مشاعره 235
تن اگر بیمارشد برسر می آریدم طبیب
ای عزیزان کاردل سهل است فکر دل کنید
جامی
=
دارم گله ای ازتو اگر حوصله داری
اماتوکجا حوصله این گله داری
موحد کرمانی
=
یاوفاخود نبود درعالم
یاکه کس اندرین زمانه نکرد
سعدی
=
داروی مرگم ازهمه دردی خلاص کرد
بیمارعشق بودم ودردم طبیب بود
عاشق اصفهانی
=
داروی تربیت ازپیرطریقت بستان
کادمی رابتر ازعلت نادانی نیست
سعدی
=
تن پوش شب حریز زمهتاب کرده اند
بر شاخه ها شکوفه سیماب کرده اند
فرشید افشار
=
داروی مشتاق چیست زهرزدست نگار
مرهم عشاق چیست زخم زبازوی دوست
سعدی
=
تنت به نازطبیبان نیازمند مباد
وجودنازکت آزرده گزند مباد
حافظ
=
داری هوس که غیربرای تو جان دهد
آه این چه آرزوست مگر مرده ایم ما
لاادری
=
آن شیشه امید که دل بود نام او
سنگین دلی ربود وفکندش زدست ورفت
رشید یاسمی
=
گردآوری : م الف زائر