شیعه کیست ؟ سپهرمحمدی




پراساس قرآن، شیعه کیست؟


ارسال شده توسط سپهر محمدی در تاریخ: ۲۸ فروردین ۱۳۹۱


در دسته: شیعه دیدگاه!

باسمه تعالی


گاهی پرسیده می شود که شیعه کیست؟ آیا شیعه در قرآن آمده است؟ در اینجا می خواهم پاسخ دهم، بله! بر مبنای قرآن، شیعه، مفهومی است که بر اساس عشق و محبت الهی و پیروی از امامان هدایت یافته الهی که در قرآن معرفی شده اند، بنا شده است. شیعه، کسی است که خدا را دوست می دارد، لذا پیرو و تابع شخصی است که خدا او را هدایت کرده است و او را برای هدایت مردم قرار داده است و او از بابت هدایت مردم از آنها چیزی طلب نمی کند، چنین شخصی در ادبیات قرآن، امام نامیده می شود و پیشتر در اینجا در مورد امامت در قرآن سخن گفته ام. و مفهوم شیعه کاملا با محبت در آمیخته است. ابراهیم خود از شیعیان نوح بود: وَ إِنَّ مِنْ شیعَتِهِ لَإِبْراهیمَ (۳۷:۸۳) و بى‏گمان، ابراهیم از پیروان او(نوح) است. (۸۳) و یوسف، شیعه ابراهیم و اسحاق و یعقوب بود که همگی پی در پی امام بودند: وَ اتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبائی‏ إِبْراهیمَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ ما کانَ لَنا أَنْ نُشْرِکَ بِاللَّهِ مِنْ شَیْ‏ءٍ ذلِکَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ عَلَیْنا وَ عَلَى النَّاسِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَشْکُرُونَ (۱۲:۳۸) و آیین پدرانم، ابراهیم و اسحاق و یعقوب را پیروى نموده‏ام. براى ما سزاوار نیست که چیزى را شریک خدا کنیم. این از عنایت خدا بر ما و بر مردم است، ولى بیشتر مردم سپاسگزارى نمى‏کنند. (۳۸) و محمد(ص)، نیز شیعه ابراهیم(ع) بود: ثُمَّ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْراهیمَ حَنیفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکینَ (۱۶:۱۲۳) سپس به تو وحى کردیم که: «از آیین ابراهیم حق‏گراى پیروى کن، [چرا که‏] او از مشرکان نبود.» (۱۲۳) و ما مسلمانان نیز، اگر خدا را دوست می داریم، باید پیرو محمد(ص) باشیم، تا خدا نیز ما را دوست بدارد: قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی‏ یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ (۳:۳۱) بگو: «اگر خدا را دوست دارید، از من پیروى کنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشاید، و خداوند آمرزنده مهربان است.» (۳۱) و همچنین ما وظیفه داریم که از کسانی که خدا هدایتشان کرده است و از ما اجری نمی خواهند، پیروی کنیم: اتَّبِعُوا مَنْ لا یَسْئَلُکُمْ أَجْراً وَ هُمْ مُهْتَدُونَ (۳۶:۲۱) از کسانى که پاداشى از شما نمى‏خواهند و خود [نیز] بر راه راست قرار دارند، پیروى کنید. (۲۱) و البته خداوند به ما آموخته است که همواره و در همه زمانها، افرادی هدایت یافته در نسل ابراهیم، وجود دارند: وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً وَ إِبْراهیمَ وَ جَعَلْنا فی‏ ذُرِّیَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَ الْکِتابَ فَمِنْهُمْ مُهْتَدٍ وَ کَثیرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ (۵۷:۲۶) و در حقیقت، نوح و ابراهیم را فرستادیم و در میان فرزندان آن دو، نبوّت و کتاب را قرار دادیم: از آنها [برخى‏] راه‏یاب هستند، و [لى‏] بسیارى از آنان بدکار بودند. (۲۶) وَ جَعَلَها کَلِمَةً باقِیَةً فی‏ عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ (۴۳:۲۸) خداى تعالى [هدایت] را در نسل او باقى گذاشت، شاید برگردند (۲۸) و چون آیه ۵۷:۲۶ قید زمانی ندارد همیشه در نسل ابراهیم کسانی راه یافته وجود دارند و آیه ۴۳:۲۸ هم روشن می کند که خدا هدایت را که در آیه قبلش به آن اشاره شده است(سیهدین)، در نسل ابراهیم “کلمه باقیه” ای برای همه زمانها، قرار داده است. این راهیافتگان از نسل ابراهیم، ائمه الهی هستند، که خدا آنها را قرار داده تا ما را به امر الهی هدایت می کنند و خدا احکام خود را به آنان آموخته است: وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إیتاءَ الزَّکاةِ وَ کانُوا لَنا عابِدینَ (۲۱:۷۳) و آنان را پیشوایانى قرار دادیم که به فرمان ما هدایت مى‏کردند، و به ایشان انجام دادن کارهاى نیک و برپاداشتن نماز و دادن زکات را وحى کردیم و آنان پرستنده ما بودند. (۷۳) و ما وظیفه داریم، به هدایت این راه یافتگان اقتدا کنیم: أُوْلَئکَ الَّذِینَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَئهُمُ اقْتَدِهْ قُل لَّا أَسْلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرَى‏ لِلْعَلَمِینَ(۶:۹۰) اینان کسانى هستند که خدا هدایتشان کرده است پس به هدایت آنان اقتدا کن. بگو: «من، از شما هیچ مزدى بر این [رسالت‏] نمى‏طلبم. این [قرآن‏] جز تذکرى براى جهانیان نیست.» (۹۰) و واقعا سوال از کسانی که پیرو افراد دیگر هستند، این است که، آیا بهتر است که پیرو کسی که خود هدایت یافته است و به حق هدایت می کند، باشیم یا پیرو کسی باشیم که خودش باید توسط دیگری هدایت شود؟ أَ فَمَنْ یَهْدی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلاَّ أَنْ یُهْدى‏ فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ (۱۰:۳۵) پس، آیا کسى که به سوى حقّ رهبرى مى‏کند سزاوارتر است مورد پیروى قرار گیرد یا کسى که راه نمى‏یابد مگر آنکه هدایت شود؟ شما را چه شده، چگونه داورى مى‏کنید؟ (۳۵) پس بنا بر آیات قرآن ما وظیفه داریم که امامان و افراد هدایت یافته ای که به خصوص از نسل ابراهیم، در همه زمانها وجود دارند و هیچ مزدی از ما نمی خواهند را، یافته و به هدایت آنان اقتدا کنیم. به چنین افرادی در ادبیات قرآن، شیعه گفته می شود. معمولا سوال می شود که چرا نام علی(ع) امیر المومنین، در قرآن نیامده است؟ و پاسخ چه کسی از پاسخ قرآن بهتر است: وَ یَقُولُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَوْ لَا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ محُّکَمَةٌ وَ ذُکِرَ فِیهَا الْقِتَالُ رَأَیْتَ الَّذِینَ فىِ قُلُوبهِم مَّرَضٌ یَنظُرُونَ إِلَیْکَ نَظَرَ الْمَغْشىِ‏ِّ عَلَیْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلىَ‏ لَهُمْ(۲۰) طَاعَةٌ وَ قَوْلٌ مَّعْرُوفٌ فَإِذَا عَزَمَ الْأَمْرُ فَلَوْ صَدَقُواْ اللَّهَ لَکاَنَ خَیرْا لَّهُمْ(۲۱) فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِن تَوَلَّیْتُمْ أَن تُفْسِدُواْ فىِ الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُواْ أَرْحَامَکُمْ(۲۲) أُوْلَئکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمَى أَبْصَرَهُمْ(۲۳) أَ فَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَانَ أَمْ عَلىَ‏ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا(۲۴) و کسانى که ایمان آورده‏اند مى‏گویند: «چرا سوره‏اى نازل نمى‏شود؟» امّا چون سوره‏اى صریح نازل شد و در آن نامِ کارزار آمد، مى‏بینى آنان که در دلهایشان مرضى هست، مانند کسى که به حال بیهوشى مرگ افتاده به تو مى‏نگرند. (۲۰) [ولى‏] فرمان‏پذیرى و سخنى شایسته برایشان بهتر است. و چون کار به تصمیم کشد، قطعاً خیر آنان در این است که با خدا راست [دل‏] باشند. (۲۱) پس آیا امید بستید که چون [از خدا] برگشتید [یا سرپرست مردم شدید] در [روى‏] زمین فساد کنید و خویشاوندیهاى خود را از هم بگسلید؟ (۲۲) اینان همان کسانند که خدا آنان را لعنت نموده و [گوش دل‏] ایشان را ناشنوا و چشمهایشان را نابینا کرده است. (۲۳) آیا به آیات قرآن نمى‏اندیشند؟ یا [مگر] بر دلهایشان قفلهایى نهاده شده است؟ (۲۴) آری مشکل آن است که آنها یا تدبر در قرآن نمی کنند یا بر دلهایشان قفلی نهاده شده است. به امید آنکه همه مسلمانان، شیعیان و پیروان واقعی محمد و آل محمد و آل ابراهیم باشند.


دیدگاه اسلام نسبت به زن .



دیدگاه اسلام نسبت به زن در 12 حدیث کوتاه

کجایند کسانی که میگن اسلام دین ضد زن هستش ؟‌

میشه بگید اسلام به چه زبانی باید از زن ها و دختران تعریف و حمایت کند ؟

حتی حضرت محمد (ص) جایگاه دختر را رفیع تر از پسر خوانده اند (حدیث ۷ ،۸ ، ۹)

اگر بعد از خواندن این احادیث بازم بگید اسلام ضد زن هست باید بدانید که خیلی بی انصاف هستید ، همین .

کاش ما بچه شیعه ها بجای پیامک های جک و عشقی و اینجور حرف ها ، این احادیث رو برای هم میفرستادیم)

۱.رسول اکرم صلى الله علیه و آله :

بهترین شما کسى است که براى خانواده اش بهتر باشد، و من از همه شما براى خانواده ام بهترم، زنان را گرامى نمى دارد، مگر انسان بزرگوار و به آنان اهانت نمى کند مگر شخص پَست و بى مقدار.

نهج الفصاحه، ح 1520

۲.امام صادق علیه السلام :

بیشترین خیر و برکت در زنان است.

من لایحضره الفقیه، ج3، ص385، ح4352

۳.رسول اکرم صلى الله علیه و آله :

خداى بزرگ، به زنان مهربان تر از مردان است و هیچ مردى، زنى از محارم خود را خوشحال نمى کند، مگر آن که خداوند متعال او را در قیامت شاد مى کند.

کافى، ج6، ص6، ح7

۴.امام على علیه السلام :

کارى که در توان زن نیست به او مسپار زیرا او چون گُلى است (ظریف و آسیب پذیر) نه قهرمان و کار فرما.

نهج البلاغه، نامه 31

۵. رسول اکرم صلى الله علیه و آله :

یکدیگر را به رفتار نیک با زنان سفارش کنید.

بحارالأنوار، ج33، ص628، ح744

۶.رسول اکرم صلى الله علیه و آله :

اخلاق خود را نیکو کنید و با همسایگان خود مهربان باشید و زنان خود را گرامى بدارید تا بى حساب وارد بهشت شوید.

التوحید، ص 127

۷.پیامبر صلى الله علیه و آله :

رحمت خدا بر پدرى که داراى دخترانى است! دختران، با برکت و دوست داشتنىاند و پسران، مژده آورند. دختران باقیات الصالحات (بازماندگان شایسته)اند.

مستدرک الوسائل، ج 15، ص 115، ح 17700

۸.امام صادق علیهالسلام :

پسران، نعمتاند و دختران خوبى. خداوند ، از نعمتها سؤال مىکند و به خوبىها پاداش مىدهد .

کافى ، ج 6، ص 7، ح 12

۹.پیامبر صلى الله علیه و آله :

دختران ، دلسوز ، مددکار و بابرکتاند . هر کس یک دختر داشته باشد ، خداوند ، او را پوششى از دوزخ قرار مىدهد و هر کس دو دختر داشته باشد ، به خاطر آن وارد بهشت مىشود و هر کس سه دختر یا مانند آن خواهر داشته باشد ، جهاد و صدقه از او برداشته مىشود .

کنز العمّال ، ح 45399

۱۰.امام باقر علیه السلام :

گرامى ترین شما نزد خدا، کسى است که بیشتر به همسر خود احترام بگذارد.

تهذیب الاحکام، ج8، ص141، ح87

۱۱.رسول اکرم صلى الله علیه و آله :

مؤمن به میل و رغبت خانواده اش غذا مى خورد ولى منافق میل و رغبت خود را به خانواده اش تحمیل مى کند.

کافى، ج4، ص12، ح6

رسول اکرم صلى الله علیه و آله می فرماید:

خداى بزرگ، به زنان مهربان تر از مردان است و هیچ مردى، زنى از محارم خود را خوشحال نمى کند، مگر آن که خداوند متعال او را در قیامت شاد مى کند.

کافى، ج6، ص6، ح7


Image

یــــــــــــــــــــــا زهـــــــــــــــــــــــــــرا (س)



معرفی کتاب . خبران لاین .


داستان ازدواج​های دختر کوروش کبیر+سلطنت خشایارشا و قتل عام ۷۷هزار ایرانی بدست یهودیان


کتاب - به گفته هرودوت، داریوش چندین همسر داشت. نخستین همسرش که پیش از رسیدن به پادشاهی با او ازدواج کرده بود، دختر گوبریاس، سردار ایرانی بود. او پس از رسیدن به سلطنت، دو همسر دیگر اختیار کرد.


گروه کتاب خبرآنلاین - مطالعه کتاب آن هم در ایام نوروز، شاید برای خیلی از ایرانی ها، کار جالبی نباشد خاصه وقتی که سفر، دیدوبازدید و تلویزیون عزیز، وقتی برای مردم نمی گذارد ولی به هر حال اگر هوای مطالعه مفید و آموزنده و ملاقات نوروزی با یار مهربان به سرتان زد، با ما همراه شوید...

 

 انتشارات ققنوس چهار عنوان کتاب از مجموعه‌ «رهبران جهان باستان» را منتشر کرده که شاید مطالعه آن برای آن دسته از افرادی که علاقه شدیدی به خواندن تاریخ سرزمین کهن ایران و آنچه بر سر او رفته را خالی از لطف نباشد. «اسکندر مقدونی» نوشته‌ ساموئل ویلارد کرامپتون، «حمورابی» نوشته‌ جودیت لِوین، «شارلمانی» نوشته‌ دیل اوا از جمله کتاب های این مجموعه است.

 

دیگر کتاب‌منتشرشده از این مجموعه، «خشایارشا» نوشته‌ دنیس ایبرمز با ترجمه‌ سارا هاشمی است که در 134 صفحه با قیمت 3500 تومان منتشر شده است.

 

خبرآنلاین در ادامه بخش هایی از این کتاب خواندنی را برای کاربران گرامی خود منتشر می کند:

 

به گفته هرودوت، داریوش چندین همسر داشت. نخستین همسرش که پیش از رسیدن به پادشاهی با او ازدواج کرده بود، دختر گوبریاس، سردار ایرانی بود. او پس از رسیدن به سلطنت، دو همسر دیگر اختیار کرد.


آتوسا، مادر خشایارشا، دختر کوروش کبیر بود و پیش از آن دوبار ازدواج کرده بود. نخستین بار با شاهنشاه کمبوجیه، برادرش، ازدواج کرد. پس از مرگ او، ناچار شد به ازدواج با بردیای دروغین تن در دهد. وقتی داریوش بردیای دروغین را از تخت سلطنت پایین کشید، با آتوسا ازدواج کرد حال آنکه آرتوستونه، خواهرش را نیز به همسری گرفت. داریوش همسران دیگری نیز اختیار کرد: پارموس، نوه کوروش؛ دختر اوتانس، کسی که حقیقت را درباره بردیای دروغین کشف کرد و سرانجچام فراتاگونه، دختر برادرش.

 

پیداست که چندهمسری جایگاه مهمی در زندگی سلطنتی ایرانیان داشته است، داریوش علاوه بر همسران خود، زنان غیر رسمی ای هم داشت که در حرمسرای او اقامت داشتند. ایرانیان می پنداشتند شاه با داشتن همسران، زنان و فرزندان بیشتر، بر ثروت و دارایی و اقتدار خود تسلط بیشتری دارد و از اعتبار بیشتری برخوردار خواهد بود.

 

داریوش که همسران و زنان متعددی داشت، پدر چندین فرزند بود. آرتوبزن(آرتوبازانس) پسر ارشدش، از دختر گوبریاس، همسر اولش بود که دو برادر دیگر هم داشت: یکی آریابیگنس و دیگری که نامش در دست نیست. او از آتوسا پسر دیگری به نام خشایارشا داشت و همچنین فرزندان دیگری به نام های هخامنش، هیستاسپس، ماسیتس و ماندانه...

*

 آتوسا به راستی قدرتمند بود. بنابر برخی از منابع، او در میان همسران داریوش تنها زنی بود که ملکه خوانده می شد. همچنین به گفته هرودوت اصرار او بود که داریوش را ترغیب کرد به یونان حمله کند که در نبرد ماراتون شکست تلخی را در پی داشت...داریوش دو فرزند بزرگ داشت از همسر اول و از آتوسا، جانشینی برای او به رقابتی میان این پسران ارشد تبدیل شد تا اینکه دماراتوس از اهالی اسپارت به شوش آمد و از مناقشه بین شاهزادگان آگاه شد. او گفت در اسپارت قانون حکم می کند که اگر پادشاه قبل از آنکه بر تخت بنشیند پسرانی داشته باشد و بعد از نشستن بر تخت هم صاحب فرزند پسر شود، همین پسر وارث پادشاهی می شود...

 

*

خشایارشا در کتاب مقدس

از خشایارشای یکم در کتاب عزرا، یکی از کتاب های عهد عتیق، با لقب اَخشورُش یاد شده است. در زمان سلطنت او، داریوش، پدرش، و اردشیر، پسرش، سامری ها با متهم ساختن یهودیان از شاه ایران دادخواهی کردند.

برخی معتقدند خشایارشا همان اخشورُش است که در کتاب استر آمده است. طبق روایت این کتاب، اخشورش ملکه وشتی، همسرش را طرد کرد زیرا از فرمان او برای شرکت در میهمانی شهزادگان سرپیچیده بود. او فرمانی صادر کرد تا زیباترین دوشیزگان را از سرتاسر شاهنشاهی گرد آورند و آنگاه استر یهودی را به همسری برگزید.

هامان اجاجی، وزیر پادشاه که فکر می کرد «مُردخای» عموی استر به او اهانت کرده است _ چون در برابر او تعظیم نکرد _ اخشورش را قانع کرد تا فرمان نابودی تمام یهودیان را در قلمرو شاهنشاهی صادر کند، اما مردخای و استر، شاه را بر آن داشتند تا فرمان را برگرداند. این هامان بود که سرانجام به دار آویخته شد. عید «پوریم» یهودیان جشن یادبود این ماجراست...(بر اساس گزارش های تورات، 77هزار ایرانی در این ماجرا به دست یهودیان قتل عام شدند.)

 

«شاهنشاهی هخامنشی، یونانیان، خشایارشای جوان، تصمیم گیری ها، نبرد ترموپیل، پیشروی خشایارشا، زوال و مرگ و...» از جمله فصل های این کتاب است.