ویلیام شکسپیر

 

ویلیام شکسپیر


William Shakespeare


۱۵۶۴-۱۶۱۶

 

              

 

 

 

ویلیام شکسپیر از بزرگترین درام نویسان انگلستان بود که
آثار دوران نخستین حیاتش چندان قابل توجه نبود ولی
چون به مرحله استادی و تکامل رسید به خلق آثار جاویدانی
توفیق یافت البته بیشتر داستانهائی که این دارم نویس خلق
کرده قبلاً به صورت نیمه تاریخ یا قصه و افسانه به رشته تحریر
درآمده بود از جمله نمایشنامه هاملت 6 سال پیش از اینکه
شکسپیر آن را به رشته تحریر و بر روی صحنه نمایش بیاورد
 در لندن به معرض نمایش گذاشته شد و نویسنده اش
فرانسوادوبلفورست یا ساکسوگراماتیکوس بود البته چون
آن نمایشنامه که تحت عنوان سرگذشت های غم انگیز بود
در دست نیست تا بتوان میزان و نحوه اقتباس شکسپیر را
تعیین کرد.

نمایشنامه رومئو و ژولیت را شکسپیر از داستان مازوکیو و باندلو
اقتباس کرد البته این اثر را نخست آرتور بروک در انگلستان در
سال 1562 به رشته نظم درآورد و شکسپیر از روی این اثر
منظوم یا اثر دیگری در سال 1595 بر روی صحنه آورد.
روی هم رفته شکسپیر هر ساله در زمینه نمایشنامه و
اجرای آن در صحنه های تآترها موفقیت  فراوان به دست
می آورد از جمله در اتهامی که به پزشک مخصوص ملکه
در سال 1594 که یک نفر یهودی بود زدند و عوام اعدام
این یهودی را خواستار بود و درمیخانه ها از قساوت و
بیرحمی یهودیان سخنان فراوان گفته می شد‏، شاید
شکسپیر بواسطه این طغیان عمومی عوام یا با
مأموریت یک مقام دولتی به نوشتن و بر روی صحنه
آوردن تاجر ونیزی که در آن شایلاک تاجر یهودی با تصویری
 هر چه زشت تر نشان داده شده است‏، پرداخت.
شکسپیر مدت پنج سال به نوشتن نمایشنامه های کمدی
 و خیالی و اجرای آنها بر روی صحنه ها‏، مشغول بود و
در این مدت نمایشنامه هائی از قبیل: رؤیای یک
نیمه شب تابستان،
هر چه پایانش نیکوست خوش است، هیاهوی بسیار بر
سر هیچ،
شب دوازدهم، رام کرن زن سرکش (بدزبان) بر روی
صحنه آورد و برای تآتر پولی از این طریق فراهم ساخت
زیرا این گونه نمایش نامه های خیالی و کمدی در دل
عوام مورد پسند می افتاد تا اینکه شکسپیر با نوشتن
و عرضه نمایشنامه دو قسمت
هانری چهارم (1595- 98)‏، هانری پنجم (1599) که
سرگذشت شاهان با درآمیختن به مسائل هزل آمیز و
ظاهر شدن اراذل و اوباش در اینگونه نمایش هاست‏،
 مردم را سخت دلباخته تماشا کرد.
شکسپیر با درآمیختن جنبه هزل و جد توفیق و معروفیت
 فراوان بدست آورد. در سال 1579 سر تامس نورث کتاب
شرح حال رجال نامی پلوتارک را به انگلیسی ترجمه
 کرد، شکسپیر از ایناثر تاریخی سه داستان برگزید از
جمله تراژدی ژولیوس سزار را پدید آورد که یکی از
قوی ترین و با ارزش ترین آثار نمایشنامه نویسی است.
مخصوصاً سخنرانی بروتوس (بعد از قتل قیصر
بوسیله توطئه گران) جالب ترین نوع سخنرانی است
 و این از ابداعات شکسپیر است.
شکسپیر نمایشنامه هایش را غالباً در حضور ملکه الیزابت و
جیمز اول بر روی صحنه می آورد و مورد استقبال فراوان واقع
می شد. اتللو در سال (1604) پدید آورد اتللو سرداری نیرومند
اما احمق گونه و دزدمونا زنی وفادار و یاگو مردی پلید است
که سرانجام با کشته شدن دزدمونا بدست شوهرش اتللو و
خودکشی اتلو نمایشنامه پایان می پذیرد اما باید توجه داشت
که بیش از حد غلو در امر خیانت و حماقت بشر درین اثر
بچشم می خورد.
نمایشنامه مکبث (1605) یک نمونه کامل و وحشتناک از بدی
مطلق است. در نمایشنامه لیرشاه (1606) اوج عاطفی
شکسپیر بکمال می رسد این تراژدی را نخست جفری
از مردم مانمو نوشته آنگاه هالینشد از آن اقتباس کرد
سپس یک نفر درام نویسگمنام آنرا بنام تاریخ حقیق کینگ
لیر بر روی صحنه آورد و سرانجام شکسپیر آنرا بصورت
نمایشنامه ای که لیرشاه درین نماشنامه دیوانه و مخلوع
سپس فوت می شود.
گلوستر بوسیله شاه لیر کور می شود اما جلو زنا را نمی گیرد
و می گوید زیرا سرباز ندارم در بین نمایشنامه تقوی حجابی
برای پوشش شهوات نفسانی و رشوه خواری و قتل آدمی
بدست آدمی در سراسر داستان با شدت به چشم
می خورد و بدی و زشتی در همه نمایشنامه سایه افکنده و
قهرمان داستان از مشاهده عمومیت و غلبه ظاهری بدی
دیوانه و از خدای عدالت نومید می گردد.
در نمایشنامه آنتوان و کلئوپاترا (1607) شکسپیر شخصیت
 متضادی از کلئوپاترا نشان می دهد این زن در میدان جنگ
ترسو اما در خودکشی با عزمی قوی است و عشق آنتوان به
 ملکه مصر تا حد زیادی ساختگی و باورنکردنی است. موضوع
 داستان این نمایشنامه از قصه رایج زمان نویسنده اقتباس
گشته است.
در نمایشنامه تیمون آتنی بدبینی کمتر بچشم می خورد و
 قهرمان اصلی آن کوریولانوس مردمان را تهی مغز
 متلون و متملق و تمدن را برای آدمی زیان آور می داند
تیمون مردی ثروتمند بود که دوستان متملق قراوان
بدور خود داشت اما چون ثروتش رااز دست داد یاران از او
 کناره جستند تیمون گوشه گیری و ازریشه گیاهان تغذیه
می کند ضمن شکافتن زمین به طلا برمی خورد دوستان
 بدورش جمع می شوند اما تیمون آنها را از خود می راند
ولی به زنان هرجائی طلا می دهد تا هر چه بیشتر مردان
را به امراض مقاربتی دچار کنند!
 == 
 
                   سخنانی  از  ویلیام شکسپییر.

                 با خنده و شادی،

 نگذار چین و چروک­های پیری از راه

 برسند. 

------------ ---------

 چقدر بدبختند

 آنان که صبر و شکیبایی ندارند؛ مگر

 نه آن است که زخم ذره ذره التیام

 می­یابد. 

 ------------ ---------
  
ترسو قبل از مرگش

 بارها می­میرد؛ دلیر فقط یک بار

 طعم آن را می­چشد. 

 ------------ ---------
 
 عجیب است که گوش بشر در مقابل نصیحت

کر شود ولی نسبت به چاپلوسی شنوا .

 ------------ ---------

نظرات 3 + ارسال نظر
زیتون 7روان شناسی رنگ لباس دوشنبه 1 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 16:47 http://zatun07.persianblog.ir

سلام برزیتون عزیز . موفق به تماس نشدم . ازهمین جا سلام مرا پذیراباشید. وموفق انشا الله . بازهم شمارابه بینم .

مهتاب دوشنبه 1 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 23:36 http://parande-man.blogsky.com/

سلام دوست گرامی

در شروع راجع به مطلب قبلی بنویسم و از شما تشکر کنم.

بیت سعدی بیشتر به دلم نشست

باسلام . گاهی می بینم ابیاتی ضعیف تر ازاین ابیات به درودیوارنقش بسته است . ازتشویق شما سپاسگزارم . موفق باشید.

مهتاب دوشنبه 1 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 23:45 http://parande-man.blogsky.com/

سلامی دوباره

ممنون از شما بخاطر اطلاعاتی که از زندگانی شکسپیر و نمایشنامه هایش به بینندگانتان می دهید.
گزیده ی سخنان شکسپیر هم جالب است.

موفق و سلامت باشید
در پناه حق

باسلام معرفی شاعران ایران وجهان ازبرنامه های این وبلاگ است . موفق باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد