مشاعره عاشورائی 9


مشاعره عاشورائی 9

زان تشنگان هنوز به عیوق می رسد

فریاد العطش زبیابان کربلا

محتشم کاشانی

=

آسماناجزبه کین آل پیمبر رانگشتی

تانکشتی  آل زهراراازین ره برنگشتی

بهار

=

یارب چه شد مهاجر وانصار تابراو

هرکس کند حمایت وخصمش زبون کند

وصال شیرازی

=

درخون کشیده پیکر دارای دین ببین

ازتن جدافتاده  سرنازنین ببین

عاشق اصفهانی

=

ندیده اند که چندین هزاردرد چه کرد

ندیده اند که چندین هزارزخم چه کرد

وصال شیرازی

=

درخیمه حرم زیتیمان فغان نگر

درآن میانه ناله ی روح الامین ببین

عاشق اصفهانی

=

نشناخت آن زغصه که مانده ست زینبی

یاعابدی به جای بود یاسکینه ای

وصال شیراز ی

=

یاقوت تشنگی شکند ازچه گشت خشک

آن لب که یکی ترشح او چشمه ی بقاست

وحشی بافقی

=

تابوسه داد تیرعدو مشک اب را

عباس دید پیکره ی آرزو شکست

حسنی افشرده

=

تابه دامان زده گریبان چاک

خلق درماتم امام ببین

فرصت شیرازی

=

گردآوری : م الف زائر



نظرات 1 + ارسال نظر
رد پا جمعه 23 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 13:59 http://www.radepayeshaar.blogsky.com

رندان تشنه لب را آبی نمی دهد کس
گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت

اشعر زیبایی بود افرین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد