آرامش سنگ یابرگ .

 

 

          

 امیر ثابت قدم

  •  
     
  •  
  •  
  • آرامش سنگ یا برگ!

    مردجوانی کنار نهر آب نشسته بود و غمگین و افسرده به سطح آب زل زده بود. شیوانا از آنجا می گذشت. او را دید و متوجه حالت پریشانش شد و کنارش نشست. مرد جوان وقتی شیوانا را دید بی اختیار گفت:" عجیب آشفته ام و همه چیز زندگی ام به هم ریخته است. به شدت نیازمند آرامش هستم و نمی دانم این آرامش را کجا پیدا کنم؟"
    شیوانا برگی از شاخه افتاده روی زمین کند و آن را داخل نهر آب انداخت و گفت:" به این برگ نگاه کن وقتی داخل آب می افتد خود را به جریان آن می سپارد وبا آن می رود." سپس شیوانا سنگی بزرگ را از کنار جوی آب برداشت و داخل نهر انداخت . سنگ به خاطر سنگینی اش داخل نهر فرو رفت و در عمق آن کنار بقیه سنگ ها قرار گرفت.
    شیوانا گفت:"این سنگ را هم که دیدی. به خاطر سنگینی اش توانست بر نیروی جریان آب غلبه کند و درعمق نهر قرار گیرد.حال تو به من بگو آیا آرامش سنگ را می خواهی یا آرامش برگ را!"
    مرد جوان مات و متحیر به شیوانا نگاه کرد و گفت:" اما برگ که آرام نیست. او با هر افت و خیز آب نهر بالا و پائین می رود و الان معلوم نیست کجاست!؟ لااقل سنگ می داند کجا ایستاده و با وجودی که در بالا و اطرافش آب جریان دارد اما محکم ایستاده و تکان نمی خورد. من آرامش سنگ را ترجیح می دهم!"
    شیوانا لبخندی زد و گفت:" پس چرا از جریان های مخالف و ناملایمات جاری زندگی ات می نالی؟ اگر آرامش سنگ را برگزیده ای پس تاب ناملایمات را هم داشته باش و محکم هر جایی که هستی آرام و قرار خود را از دست مده."
    شیوانا این را گفت و بلند شد تا برود. مرد جوان که آرام شده بود نفس عمیقی کشید و از جا برخاست و مسافتی با شیوانا همراه شد. چند دقیقه که گذشت موقع خداحافظی مرد جوان از شیوانا پرسید:" شما اگر جای من بودید آرامش سنگ را انتخاب می کردید یا آرامش برگ را؟"
    شیوانا لبخندی زد و گفت:" من تمام زندگی ام خودم را با اطمینان به خالق رودخانه هستی به جریان زندگی سپرده ام و چون می دانم در آغوش رودخانه ای هستم که همه ذرات آن نشان از حضور یار دارد از افت و خیزهایش هرگز دل آشوب نمی شوم. من آرامش برگ را می پسندم چون اصلا دلم نمی آید حتی یک لحظه فرصت هم نفسی و حرکت همراه جریان حیات را ازدست بدهم. دردل افت و خیزهای هیجان آور زندگی است که آن آرامش عمیق و ناگفتنی بدست می آید. اما این تو هستی که نهایتا باید انتخاب کنی که آرامش دائما در حال افت و خیز اما همزمان جاری بودن برگ را بپذیری یا آرامش و وقار و سکون سنگ را. در هر دو حالت داخل آب هستی." 
  •  
نظرات 2 + ارسال نظر
چشمک شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 03:30 http://www.banovan2008.persianblog.ir

ر.م شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 05:48 http://ghonootekhomar.blogfa.com/

اگـــــــر از فرط مهر تو شرر افتاده بـــــــــــر دل ها

دلیل ایـــن است مهرت را خـــــــدا آمیخت با گل ها

لب از لب چـــون کـــه بگشایی کلامت بادۀ نابیست

که بــــا یک جرعه اش مستند عاشق ها وعاقل ها

اگــــر دور وبرت فـــــرعـــونیان صد مــــــــار اندازند

خــــدا داند که می بلعد عصـــــــایت سحر باطل ها

بـــزن مـــوسای دوران! با عصایت نیـــــل را بشکاف

جــــرس فریــــــــاد می دارد که بربندید محــمل ها

هــــزاران سعی باطل گــــــــــر نماید دشمن دونت

یقیـــــن داریــــــــــم تدبیرت شــودحلال مشکل ها

تو تنهــــــــــــا نیستی آقا ! که تنها عـــاشقانت نه !

بـــــــــرایت سینه می کـــــوبند با امواج، ساحل ها

خـــــــــدایا ! دستگیری کــــن خودت از مرد میدانی

کـــــــه می جنگد میان خیــل قاتل هـا وجاهل هــا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد