نکاتی اخلاقی ازشیخ رجبعلی خیاط .


باسلام به دوستان .

لطفا این مطلب رادراین وبلاگ بخوانید.

www.sabetq1.blogfa.com

نظرات 3 + ارسال نظر
site02 سه‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 20:01 http://www.site02.euu.ir

986506516518آیا بالاخره راهی برای کسب درآمد از اینترنت وجود دارد ؟؟؟
یک راه مطمئن و درآمدزا برای کسانیکه مایلند از صفر شروع نموده و از هیچ به همه چیز برسند
درآمد بسیار زیاد , آسان , مطمئن و قانونی برای صاحبان سایتها , وبلاگها و بازاریابها
با هر بازدید و سابقه فعالیتی که دارید به گروه ما بپیوندید
>>> و طعم واقعی پول اینترنتی را حس کنید <<<
آیا تا به حال اندیشیده اید که می توانید در منزل و بدون نیاز به خروج از منزل حتی تا سقف 755 هزار تومان در ماه نیز درآمد داشته باشید؟؟؟
برای کسب اطلاعات بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید
http://www.site02.euu.ir

amir شنبه 22 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 15:13 http://www.sabetq1.blogfa.com



پائیز



شعراز: فرید ون مشیری



پائیــــــــــزسردِ زرد



باسبز و سرخِ باغ ، چه گویم ، چها نکرد



بایک لهیب ، شعله برافروخت درچنار



بایک نهیب رنگ ربود از رخِ چمــــن.



گیسوی بیـــــــــــــــــد را



کَند وبه خاک ریخـــــت



یاقوت ناربــُــــــــــن را



برسنگ زد گریـــــــــخت !



پیچید تازیانه براندام نــــــــــارون.



توفان سهمنـــــــــــا ک



پاشید خاک بررخ خورشیدهای تــاک.



ماند از سیاهکاری او باغ بی چراغ



شب ها دگر نتابیــــــــد،



مهتابِ نستـــــــــــــرن.



یغما گرانِ بــــــــــــــاد



د ر های گنجخا نه گشودند.



هر جا که لطف ونــــــــاز



هرسو که رنگ وبوی، ربود ند.



مرغانِ نغمه خوان را



خاروخسی به جا ننهاد ند،



ازلا نه ، از وطــــــــــــــن !



پا ئیز ســــــــــــــرد زرد





با سبزو ســــــــرخ باغ



چه گویم چها نکرد



تا کی دوباره جلوه کند چهره بهار



د رآشیـــــــــــــــان من.
+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در سه شنبه سی ام مهر 1387 و ساعت 14:46 | آرشیو نظرات
آخرین سیگار....سایت فردا





اولین و آخرین سیگار عمر مهاجرانی

پدر بزرگم و حاج آخوند و آقا سید شاهنامه خوان توی اتاق چهار دری نشسته بودند. شاهنامه آقا سید جلواش بود. پدر بزرگم چای می ریخت و با هم صحبت می کردند. گاهی با دست شانه یکدیگر را فشار می دادند و می خندیدند. شادمان و روان و مهربان بودند. هر سه تا شان پیراهن سفید پوشیده بودند. تابستان بود و هوا گرم و معطر. نسیمی که از سمت تپه به درون خانه می وزید از سوی چهار در رو به میدان ده خارج می شد. هوا زنده بود. آقا سید جعبه فلزی نقره ای سیگارش را باز کرد. یک سمت جعبه تکه های کاغذ کوچکتر از کف دست خودش بود. شاید به اندازه کف دست من. در سمت دیگر هم توتون بود. کاغذ را توی جعبه تنظیم کرد، رویش توتون ریخت و جعبه را بست. صدای قرّچی بلند شد و از درون جعبه یک سیگار(البته سیگارت!) برداشت و با نوک زبان لبه کاغذ را در جهت طول سیگار تر کرد تا درست بچسبد ، سیگار را گیراند و بوی توتون در اتاق پیچید. توتون بوی به تازه می داد. صحبتشان در باره ی هفت خوان رستم بود. قرار بود همان شب در منزل حاج آخوند آقا سید شاهنامه خوانی کند. از بحث شان درست سر در نمی آوردم. آقا سید پرسید چرا در خوان اول رستم خواب بود و در خوان هفتم دیو سفید را از خواب بیدارکرد. اصلا داستان هفت خوان را نمی دانستم؛ اما این پرسش توی ذهنم ماند. تا چند سال بعد از حاج آخوند پرسیدم. داستانش را بعد برایتان می نویسم.

تمام حواسم به قوطی سیگار بود. آقا سید بر خلاف همه سیگاریا سیگار را بین انگشت اشاره و میانه نگاه نمی داشت. با شست و اشاره از انتهای سیگار می گرفت و آرام پک می زد. حاج آخوند سیگار را از او گرفت و پک زد. فقط یک پک. دید من دارم نگاه می کنم لبخند زد. اشتیاق سوزانی برای پک زدن به سیگار پیدا کرده بودم. توی خیالم جعبه سیگار را در دست می گرفتم و درست مثل آقا سید برای خودم یک سیگار می پیچیدم و نرم نرمک پک می زدم.

آقا سید گفت حاج آخوند برویم بالای تپه یا راسته چما؛ برایمان حافظ بخوان. حاج آخوند خیلی کم می خواند. روضه هم که می خواند گاهی فقط یک بیت را با آواز می خواند. اما همان یک بیت مثل داغ بر دل همه باقی می ماند. صدای پرطنین و با شکوهی که انگار از متن جنگلی آتش گرفته به گوش می رسید. یک بار دیگر چنان صدایی را شنیدم. خانه استاد دادبه بودم. گفتم

بخوان هر چند نفست یاری نکند. خواند. وصف صدایش را از شجریان شنیده بودم. اشنایی ام با استاد هم به واسطه شجریان بود. همان سوز و هیمنه صدای حاج آخوند در ذهنم زنده شد. استاد دادبه خواند:

ندانم مو که سرگردان چرایم
گهی گریان گهی نالان چرایم
همه دردی به دوران یافت درمان
ندونم مو که بی درمان چرایم

وقتی از خانه استاد دادبه بیرون آمدم. پایین پله استاد عزت الله فولادوند را دیدم. پیدا بود که از خانه دادبه می آیم! و جفت بدحالان و خوش حالانم...خانه آقای فولادوند طبقه اول بود.

دیگر تا خانه مان مست رنگین کمان صدای دادبه بودم که با صدای حاج آخوند آمیخته می شد. هر دو هم دشتی می خواندند و باباطاهر...

پدر بزرگم و حاج آخوند و آقا سید رفتند. نگاهم به قوطی سیگار بود که جا مانده بود. برقی از شادی در ذهنم درخشید: چه خوب ! می توانم سیگاری بپیچم، اگر پدر یا مادرم، عمو نبی یا جهان خانم، یا بقیه بچه ها ببینند؟ قوطی سیگار را برداشتم و رفتم پشت دار قالی در اتاق کناری. بوی خامه و نخ و کلکه بینی ام را پر کرده بود. آرام جعبه سیگار را باز کردم. چهار زانو روی فرش لوله شده پشت دار قالی نشستم. درست مثل آقا سید تکه کاعذی بر داشتم و توتون ریختم و جعبه سیگار را بستم قرچی کرد و سیگار درست شد. من هم با سر زبان سیگار را زبان زدم که خوب بچسبد! دیدم کبریت را یادم رفته بیاورم. برگشتم دیدم کبریت نیست! نگران هم بودم که یک وقتی پدر بزرگم و دوستانش از راه برسند. رفتم مرغدانی یک دانه تخم مرغ برداشتم رفتم بقالی رضا تخم مرغ را دادم و دوتا بسته کبریت بی خطر تبریز خریدم. کلاس اول را خوانده بودم می توانستم پشت و روی کبریت را بخوانم. رفتم پشت دار قالی و کبریت را روشن کردم و سیگار را گیراندم که یکهو صدای زن عمویم بلند شد :
کی پشت قالیه؟ چرا بوی دود میا؟ خانه را آتش نزنی؟

با شتاب آمد پشت دار قالی دید نشستم و سیگار هم توی دستمه!

گفت: ای پدرم! خانه آباد داری چه می کنی؟ می خواهی خانه آتش بگیرد!

جعبه سیگار را از دستم گرفت و سیگار را توی یک بشقاب مسی خاموش کرد. وقتی پدر بزرگم با حاج آخوند و آقا سید بر گشتند. آقا سید پرسید جعبه سیگارش کجاست. زن عمویم جعبه را به او داد. وقتی جعبه را باز کرد؛ دید خرده توتون توی جعبه ریخته؛ لبخند زد و گفت جهان سیگار دود کردی! زن عمویم گفت: سید داشت دود می کرد! نگاهم توی صورت هر سه تاشان بود. پدر بزرگم با اخم نگاهم کرد؛ آقا سید با لبخند و حاج آخوند بی درنگ گفت: به به سید می خواستی سیگار بکشی! بسیار خوب بیا اینجا ببینم. سیگاری چاق کن تا با هم بکشیم! باورم نمی شد. دوباره گفت: بیا پسر شوخی نمی کنم. داری مرد می شوی باید یاد بگیری سیگار چاق کنی. جعبه سیگار را به طرفم گرفت. رفتم کنارش نشستم. جعبه را باز کردم و سیگاری پیچاندم و با نوک زبان درست مثل آقا سید، کاغذ سیگار را نم کردم و چسباندم. آفرین چه خوب پیچاندی حالا کبریت بزن! زدم. پک بزن! زدم. دود توی دهان و گلویم پیچید سرفه ام گرفت. سرفه کردم. باز هم پک بزن. زدم. سرفه کردم. دهانم تلخ شده بود. پک بزن! نمی توانم. باید بکشی پک بزن! سرم داشت گیج می رفت. سرفه می کردم. پک بزن! گلویم درد گرفته بود. پک بزن! صدا از گلویم بیرون نمی آمد. پک بزن. داشتم می مردم. حاج آخوند همچنان اصرار داشت که پک بزنم. از سرفه و سرگیجه سرم را به دیوار تکیه دادم. حالم به هم خورده بود. با صدای جدی همچنان می کفت پک بزن! سیگار را به طرف حاج آخوند گرفتم. می خواستم بگویم سیگار را بگیرد؛ کلمه ای از دهانم خارج نمی شد. آقا سید به دادم رسید سیگار را گرفت. انگار بار سنگینی را از دوشم برداشت. نفسی تازه کردم . همان آخرین سیگار عمرم بود!

+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در دوشنبه بیست و نهم مهر 1387 و ساعت 20:37 | آرشیو نظرات
پابلو نرودا..پابلو نرودا.



پابلو نرودا(1973- 1904)



Pablo Neruda



نرودا شاعرکبیرشعرامروز آمریکای لاتین است.



اودرژوئیه 1904 درپازال – شیلی متولدشد.از13سالگی کارمطبوعاتی



راآغازکرد.



تحصیلات خودرادررشته ی ادبیات فرانسه به پایان رساند. حاصل عمر او انبوهی



ازاشعاروترجمه های بی شماری درزمینه ادبیات وسیاست است .



به هنگام آغازجنگ های داخلی اسپاینا د رمادرید بود وپس ازقتل دوستش



( فدریکو گارسیالورکا) ازآن کشوراخراج شد.درسال 1969 به نامزدی ریاست



جمهوری شیلی برگزیده شد ولی به نفع سالوادر آلنده ازاین مقام کناره گیری کرد.



درسال 1971جایزه نوبل درادبیات به او تعلق گرفت.



نرودادر23 سپتامبر1973 یعنی 12 روز پس از کودتای نظامیان درشیلی وسرنگونی حکومت آلنده درگذشت .



د یکتاتــــــــــــــــورها



برمزارعِ نیشکر



بویِ مرداروخون



وغثیانِ ربرگهای عفن



یله شــــد.



د رخلوتی نفس گیــــر



استخوان ها



درگورها، میانِ د رختانِ نارگیل پوسیدند .



خود ستائی و کبـــــــــــــــر





باجام هاو یقه ها ویراق ها



به هم آمیخت



زهرخنده هایِ نهان درمیان دستکش ها



تالارهای قصرراکه مثل ساعتِ آفتاب، رخشان بود



نَوَرد یــــد



ود می



برآوازهایِ کشته ود هان هایِ کبودِ دفن شده



نظرافکنـد



پنهان زدید ه ها



سوگواری جاویـــد



نازل شــــــد.



چون گرده گیــــــــــــــــاه،



دررویش خاموشوار برگ هایِ ُزمخت کور



با ضربه های پیاپـــــــــــــی



برآب هـــــــــــــــــای هول



درلایه لایه هایِ مانداب



پوزه آکنده از سکوت ولجن گذ شت



وکینه حا د ث شـــــــــــد.



1- غثیان = د ل بهم خورد گی



کتاب : ارمغان جلیل خرمن ها

ترجمه : فواد نظیـــــــــــــری
+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در دوشنبه بیست و نهم مهر 1387 و ساعت 14:41 | آرشیو نظرات
قالیباف شهردارهشتم دنیا



قالیبا ف – شهردارهشتم دنیا



سایت انتخاب بهتر ین شهرداران جهان دکترمحمدقالیباف شهردارتهران را به عنوان هشتمین شهرداردنیاانتخاب کرد .



در میان شهرداران برتردنیا نام شهرداران کشورهای آفریقای جنوبی – سوئیس

ونزوئلا – آمریکا-آ لمان – اکوادور – فیلیپین – تامقام هفتم وقالیباف از ایران

واز امتیاز 9 به بعد کشورهای سوئد- گواتمالا وبرزیل درج شده است .



این موفقیت را به دکترقالیباف وهمکا ران ایشان د رشهرداری تهران تبریک

می گوئیم .




+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در دوشنبه بیست و نهم مهر 1387 و ساعت 12:16 | آرشیو نظرات
انتخابات ریاست جمهوری - سایت فردا



میرحسین بیاید، کروبی هم انصراف می دهد

عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی گفت : احساس شخصی من این است که اگر میرحسین موسوی احساس تکلیف کند و به عنوان کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری دهم وارد صحنه شود، حتی مهدی کروبی هم به نفع وی از کاندیداتوری در این انتخابات انصراف خواهد داد.

مهر: حجت الاسلام محمدباقر ذاکری، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی گفت: بسیاری از صحبت هایی که آقای خاتمی تاکنون گفته اند به این معناست که وی قصد کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری دهم را ندارد و ارزیابی ما هم این است که رئیس جمهور سابق کشورمان به عنوان کاندیدا وارد عرصه انتخابات ریاست جمهوری نخواهد شد.

خاتمی نمی آید

وی افزود: اگرچه عده ای به دنبال آن هستند تا نظر سید محمد خاتمی را برای حضور در انتخابات جلب کنند اما سخنانی که وی دیروز درباره اختیارات رئیس جمهور ایراد نمود به این معناست که وی نخواهد آمد.

ذاکری درباره احتمال کاندیداتوری میرحسین موسوی در صورت عدم حضور خاتمی در انتخابات آینده، تصریح کرد: با شناخت دیرینه ای که از میرحسین موسوی داریم ، اگر شرایط کل کشور به صورتی باشد که گروه‌ها بر ضرورت ورود وی به عرصه انتخابات تاکید داشته و خود او احساس تکلیف کند؛ می توانیم میرحسین موسوی را کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری بدانیم؛ در غیر این صورت او همچون دوره های قبلی نخواهد آمد.

میرحسین در صورتی می آید که احساس تکلیف کند

وی ادامه داد: آمدن میرحسین موسوی به عرصه انتخابات با سایر چهره های سیاسی و کاندیداهای احتمالی متفاوت است؛ چون وی تنها در صورتی کاندیدا خواهد شد که در کل کشور خواهان حضور او در این عرصه باشند.

این عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی درباره اینکه در صورت کاندیداتوری میرحسین موسوی آیا او هم در چرخه شورای حکمیت اصلاح طلبان به منظور معرفی کاندیدای نهایی این طیف مورد بررسی قرار خواهد گرفت یا خیر؟ گفت: هنوز شورای حکمیتی شکل نگرفته است که بخواهیم سوابق و توانایی های کاندیدایی را در آن بررسی کنیم.

همه به نفع میرحسین کنار می روند

این فعال سیاسی اصلاح طلب اضافه کرد: اگر میرحسین راضی به کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری دهم باشد و به این عرصه ورود پیدا کند احساس شخصی بنده این است که تمامی چهره ها و کاندیداهای احتمالی اصلاح طلبان، حتی مهدی کروبی به نفع وی کنار خواهند رفت.

کروبی به نفع هیچ کدام از اصلاح طلبان کنار نمی رود

وی در پایان خاطرنشان کرد: در صورت عدم حضور میرحسین موسوی در انتخابات ریاست جمهوری، مطمئنا آقای کروبی به نفع هیچ کدام از کاندیداهای اصلاح طلب کنا ر نخواهد رفت.


+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در یکشنبه بیست و هشتم مهر 1387 و ساعت 22:35 | آرشیو نظرات
شعرانگلیسی - را برت فراست



شعر انگلیسی

رابرت فراست

ترجمه: فتح الله شکیبائی.



NOVEMBER



We saw leaves go to glory,



Then almost migratory



Go part way down the lane



And then to end the story



Go beaten down and pasted



In one wild day of rain,



We heard “Tis over” roaring,



A year of leaves was wasted



Oh , We made a boast of storing.



Of saving and keeping,



But only by ignoring



The waste of moments sleeping,



The waste of pleasure weeping,



By denying and ignoring



The waste of nations warring.





نوامبـــــــــــــــر



د ید یم که برگها مردند،



سپس کوچ کنان



تانیمه های کوچه پائین رفتند.



و آ نگاه ، برای آ نکه به د ا ستان پایان دهند



د ریک روز وحشی بارا نی



کوفته وخمیـــــــــــــــر شد ند.



غرش " پایان یافت " را شنید م.



سبزه وبرگ یکساله ، ا زمیان رفت.



آه که ما، به انبارکرد نهــــــــــــــا،



ا ندوختنهـــــا، ونگهد اشتنهای خود چه مغــــروریم!



ا ما فقط با نا د ید ه گرفتن



لحظاتی که د رخوا ب بر باد می روند،



وشا د ی هائی که با اشک وآه تلف می شوند،



وبا چشم پوشید ن



ا ز ملتها ئی که د ر جنگها نا بود می گرد ند.
+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در یکشنبه بیست و هشتم مهر 1387 و ساعت 11:20 | آرشیو نظرات
هوشی مین - شعر





هوشی مین (1969-1890 )



کتاب:ارمغان جلیل خرمن هــا



ترجمه : فواد نظیری



هوشی مین ،نمادمبارزه ومقا ومت قهرمانانه ملت ویتنام، درجنگ خانمانسوز



آمریــــــکا علیه سرزمینش است .





"خا طرات زندان " مجموعه اشعاری است که دردومین دوره زندان خودســـــــــروده



ودرآن عمق اندیشه ی ظریف وحساس ، وذهنیت شاعرانه ا ین رهبرمبارزات سیاسی مردم ویتنا م به چشم می خورد.




خورشید صبح گاه


نورِ خورشیدِ صبحگاه



د رد لِ زنــــــــــــــدان



رخنه می کند،



د ود رامی روبــــــــد و



مهِ رابه شعله می سوزاند.



نفسِ زند گی تمام جهان را



سرشارمی کنـــــــــــــد،



ولبخند



سیما یِ بند یان را



روشنی می بخشد.
+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در شنبه بیست و هفتم مهر 1387 و ساعت 21:56 | آرشیو نظرات
نوجوانان ایران قهرمان آسیا.

شبکه خبر
نوجوانان ایران برفراز آسیا ایستادند
27 مهر 1387 16:04
تیم ملی فوتبال نوجوانان ایران عنوان قهرمانی رقابت های قهرمانی آسیا را کسب کرد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، در دیدار پایانی رقابت های قهرمانی نوجوانان آسیا (زیر 16 سال ) در ازبکستان امروز تیم ملی ایران به مصاف کره جنوبی رفت و در پایان با دو گل محسن طالبات و کاوه رضایی در مقابل یک گل کره جنوبی از سد حریف گذشت و عنوان قهرمانی را برای کشورمان به ارمغان آورد.


تیم ملی ایران در مرحله یک چهارم نهایی با شکست دادن سوریه به جام جهانی 2009 نیجریه راه یافته بود .

کاوه رضایی در پایان مسابقات با 6 گل زده به عنوان آقای گل رقابت های قهرمانی نوجوانان آسیا انتخاب شدند

+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در شنبه بیست و هفتم مهر 1387 و ساعت 19:22 | آرشیو نظرات
خط زیبای فارسی - استاد محمدحیدری. سایت سجاد مهری


گفتی که چوخورشید زنم سوی تو پر چون ماه شبی می کشم از پنجره سر

اندوه که خورشید شدی تنگ غروب افسوس که مهتاب شدی وقت سحر
+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در شنبه بیست و هفتم مهر 1387 و ساعت 12:22 | آرشیو نظرات
داستان کوتاه .



داستان کوتاه



هرچه کنی به خودکنی گرهمه نیک وبد کنی



کتا بچه آموزشی طاها ا د یب







درویشی در راه می رفت ومی گفت :



" هرچه کنی به خود کنی ، گرهمه نیک وبدکنی"



پیرزنی این گفته راشنیدوگفت : " درویش بیهوده می گـــــــوید".



پیرزن نانی پخت و درآن زهرریخت . درویش بر درخانه



ا وآ مدونان زهرآلودراگرفت وبه راه خودرفـــــــــــــــــت . درراه



پسرپیرزن درویش را دید وگفت: راه درازی رفـــــــــته ام واکنون



گرسنه ام ، درویش نان رابه اوداد واوآن را خورد وفریـــــاد زد:



سوختم ،سوختم. مردم ازخانه ها بیرون ریختند . پیر زن هنگامی



که دید پسرش نان را خورده است گفت:



" به راستی ، هرچه کنی به خودکنی، گرهـــــــمه نیک وبدکنی"


+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در شنبه بیست و هفتم مهر 1387 و ساعت 12:4 | آرشیو نظرات
پرندگان باغ های نور

پرندگان باغ های نور.



کتاب راکه باز می کنی



دو بال یک پرنده راگشوده ای



پرنده ای که از زمیــــــــــــــــــن



تورابه باغهای نور می برد



زهرکجا که بـــــــــــــــگذرد



به ارمغانی از خـــــــــــــرد



به خانه تو روشنی می آورد



گشوده باد بال های مهـــر او



که جاودانه بر فراز می پرد....



فریدو ن مشیــــــــــــــــــــری
+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در جمعه بیست و ششم مهر 1387 و ساعت 22:27 | آرشیو نظرات
مولا علی. حدیث



مولا علی (ع)



جُودالفَقیـرِ یَجِلّهُ ، بُخلُ الغَنی یَّذّ لُهُ.



The poor’s generosity dignifies him, The rich’s meanness degrades



him.



بخشش فقیر ،اوراسرافراز کند وبخل ثروتمند اوراپست نماید.





مسکین چو به بخشش وکرم پــــــــــــــــــــردا زد



آن بخشش وجود سر فرازش ســـــــــــــــــــــازد



منعم چو بخیل ا فتــــــــــــــــــــــــــــد وکوتاه نظـر



آ ن بخل به ننگ وپستی ا ش انـــــــــــــــــــــدازد.



کتاب کلمات قصار : ابوا لقاسم حالت
+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در پنجشنبه بیست و پنجم مهر 1387 و ساعت 21:47 | آرشیو نظرات
تجلیل ازخاتمی... سایت جامعه مدنی
Image
+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در چهارشنبه بیست و چهارم مهر 1387 و ساعت 21:3 | آرشیو نظرات
پیروزی ایران ...
فوتبال انتخابی جام جهانی، ایران کره شمالی را شکست داد
24 مهر 1387 18:50
در ادامه رقابت های انتخابی جام جهانی 2010 ، تیم ملی فوتبال کشورمان امروز مقابل کره شمالی به برتری رسید.
به گزارش شبکه خبر ، در یکی از دیدارهای گروه دوم این مسابقات در آسیا تیم ملی کشورمان با نتیجه 2 به 1 کره شمالی را شکست داد.

مهدی مهدوی کیا در دقیقه 10 و جواد نکونام در دقیقه 63 برای ایران گل زدند و تک گل کره شمالی را نیز جونگ تائه در دقیقه 71 وارد دروازه ایران کرد.

+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در چهارشنبه بیست و چهارم مهر 1387 و ساعت 20:27 | آرشیو نظرات
کربلا وری..


کربلا و ری

خاک ری نالید در پیش خدا
کای حکیم السّر ، ولی الاولیا
صاحب هستی امیر کائنات
سرّ وحدانیّت ذات و صفات
آفریدی نور و نار و آب و خاک
در دو عالم "لیس معبود سواک"
ای مسبّب از تو پیدا هر سبب
تو توانایی ، تو خلّاقی ، تو رب
انبیا را امر تو انگیخته
مهرشان با مهر تو آمیخته
بر گزیدی از میان آن همه
یک محمّد یک علی یک فاطمه
نسل شان شایسته و والا مقام
صاحب رایند و مولا و امام
از تبار آن نبی و آن ولی
خلق کردی یک حسین بن علی
پرده ای از عشق خود بالا زدی
مهر او را نقش بر دلها زدی
حرمت دلدادگی نام حسین
هفت دریا تشنه جام حسین
من چو او خاکم ولی در این جناس
کربلا را کی کنم با خود قیاس؟
کربلا نور است و من ظلمانی ام
او همه آیینه من حیرانی ام
آن زمین خاک شهیدان خداست
من ری ام آن جا دیار راز هاست
خجلتی اندوه حرمانم شود
قاتلش می خواست سلطانم شود
من شدم انگیزه تا دستی پلید
تیغ بر آیینۀ قرآن کشید
او به سودای حرام ملک ری
راه دنیا تا جهنم کرد طی
نحس بود این آرزو بر ابن سعد
مبتلای کفر قبل و ، ظلم بعد
شد چنین اسرار غیبی ملهمش
نکته ای گفت و زدود از دل غمش:
دل به غم مسپار ای خاک وسیع
نزد ما داری مقامی بس رفیع
ای زمین از ابر ، بارانت رسد
چون صدف درّی به دامانت رسد
از بهشت معرفت اینجا دری ست
از ولایت جلوه گاه دیگری ست
ای تو آرام دل لبریز بیم
مشهد نور خدا عبد العظیم
خاک ری ، چون عشق ایمن می شوی
از گل توحید گلشن می شوی
هر نگاهت عالم آرا می شود
هر دلی اینجا مصفّا می شود
از فرشته آید اینجا زمزمه
رحمت حق بر محّب فاطمه
از تبار مجتبی نسل کرام
بهره مند از صحبت چندین امام
در ولایت نقش بند معرفت
رفعت روح بلند معرفت
اهل بیت و محورش را می شناخت
او امام و رهبرش را می شناخت
نزد مولا در فروع و در اصول
دین خود را عرضه کرد و شد قبول
هجرت او را نشان بند گی است
آری آری در شهادت زندگی است
OO
شعر من ای آسمانی حال من
ای سکوت و شور و قیل و قال من
خسته منشین در حریم وصل یار
نشئه ای از جام مشتاقی بیار
گر سفر نزدیک آید یا که دور
می وزد عطر دل انگیز حضور
می رباید دل صفای این حریم
قدسیان را ذکر یارب العظیم
زائران اینجا حسینی مذهب اند
کربلا در کربلا تاب و تب اند
یک توسّل عشق در این بارگاه
می برد دل را به سوی قتله گاه
اشک اینجا گوهر و آیینه است
قیمتی گر هست این گنجینه هست
لطف خوبان کرامت دیدنی ست
این رواق با صفا بوسیدنی ست
اهل ری در خیمه حق ایمن اند
مومنان با دشمن دین دشمن اند
تا خراسان و قم و ری جان ماست
هفت وادی معرفت ایمان ماست



جعفر رسول زاده (آشفته)


+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در چهارشنبه بیست و چهارم مهر 1387 و ساعت 9:20 | آرشیو نظرات
آستانه مقدس حضرت عبدالعظیم

+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در چهارشنبه بیست و چهارم مهر 1387 و ساعت 9:4 | آرشیو نظرات
فال حافظ



فا ل حا فظ

دیوان انگلیسی فارسی حافظ

ا نتشا را ت آ با ن





1- سا قیا سایه ابراست وبهار ولب جــــــــــوی من نگویم چه کن اراهل دلی خودتوبـــگـوی



2- بوی یکرنگی ا زا ین نقش نمی آ ید خیــــــز



دلق آلوده صوفی به می نا ب بشــــــــــوی



2- سفله طبع است جهان برکرمش تکیه مکن



ای جهاندیده ثبات قدم ا زسفله مجـــــوی.





1- O Saki, tis the shade of the cloud, and spring, and the stream-bank;



I say not do what , If the men of heart , thou art , Do thy myself,



2-From this picture , cometh not the perfume of one colouredness,



Arise.



With pure wine , the stained and tattered garment of the Sufi, wash.



3- Mean of nature , in the world , on its generosity, rely not,



O world – experienced one ! from the mean , stability of foot do not



thou seek.


+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در چهارشنبه بیست و چهارم مهر 1387 و ساعت 8:59 | آرشیو نظرات
سالگرد وفات..





تاریخ درج خبر


۱۳۸۷/۷/۱۶














مراسم سالروز وفات خورشید ری برگزار می شود



پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدّس حضرت عبدالعظیم علیه السلام:

مراسم سالروز وفات خورشید تابناک آسمان ری و ودیعه گرانقدراهل بیت (ع) در سرزمین ایران حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السلام در بارگاه ملکوتی حضرتش برگزار می شود.
به گزارش روابط عمومی آستان مقّدس حضرت عبدالعظیم علیه السلام این مراسم که همه ساله با حضور جمع کثیری از مردم ولایتمدار و متدین ری و عموم ارادتمندان و شیفتگان حضرت سیدالکریم علیه السلام ازسراسر کشور برگزار می شود، 15 شوال مطابق با 24 مهر ماه در مصلای بزرگ ری برگزار خواهد شد.
در این مراسم که از ساعت 10 صبح آغاز خواهد شد، مداحان اهل بیت به مرثیه سرایی و ذکر مصائب اهل بیت عصمت و طهارت خواهند پرداخت و سخنران این مراسم نیز حجت الاسلام والمسلمین راشد یزدی خواهد بود.
حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السلام، نواده پاک امام حسن مجتبی و از راویان حدیث و از دانشمندان بزرگی است که محضر سه تن از امامان معصوم علیه السلام را درک کرده و از محضر ایشان بهره برده است.
سخنان ائمه علیهم السلام در مورد این شخصیت بارز و محبوب و مورد اعتماد نزد اهل بیت علیهم السلام نشان از شخصیت علمی و مدارج بالای معنوی دارد، چنانچه در روایتی مشهور، امام هادی علیه السلام زیارت بارگاه حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السلام را برابر با زیارت مزار منور حضرت سیدالشهداء علیه السلام در کربلادانسته است.روابط عمومی آستان مقدّس حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السلام مقدم همه زائران و مجاوران آستان مقدس را به این مراسم معنوی گرامی می دارد.








+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در سه شنبه بیست و سوم مهر 1387 و ساعت 23:25 | آرشیو نظرات
آبشارکبود وال - استان گلستان- سایت شعروعشق

+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در سه شنبه بیست و سوم مهر 1387 و ساعت 14:12 | آرشیو نظرات
کروبی...


کروبی :می آیم رقیب جدی من احمدی نژاد است .

من اگرنتوانستم کاری انجام دهم آسمان وریسمان را به هم نمی بافم مثلا

نمی گویم پیش ازاصلاح کشور بایدسراغ دنیا برویمُ هولو کاست را مطرح نمی کنم

مدرک را ورق پاره نمی خوانم وهمه راعلیه خود بسیج نمی کنم.

من این دولت (دولت نهم )راهم درسیاست خارجی وهم درمسائل اقتصاد ی ناموفق می دانم.

خوشبختانه اکنون زبان ما باز است که درمورد رابطه باآمریکا سخن بگوئیم.اگرچندسال پیش این موضوع مطرح می شدبعیدنبودتحت پیکرد قضائی قراربگیریم.
+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در دوشنبه بیست و دوم مهر 1387 و ساعت 23:25 | آرشیو نظرات
شعرفر انسوی - گردآوری : مریم ع -ب

La Mort des pauvres

C'est la Mort qui console,hélas!et qui fait vivre;

C'est le but de la vie,et c'est le seul espoir

Qui,comme un élixir,nous monte et nous enivre,

Et nous donne le coer de marcher jusqu'au soir;



À travers la tempete et la neige,et le givre,

C'est la clarté vibrante à notre horizon noir;

C'est l'auberge fameuse inscrite sur le livre,

Ou l'on pourra manger,et dormir,et s'asseoir;



C'est un Ange qui tient dans ses doigts magnétiques

Le sommeil et le don des reves extatiques,

Et qui refait le lit des gens pauvres et nus;



C'est la gloire des dieux,c'est le grenier mystique,

C'est la bourse du pauvre et sa patrie antique,

C'est le portique ouvert sur les Cieux inconnus!

مرگ تهیدستان

دریغا مرگ است که دلداری می دهد و به زندگی وا می دارد

مرگ غایت هستی است و یگانه مایه امید

که چون اکسیر نیرو می دهد و سرمست می کند

و یارای آن می دهد که تا شبانگاه راه بسپریم



در میان طوفان و یخبندان و برف

مرگ روشنی لرزانی است بر افق تار ما

شهره مهمانسرایی است که نامش در کتاب آمده

و در آن می توان خورد وخوابید و لمید



فرشته ای است که در انگشتان جادویی اش

خواب و نعمت رؤیاهای دل انگیز را دارد

و بستری می سازد از برای تهیدستان و برهنگان



مرگ فخر خدایان است و نهانخانه پر رمز و راز

دارایی تهیدستان است و میهن باستانی آنان

مرگ دروازه است گشوده به آسمان های ناشناخته!

شارل بودلر،گل های رنج

ترجمۀ محمد رضا پارسایار

+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در دوشنبه بیست و دوم مهر 1387 و ساعت 19:2 | آرشیو نظرات
تد ر یس تندروی - سایت قران مجید استان ایلام

+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در دوشنبه بیست و دوم مهر 1387 و ساعت 9:47 | آرشیو نظرات
شاعری ازآفریقا وشعری...

معرفی یک شاعر وشعری از او



دیوید دیوپ( 1973-1927)

نقل ازکتاب : ارمغان جلیل خرمن ها

ترجمه: فواد نظیــــــــــــــری



دیوید دیوپ دربوردوی فرانسه متولدشد پدراواهل سنگال ومادرش کامرونی بود.

در طی زندگی کوتاهش مدام میان آفریقا وفرانسه دررفت وآمد بود.

هنگام مرگش که دریک سانحه هوائی درنزدیکی داکار اتفاق افتاد ،بین شاعران آفریقای سیاه چهره سرشناسی به شمارمیآمد.

ازاویک مجموعه اشعارومقالات به جای مانده است .



آفر یقا

آفر یقــــــــــــــــــــــا

ای افریقای مـــــــــن

آفر یقای جنگاوران مغرور

درجلگه ها ی اجدادی

آفریقایِ ترانه خوانیِ مادربزرگ من

در طول آبکنارانِ رودبارِدورازچشم

هرگزنشناخته ام تـــــــــــــــــــــورا

اما

نگاه خیره ام ازخون تولبریز می شود



پاشیده روی مـــــزارع

خونِ حـــــــــــلاوتِ تو

حلاوتِ رنجـــــــــــــت

رنجِ بردگیِ تــــــــــــو

بر دگیِ کودکانــــــــت



آفریقا ، آفریقــــــــــا

بــــــگو بامـــــــــــن

پس،

این توئی آیـــــــــــا

این گرده ئی که می خمد

وزیر بارحقارت به خاک می افتد

این پشتِ مرتعش که با داغ هایِ سرخ

درگذرگاه هایِ نیمــــــــــــــــــــــروزی

تازیانـــــــــــه را

به گفتن "آری "

تصدیق می کند؟

آن کاه،صدایِ سنگینی

این گونه پاسخــــم داد:



فرزند عاصی ام،

آن درخت تنومندوتازه سال

آن درخت تنهایِ شاهــــوار

آنجا میان گلهای سفیدپژمرده

آن است آفریقـــــــــــــــا

آفریقای

amir پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 13:21 http://www.sabetq1.blogfa.com



ساحت حرم کبریا

یا رب مرا به سلسله انبیا ببخش

بر شاه اولیا، على مرتضى ببخش

یا رب گناه من بود از کوه ها فزون

جرم مرا به فاطمه، خیرالنسا ببخش

هر کار کرده ام، همه بد بوده و غلط

یا رب مرا تو بر حسن مجتبى ببخش

یا رب اگر که جود و سخایى نکرده ام

ما را تو بر سخاوت اهل سخا ببخش

یا رب مرا به رحمت بى منتها ببخش

یعنى به ساحت حرم کبریا ببخش

یا رب گناهکار و ذلیل و محقّرم

عصیان من به شوکت عزّوعلا ببخش

یا رب تو را به جاه و جلالت دهم قسم

جرم گذشته عفو کن و ماجرا ببخش

یا رب مرا ببخش به اهل صلات و صوم

یعنى به نور صفوت اهل صفا ببخش

یا رب تو را به نور جمالت دهم قسم

کز ظلمتم رهان و به نور هدا ببخش

یا رب به نور ظلمت خاصان درگهت

این بنده را به ختم همه انبیا ببخش

یا رب از این معاصى بسیار بى شمار

مستوجب عقوبتم; امّا مرا ببخش

+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در پنجشنبه سی ام آبان 1387 و ساعت 22:14 | آرشیو نظرات
شعرفرانسوی-سایت جن وپری

شعری از آلفرد دو موسه

Tristesse
J'ai perdu ma force et ma vie,
Et mes amis et ma gaieté;
J'ai perdu jusqu'à la fierté
Qui faisait croire à mon génie.
Quand j'ai connu la Vérité,
J'ai cru que c'était une amie;
Quand je l'ai comprise et sentie,
J'en étais déjà dégoûté.
Et pourtant elle est éternelle,
Et ceux qui se sont passés d'elle
Ici-bas ont tout ignoré.
Dieu parle, il faut qu'on lui réponde.
Le seul bien qui me reste au monde
Est d'avoir quelquefois pleuré.


ترجمه این شعر به فارسی

اندوه

من نیرو و زندگی ام را از دست دادم
و دوستانم و شادمانی ام را
از دست دادم تا افتخار
که باور کردن به نبوغم را باعث میشد

وقتی واقعیت را شناختم
باور کردم که یک دوست است
وقتی آن را دریافتم و حس کردم
دیگر حالم از آن به هم می خورد

و با این وجود آن ابدی ست
و آنان که از آن گذشتند
این پایین همه را نادیده گرفتند

خدا حرف می زند باید به او جواب داد
تنها دارایی که در دنیا برایم می ماند
بعضی وقت ها گریه کردن است

+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در پنجشنبه سی ام آبان 1387 و ساعت 21:42 | آرشیو نظرات
درجستجوی راه...

یاد خدا

یکی از فضلای معاصر که چند سالی در محضر علامه طباطبائی درس خوانده می گوید:
« یک وقت عازم زیارت بیت الله الحرام بودم، برای عرض سلام و خداحافظی خدمت علامه رفتم و گفتم نصیحتی بفرمایید که به کارم بیاید و توشه راهم باشد. این آیه مبارکه را قرائت فرمودند:
« فاذکرونی اذکرکم:
به یاد من باشید تا من به یاد شما باشم. بقره/152 »

علامه می افزاید:
« به یاد خدا باش تا خدا به یادت باشد، اگر خدا به یاد انسان بود، از جهل رهایی می یابد و اگر در کاری مانده است خداوند نمی گذارد عاجز شود و اگر در مشکل اخلاقی گیر کرد خدایی که دارای اسماء حسنی است و متصف به صفات عالیه، البته به یاد انسان خواهد بود. »

***
+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در پنجشنبه سی ام آبان 1387 و ساعت 10:48 | آرشیو نظرات
امروز باقرآن...







امروز باقرآن



اَلله لا اِله اِلا هوَالحّی القیّوم.



آل عمران – آیه 2- جزء 3



ترجمه به انگلیسی ازسایت



www.DAT.ir



Allah! There is no God save him, the Alive the Etenal.



ترجمه – قرآ ن نامه مجد



نباشد جز الله پروردگـــــــــــــــــــار



که حی است وقیوم آن کردگـــــــــار
+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در پنجشنبه سی ام آبان 1387 و ساعت 10:20 | آرشیو نظرات
مولاعلی(ع)-حدیث- سایت تالارگفتگوی دانشجویان


آفةالکلام الاطالة

آفت سخن ، پرگوئی است .

THE BANE OF SPEECH IS PROLIXITY

کوتاه سخن گوی ، گر از نیکوئی

اندر سخن خود ، اثری می جوئی

هنگام سخن ، حذر ز پر گوئی کن

چون آفت گفتار بود پرگوئی



شعر: ابوالقاسم حالت

+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در چهارشنبه بیست و نهم آبان 1387 و ساعت 22:28 | آرشیو نظرات
فال حافظ- دیوان حافظ شیرازی


فال حافظ

For a long time my Beloved no message sent
Didn’t write a greeting, and no word sent
I sent a hundred letters, yet that mounted King
Dispatched no messages, no greeting sent.
Towards the wild and mind-ridden me
No tame deer and no fine grouse sent
Knew that I, my hearts bind, would fly away
Yet from his vast stores, no trap sent.
Alas that sweet & joyful cup bearer
Knew that I was drunk, yet no cup sent.
Often I faked my standing in life
No news of a place for me was sent.
Hafiz be polite, there is no questioning
If the King no message to his subjects sent

Shahriar Shahriari



دیریست که دلدارپیامی نفرستــــــــــاد
نـنوشـت سـلامی و کلامی نفرستاد
صد نامـه فرسـتادم و آن شاه سواران
پیکی ندوانید و سـلامی نـفرسـتاد
سوی مـن وحشی صفت عقـل رمیده
آهوروشی کـبـک خرامی نفرسـتاد
دانست که خواهد شدنم مرغ دل از دست
و ز آن خط چون سلسله دامی نفرستاد
فریاد که آن ساقی شکرلب سرمسـت
دانسـت که مخمورم و جامی نفرستاد
چـندان کـه زدم لاف کرامات و مقامات
هیچـم خـبر از هیچ مقامی نفرستاد
حافـظ به ادب باش که واخواست نباشد . گرشاه پیامی به غلامی نفرستاد
+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در چهارشنبه بیست و نهم آبان 1387 و ساعت 21:19 | آرشیو نظرات
وجودبابرکت..



وجود بابرکت



د رتالاراندیشه حوزه هنری عده ای از دوستان آبــــــــادانی هم حضورداشتند.



امشب ( سه شنبه 28 آبان) قراربود کتاب "نوشتم تابمــــــــــــــاند" خاطرات



حضرت آیت الله جمی به عنوان کتاب اول جشنواره دفاع مقدس



مــــــــــــعرفی شود.



مراسم آغازشد. مجری را نشناختم اما قوی . خوش بیان و اشعارومطــــــــالب



هم خوب وبجابود ، وتصویرها ی خوبی هم پخش شد.



دکترسنگری – امیر شمخانی ودیگران هم صحبت هائی د اشتند که جـــــــــالب



وهمراه با آگاهی از فضای جبهه وجنگ بود.



سپس جوایز اهداشد و درپایان مراسم هم دوستان دورهم به گفتگو وخداحافظی



مشغول شدند . دو ستا نی که مد تها همدیگرراندیده بودند و دوستان جدیدی که



به جمع پیوسته بودند.



به ذهنم رسیدکه چه شد، د وستان آ مد ند وهمدیگررامی بینندو دیدارها تــــا زه



می شود و بعد گفتم .... این وجود بابرکت " جمی " است که دوستـــــــان را

دورهم جمع کرده است . هر کجاهست خدایا به سلامت دارش.
+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در چهارشنبه بیست و نهم آبان 1387 و ساعت 10:33 | آرشیو نظرات
افشین قطبی ....



ا فشین قطبی صبح امروز ازایران رفت . رسانه ها



دوبیتی



برفت افشین ازایران ناگهانـــــــــــــــــی



چود ید ازهموطن نامهــــــــــــــــــربانی



یکی افشین دیگر هست اینجــــــــــــــا



که افشین است اما پیـــــــــــــــروا نی

+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در چهارشنبه بیست و نهم آبان 1387 و ساعت 10:4 | آرشیو نظرات
برگزیدگان کتاب دفاع مقدس



برگزیدگان دوازدهمین دوره‌ی جایزه کتاب سال دفاع مقدس معرفی شدند.

به گزارش خبرنگار بخش کتاب خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، برگزیدگان دوازدهمین دوره‌ی جایزه‌ی کتاب سال دفاع مقدس در مراسمی که امروز (سه‌شنبه، 28 آبان‌ماه) در حوزه‌ی هنری برپا شد، به این شرح معرفی شدند:

در بخش خاطره (خودنوشت)، کتاب‌های "نوشتم تا بماند" اثر محسن کاظمی، "جاده‌های خلوت جنگ" نوشته‌ی محسن مطلق و "حماسه‌ی مجید" نوشته‌ی مجید عرب‌زاده به ترتیب حائز رتبه‌های اول تا سوم شدند.

همچنین در بخش خاطره‌ (دیگرنوشت)، کتاب "دسته‌ی یک" نوشته‌ی اصغر کاظمی اول شد و کتاب‌های "اهتزاز در زنجیر" نوشته‌ی مرتضی سلطانی و "آخرین شلیک" اثر سیدقاسم یاحسینی به طور مشترک با عنوان اثر سوم معرفی شدند. کتاب‌های "ما همه سرباز بودیم" نوشته‌ی داوود بختیاری دانشور، "بر سر پیمان" اثر یادمحمد عرب‌عامری و "هان شماها نام‌تان جاویدان" نوشته‌ی مهدی دادجو نیز شایسته‌ی تقدیر معرفی شدند.

در بخش داستان، اثری حائز رتبه‌ی اول نشد و کتاب "ما از دوکوهه آمدیم این‌جا غریبیم" نوشته‌ی مجید پورولی‌ کلشتری و "همین‌جاست" مهدی دهقان نیری به ترتیب دوم و سوم معرفی شدند. کتاب‌های "راز ناشناس" نوشته‌ی نورالدین آزاد و "یاسر یاسر احمد" اثر بیژن کیا هم شایسته‌ی تقدیر شدند.

در بخش زندگی‌نامه‌ی داستانی، آثاری حائز رتبه‌ی اول و دوم نشدند و تنها کتاب "پای گلدسته‌ی کوهستان" نوشته‌ی نصرت‌الله محمودزاده سوم شد.

در بخش جنگ و زندگی‌نامه‌ی غیرداستانی، کتاب "شیخ شریف" نوشته‌ی جواد کامور بخشایش حائز رتبه‌ی نخست و کتاب "مشق بیداری" نوشته‌ی طاهره علمی و حسین غفاری شایسته‌ی تقدیر معرفی شد.

در بخش تحقیق ادبی، دو اثر تقدیری با عنوان "جنگ از سه دیدگاه" نوشته‌ی محمد حنیف و "خاک خاطره" اثر احمد دهقان معرفی شدند و هیچ اثری حائز رتبه‌های اول تا سوم نشد.

در بخش تحقیق نظامی و سیاسی، "ضربت متقابل" نوشته‌ی گل‌علی بابایی حائز رتبه‌ی سوم شد و همچنین از کتاب‌های "گزینه‌های راهبردی جنگ" نوشته‌ی محمد درودیان و "اچ 3" اثر عزت‌الله معظمی گودرزی تقدیر شد.

در بخش تحقیق اجتماعی، کتاب "روانشناسی اسارت" نوشته‌ی ابوالقاسم عیسی‌مراد دوم و کتاب "راهکارهای حفظ و نشر ارزش‌های دفاع مقدس" اثر محمد خطیبی کوشکک حائز رتبه‌ی سوم شد. "سرزمین مقدس" نوشته‌ی جواد شفیعیان به عنوان اثر شایسته‌ی تقدیر معرفی شد.

در بخش هنر هم از کتاب‌های منتخب ‌آثار مینو امامی، "شاهدان زمان" نوشته‌ی مجتبی آقایی، "شکوه مقاومت" اثر بیژن کیانی، "خروش لاجوردی" تألیف مرتضی اکبری و "ترانه‌ی برای آیدا" نوشته‌ی حمیدرضا نعیمی به عنوان آثار شایسته تقدیر، تجلیل شدند. اثری در این بخش حائز رتبه‌های اول تا سوم نشد.

در بخش گرافیک و طراحی جلد، با تقدیر از تصویرگری کتاب "و این صدای جنگ" کار علی نامور، طرح جلد کتاب‌های "گوساله‌ی سرگردان" اثر مسعود نجابتی و "وطنم ابراهیم" اثر فرزاد ادیبی مشترکا حائز رتبه‌ی دوم معرفی شدند.

در بخش شعر (مستقل)، کتاب‌های "سرفه‌ی خونین در باد" سروده‌ی مرتضی حیدری ‌آل ‌کثیر و "قطاری از جمهوری شهریور" سروده‌ی اسماعیل محمدپور مشترکا دوم شدند و با تقدیر از کتاب "وطنم ابراهیم" سروده‌ی محمدرضا سهرابی‌نژاد، مجموعه‌ی شعر "پابرهنه تا ماه" سروده‌ی رضا کاظمی حائز رتبه‌ی سوم شد. در این بخش، هیچ اثری حائز رتبه‌ی نخست نشد.

در بخش شعر (گردآوری‌شده)، "ئی‌باغه سرخه گولان" سروده‌ی اسماعیل محمدپور حائز رتبه‌ی نخست شد و از کتاب‌های "در صلالت باران" سروده‌ی رحیم زریان و "یوسف‌نامه" اثر علی رستمی مشترکا تقدیر شد.

در بخش شعر کودک، مجموعه‌ی سه‌جلدی "بوی هلو" و "باروت"، "کتاب و آب ممنوع" و "ساعت هفت ربع" اثر محمدکاظم مزینانی به عنوان رتبه‌ی دوم معرفی شد.

در بخش داستان کودک، از آثار "کاش کمی بزرگ‌تر بودم" نوشته‌ی اکبر صحرایی، "نخلی برای تو" اثر جمال‌الدین اکرمی، "فرشته‌های زمین" نوشته‌ی مسلم ناصری و "خورشید زمین" تألیف سیدابراهیم حسینی مشترکا تقدیر شد و هیچ اثری حائز رتبه اول تا سوم نشد.

در بخش ترجمه نیز از کتاب "الجسر" ترجمه‌ی زهرا یزدی‌نژاد تقدیر شد و اثری به عنوان رتبه‌ی اول تا سوم معرفی نشد.

توضیح وبلاگ شعروسخن: کتاب نوشتم تابماند یاد داشت های روزانه حضرت آیت الله جمی دردوران دفاع مقدس است.
+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در سه شنبه بیست و هشتم آبان 1387 و ساعت 22:12 | آرشیو نظرات
مسجد قبا - مدینه منوره
مسجد قبا مدینه
+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در سه شنبه بیست و هشتم آبان 1387 و ساعت 10:7 | آرشیو نظرات
مجسمه فردوسی



مجسمه فردوسی

سیاوش کسرائی



تناور صخره ای بر ساحل امید
ستون کرده است پا داده است سینه بر ره توفان
پی افکنده میان قرن ها طغیان
دو چشمان خیره بر گهواره خورشید
ستیز جزر و مد ها پیکر او را تراشیده
ز برف روزگاران بر سرش دستار پیچیده
غروب زندگی بر چهره اش بسیار تابیده
که تا رنگی مسین در متن پاشیده
بود دیری که برکنده است با چنگال در چشمان
عقابی آشیانه
که مانده جای آن چنگال ها بر روی کوهستان
چو جای تازیانه
نگاهش رنگ قهر پادشاهان دارد و فتح غلامان
نگاه خیره بر دریا
نگاه یخ زده بر روی اقیانوس و صحرا
نگاهی رنگ پاییز و شراب و رنگ فرمان
به زیر بام بینی بر فراز گنبد لب ها
فراهم برده سر گل سنگهای بی بر کوتاه
شیار افکنده همچون آبکندی بر جدار راه
خزیده روی گونه همچو مه بر دامن شب ها
شبی اینجا درون یک شب سوزان
زمین لرزیده که بشکسته ساییده
دهان بگشوده و یک چشمه زاییده
برش بگرفته یک لب یک لب جوشان
لبی کز بیخ
افکنده تناور ریشه دشمن
لبی آشتفشان جاوید رویین تن
لب تاریخ
لبی گور پلیدی ها ی اهریمن
لبی چون کهکشان مشعل کش شب ها
لبی سردار فاتح در بر لب ها
لبی چون گل گل آهن
خدای قهرمانی ها بر این لب خورده بس سوگند
تن عریان شده این جا ستایشگر
اگر چه چشمه زاینده ای باشد که دیگر نیست نوش آور
ولی در عمق جانش حک شده خورشید یک لبخند



+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در سه شنبه بیست و هشتم آبان 1387 و ساعت 7:28 | آرشیو نظرات
افتتاح کتابخانه ...


افتتاح کتابخانه زائردر آستان مقدّس حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السلام

پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدّس حضرت عبدالعظیم علیه السلام:

همزمان با خجسته میلاد ثامن الحجج حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام و هفته کتاب خوانی ، کتابخانه زائر در رواق بین الحرمین آستان مقدّس حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السلام افتتاح شد.
بنابراعلام معاونت فرهنگی آستان مقدّس، این کتابخانه با هدف ترویج فرهنگ کتابخوانی و بهره وری زائران از زمان زیارت و آشنا کردن کودکان با زندگانی ائمه معصومین علیهم السلام ایجاد شده.
بنا براین گزارش کتابهای اعتقادی ، معارف اسلامی و قرآنی ، تاریخ اسلام ، زندگینامه ائمه معصومین علیهم السلام و دفاع مقدّس از جمله کتبی است که در این کتابخانه به زائران و علاقمندان ارایه می شود.
همچنین از دیگر خدمات این کتابخانه امکان استفاده زائران از رایانه و نرم افزارهای علوم اسلامی و مطالعه روزنامه های کثیرالانتشار است.
+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در دوشنبه بیست و هفتم آبان 1387 و ساعت 22:47 | آرشیو نظرات
من که آمدم ....

قطبی:
من که آمدم دبیر و وکیل هم فوتبالی شدند!
شما بگویید از وقتی من آمدم مردم چقدر بیشتر به استادیوم می‌آیند. دکتری که فوتبال نگاه نمی‌کرد، دبیر و وکیلی که فوتبال نگاه نمی‌کردند، برگشتند. تحصیلکرده‌ها به فوتبال برگشتند و جمعیت بیشتری به ورزشگاه‌ها آمد.
سرمربی پرسپولیس می گوید: «من می‌خواهم پرسپولیس را قهرمان ایران و آسیا کنم. فقط همین.»

به گزارش «فردا» افشین قطبی سرمربی تیم پرسپولیس با اشاره به محبوبیت خود، خبر از استقبال بیشتر مردم به فوتبال پس از روی کار آمدن خود می دهد.

قطبی در مورد محبوبیت خود و در پاسخ به پرسش کارگزاران درباره دلیل دشمنی هایی که وی ازآن ها سخن گفته، می گوید: شما بگویید از وقتی من آمدم مردم چقدر بیشتر به استادیوم می‌آیند. دکتری که فوتبال نگاه نمی‌کرد، دبیر و وکیلی که فوتبال نگاه نمی‌کردند، برگشتند. تحصیلکرده‌ها به فوتبال برگشتند و جمعیت بیشتری به ورزشگاه‌ها آمد. پرسپولیس بعد از هفت سال قهرمان شد اما آنها نمی‌خواهند افشین موفق شود. شما به این موضوع می‌خندید چون می‌دانید که من درست می‌گویم. متاسفانه برخی روزنامه‌ها نیز برای فروش بیشتر به این قضیه کمک می‌کنند.

سرمربی تیم پرسپولیس افرادی که مانع موفقیت وی شده اند را اینطور توصیف کرده است: آنهایی که نمی‌خواستند من امسال به ایران برگردم. آنهایی که دیدند من چقدر محبوب شده‌ام و پرسپولیس را بعد از هفت سال قهرمان کرده‌ام.

قطبی همچنین با ابراز امیدواری به قهرمانی تیم خود اظهار می دارد: من هیچ‌وقت به قهرمان نشدن فکر نمی‌کنم اما برنامه‌مان این است که فقط به سه امتیاز مسابقه بعدی فکر می‌کنیم....چیزی که مطبوعات می‌‌خواهند و دوست دارند این است که شرایط مارا خوب نشان ندهند اما بازی‌های زیادی باقی‌مانده است. این تیم پرسپولیس می‌تواند فوتبال بهتری بازی کند و در این صورت باز هم امید اول قهرمانی خواهد بود. پرسپولیس تیم بسیار خوبی است و اگر تمرکزش را حفظ کند قهرمان هم خواهد شد البته اگر دست‌های پشت پرده بگذارند.

وی درباره گروههای پشت پرده می گوید: واقعیت این است که در پشت‌پرده‌ گروه‌های مختلفی هستند که نمی‌خواهند یک تیم دو بار قهرمان شود. به همین خاطر در این هفت سال چنین اتفاقی نیفتاده است. چون همیشه تیم‌های قهرمان، سال بعد دچار مشکل می‌شوند و این خیلی برای من عجیب است. بعد از دو بازی ابتدای فصل، در برابر ملوان، ذوب‌آهن و مس کرمان هفت امتیاز از تیم ما گرفتند. شک نکنید این هفت امتیاز فضای تیم ما را عوض می‌کرد.
+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در دوشنبه بیست و هفتم آبان 1387 و ساعت 21:6 | آرشیو نظرات
یادشان گرامی وراهروشان پررهروباد- سایت جدید همسنگر
Free Template for Mambo Open Source
+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در دوشنبه بیست و هفتم آبان 1387 و ساعت 10:49 | آرشیو نظرات
شعر انگلیسی - سایت ادبستان



شعر معاصر جهان



ترجمه هادی محمدزاده

مایا آنجلو Maya angelou میسوری

مایا آنجلو شاعر نویسنده، فرهیختگار، نمایش‌نامه نویس و کارگردان در 4 آوریل 1928 در سنت لوئیس میسوری به دنیا آمد نام اصلی‌اش مارگارت جانسون بود و نام مایا آنجلو را در 20 سال اول زندگی‌اش بر خود گذاشته بود. با کتاب ( می‌دانم که چرا پرنده‌های قفسی آواز می‌خوانند) به شهرت رسید. نخستین اثر ادبی مایا آنجلو همین کتاب می‌دانم که چرا پرندگان قفسی آواز می‌خوانند است که شرح زندگی خود اوست و نام آن را از کتاب دلسوزی پل لارنس شاعر سیاه پوست الهام می‌گیرد. او نامزد دریافت جایزه پولیتزر سال 1972 شده و دکتراهای افتخاری بسیاری از دانشگاه‌های مختلف دریافت کرده است. جایزه مطبوعاتی خانه زنان در سال 1976 نیز به او تعلق گرفته بود. او به چندین زبان از جمله انگلیسی فرانسوی اسپانیولی آفریقایی و غیره مسلط است.
کتاب‌ها:
می‌دانم که چرا پرنده های قفسی آواز می‌خوانند 1975
به نام من گرد هم آییم 1974
خواندن, رقصیدن و مانند کریسمس شاد بودن 1976
قلب یک زن 1981
همة افراد بشر به کفش‌های سفر محتاجند 1986
آواز بر شده بر گردون2002
اشعار:
مجموعه‌کامل اشعار مایا آنجلو 1994
راهبه چرا نمی خوانی؟ 1983
هنوز می توانم برخیزم 1978
خدایا ! بال‌های من زخمی است 1975
جرعه ای نوشیدنی خنکم بدهید دارم می میرم 1971
نمایشنامه:
هنوز می توانم برخیزم 1976
آژاکس1974
کمترینشان 1966
کاباره آزادی 1960
مقالات:
حتی اختران هم تنها به نظر می‌رسند 1998



با هم شعری را از او می‌خوانیم:

مایا آنجلو
بعد گمشده
قابله‌ها وکفن‌ها
خوب می دانند
که زایش دشوار است
و مرگ فرومایه است
و زندگی تنها آزمونی در این میانه است
چرا با شکایت و غرولُند
سفر می‌کنیم
چون هیاهویی
در دل ستارگان؟
آیا بعدی گم شده است؟
بُعد گمشده عشق نیست ؟



متن اصلی شعر

Maya angelou
Midwives and winding sheets
Know birthing is hard
And dying is mean
And living is a trial in between .
Why do we journey. muttering
Like rumors among the stars ?
Is a dimension lost?
Is it love ?
+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در دوشنبه بیست و هفتم آبان 1387 و ساعت 10:26 | آرشیو نظرات
آماری از فروش نفت - سایت جامعه مدنی

ایران در10ماه 75میلیارد دلار درامدفروش نفت داشته است.


بر اساس آخرین گزارش اداره اطلاعات انرژی امریکا درآمدهای نفتی ایران در ماه های ژانویه تا اکتبر 2008 به 75 میلیارد دلار رسید.

اداره اطلاعات انرژی امریکا در آخرین گزارش خود اعلام کرد درآمدهای نفتی 13 عضو اوپک از ژانویه تا اکتبر 2008 به 884 میلیارد دلار رسید.

عربستان بیشترین درآمد نفتی میان اعضای اوپک در این مدت را داشته است. کل درآمدهای نفتی این کشور در ده ماه منتهی به پایان اکتبر 2008 به 262 میلیارد دلار رسید که این رقم 194 میلیارد دلار از کل درآمدهای نفتی این کشور در سال 2007 بیشتر بوده است.

امارات در جایگاه دوم از این نظر قرار داشته است. درآمد این کشور از محل فروش نفت در ده ماه منتهی به پایان اکتبر 2008 به 84 میلیارد دلار رسید. این رقم 21 میلیارد دلار بیشتر از درآمدهای نفتی امارات در 12 ماه سال 2007 اعلام شده است.

بر اساس این گزارش، ایران سومین عضو اوپک از نظر حجم درآمدهای نفتی در ماه های ژانویه تا اکتبر 2008 شناخته شده است. در حالی که درآمدهای نفتی این کشور در 12 ماه سال 2007، 57 میلیارد دلار اعلام شده بود در 10 ماه نخست سال جاری میلادی 75 میلیارد دلار درآمد از محل فروش نفت خام عاید ایران شد.

این رقم از کل درآمدهای نفتی ایران در 12 ماه سال 2007 حدود 18میلیارد دلار بیشتر است.

بر اساس گزارش فارس پس از ایران کشورهای کویت با 74 میلیارد دلار، الجزایر با 64 میلیارد دلار، نیجریه با 64 میلیارد دلار و آنگولا با 62 میلیارد دلار به ترتیب در رتبه های بعدی قرار گرفته اند.

انتظار می رود کل درآمدهای اوپک در 12 ماه 2008 به 979 میلیارددلار برسد.
+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در یکشنبه بیست و ششم آبان 1387 و ساعت 21:56 | آرشیو نظرات
خاطره ای از استاد به مناسبت دهمین سالگردعروج. سایت استاد جعفری

وقتی کنگره هفتصدمین سال مولوی (دهه 50) در دانشگاه تهران برگزار شد، برگزارکنندگان کنگره ـ به عمد یا به سهو ـ از استاد جعفری به عنوان یک محقق ایرانی مثنوی دعوت به عمل نیاوردند! ایشان خطاب به ما که بسیار ناراحت شده بودیم ، به آرامی گفت : بروید سخنرانی ها را گوش کنید و در پی مطالب باشید، نه در پی شخص و نام .
استاد محمد تقی جعفری

به یاد دارم در این کنگره ، شادروان مجتبی مینوی در متن سخنرانی خود، از نظر نسخه شناسی شک داشت که در بیت اول مثنوی ، بشنو از نی چون «حکایت» می کند درست است ، یا بشنو از نی چون «شکایت» می کند؟ من وقتی موضوع «حکایت» و «شکایت» را با ناراحتی و طنز نقل کردم ، ایشان گفت : آقای مینوی در واژه شناسی و نسخه شناسی استادی بزرگ هستند، صحیح نیست به تحقیر از او یاد کنی ! اگر از این که مرا دعوت نکرده اند، آزرده خاطر هستی ، نباید نسبت به کسانی که دعوت شده اند، بی حرمتی کنی ! حالا به من بگو: آیا در جلسات کنگره ، آوای «نی» را شنیدی یا نه؟ گفتم : نه . گفت : اگر صدای «نی» را شنیده بودی، نه در پی «شکایت» بودی و نه «حکایت !» من همان جا منقلب شده و بی اختیار گریستم . زنده یاد محمدباقر نجفی
+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در یکشنبه بیست و ششم آبان 1387 و ساعت 21:35 | آرشیو نظرات
شعرعربی وترجمه.. سایت ادبستان

بدر شاکر السیّاب رودخانه و مرگ

مترجم: هادی محمدزاده

1- بویب نام رودخانه ای نزدیک زادگاه شاعر در عراق است

BADR1.jpg

بویب1 ...
بویب ...
بویب
بویب
Buwayb
Buwayb
ناقوس های برج در قعر دریا گم شده است
أجراس برج ضاع فی قارة البحر
Bells of a tower lost in the sea bed
غروب در درختان و آب در سبوها
الماء فی الجرار، و الغروب فی الشجر
dusk in the trees, water in the jars
وسبوها را ناقوس هایی از جنس باران می آکند
وتنضج الجرار أجراسا من المطر
spilling rain bells
که بلورشان با آهی ذوب می شود
بلورها یذوب فی أنین
crystals melting with a sigh
بویب...
ای بویب ...
" بویب .. یا بویب"
`Buwayb ah Buwayb,"
و شوقی در خون من تاریک می شود
به خاطر تو ای بویب!
فیدلهم فی دمی حنین
إلیک یا بویب
and a longing in my blood darkens
for you Buwayb
ای رودخانه من! که چون باران غمگینی
یا نهری الحزین کالمطر
river of mine, forlorn as the rain.

SHABE SHEAR.jpg
بدر شاکر در حال قرائت شعر

می خواهم در تاریکی بدوم
أود لو عدوت فی الظلام
I want to run in the dark
و شوق سالی را در مشت بفشارم
أشد قبضتی تحملان شوق عام
gripping my fists tight
carrying the longing of a whole year

MOJASSEME.gif

مجسمه ی بدر شاکر در شهر بصره

در هر انگشتم هدیه ای از گندم و گل برایت دارم
فی کل إصبع کأنی أحمل النذور
إلیک من قمح و من زهور
in each finger, like someone bringing you
gifts of wheat and flowers
می خواهم بر ستیغ تپه ها
بر شوم
أود لو أطل من أسرة التلال
I want to peer across the crests of the hills,
تا نور ماه بگیرم
لألمح القمر
catch sight of the moon

MANZEL.gif

ویرانه های منزل بدر شاکر در شهر بصره


وقتی
در کناره هایت خود را به آب می زند, سایه می کارد
و زنبیل ها یش را از آب و ماهی و گل می انبارد
یخوض بین ضفتیک یزرع الظلال
و یملأ السلال
بالماء و الأسماک و الزهر
as it wades between your banks, planting shadows filling baskets
with water and fish and flowers.
می خواهم به دنبال ماه در تو شیرجه بزنم
أود لو أخوض فیک أتبع القمر
I want to plunge into you, following the moon,
و می شنوم صدای سنگریزه ها را که در عمقت به قرار و سکون می رسند
و اسمع الحصى یصل منک فی القرار
hear the pebbles hiss in your depths,
و صفیر هزاران گنجشک را بر درخت.
صلیل آلاف العصافیر على الشجر
sibilance of a thousand birds in the trees.
تو رودخانه ای هستی یا جنگل گریه ها؟
أغابة من الدموع أنت أم نهر؟
Are you a river or a forest of tears?
یا ماهی بی خوابی که در آغاز صبح به خواب می رود؟
و السمک الساهر هل ینام فی السحر؟
And the insomniac fish, will they sleep at dawn?
و آیا به انتظار می مانند این ستارگان, تا هزاران سوزن را از ابریشم تغذیه کنند ؟
و هذه النجوم هل تظل فی انتظار
تطعم بالحریر آلاف من الإبر ؟
And these stars, will they stop and wait
feeding thousands of needles with silk?
ای بویب!
می خواهم در تو غرقه شوم
صدف جمع کنم
و با آن ها خانه ای بر آورم
و أنت یا بویب
أود لو غرقت فیک ألقط المحار
أشید منه دار
And you Buwayb .
I want to drown in you,
gathering shells,
building a house with them,
که سبزی آب ها و درختان در آن نشت کند
و ستارگان و ماه از آن سر ریز شوند
یضیء فیها خضرة المیاه و الشجر
ما تنضح النجوم و القمر
where the overflow
from stars and moon
soaks into the green of trees and water,
و با جزر تو در آغاز صبح به دریا روم.
و أغتدی فیک مع الجزر إلى البحر
and with your ebb in the early morning go to the sea.
و مرگ, جهانی است شگفت که کودکان را مسحور می کند
فالموت عالم غریب یفتن الصغار
For death is a strange world fascinating to children,
و درٍ مخفی اش در توست ای بویب...!
وبابه الخفی کان فیک یا بویب
and its door was in you, mysterious, Buwayb .
2

بویب! ای بویب!
20 سال گذشت بر ما
که هر سال آن خود عمری بود

2
بویب .. یا بویب
عشرون قد مضین کالدهور کل عام
Buwayb ah Buwayb.
twenty years have passed each one a lifetime.
و این روز ها تاریکی همه جا را گرفته است
و الیوم حین یطبق الظلام
And this day when the dark closes in,
من بی خواب بر تخت افتاده ام
و استقر فی السریر دون أن أنام
when I lie still and do not sleep,
اما با گوش های تیز وجدانم می شنوم
چونان درخت تناوری که با شاخه های حساس و پرندگان و بر گ و بارش
به صبح سرآغاز می پیوندد
و ارهف الضمیر دوحة إلى السحر
مرهفة الغصون و الطیور و الثمر
and listen with my conscience keen-a great tree reaching toward first light, sensitive
its branches, birds, and fruit-
خون و اشک های ریزان را حس می کنم
که چونان باران,
بر جهان اندوهگین فرو می بارند
أحس بالدماء و الدموع کالمطر
ینضحهن العالم الحزین
I feel like rain the blood, the tears shed
Shed by the sad world;
ناقوس های تباهی در عروقم طنین می اندازند
أجراس موتى فی عروقی ترعش الرنین
my death bells ring and shake my veins,
و در خونم اشتیاقی تاریک می شود
فیدلهم فی دمی حنین
and in my blood a longing darkens
در حسرت گلوله ای که انجماد مرگبارش
مثل دوزخ که استخوان ها را می سوزاند
روحم را از هم می شکافد
إلى رصاصة یشق ثلجها الزؤام
أعماق ، کالجحیم یشعل العظام
for a bullet whose deadly ice
might plow through my soul in its depths, hell
setting the bones ablaze.
می خواهم برگردم
و در این کشاکش به مبارزان دیگر بپیوندم
أود لو عدوت أعضد المکافحین
I want to run out and link hands with others in the struggle,
مشتم را گره کنم
و به صورت سرنوشت بکوبم
اشد قبضتی ثم أصفع القدر
clench my fists and strike Fate in the face.
می خواهم در اعماق خونم غرقه شوم
أود لو غرقت فی دمی إلى القرار
I want to drown in my deepest blood
با بشر درد بکشم
و بار از دوشش بردارم
لأحمل العبء مع البشر
that I may share with the human race its burden
and carry it onward,
تا زندگی متولد شود
و این گونه مرگی
پیروزی است
و أبعث الحیاة ، إن موتی انتصار
giving birth to life
My death
shall be a victory.

MARGHAD.gif

مرقد بدر شاکر السیاب
+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در یکشنبه بیست و ششم آبان 1387 و ساعت 8:31 | آرشیو نظرات
به پدربگوئید..

خاطره آیت الله خزعلی/به پدربگویید24ساعت نشده است


یکبار وقتی داشتم وب گردی می کردم به خاطره­ ی پرمعنایی از فرزند آیت الله خزعلی معروف در وبلاگش برخورد کردم؛ خواندنی است:

به زیارت ثامن ­الحجج علی ابن موسی الرضا (ع) رفته بودم. پیرمردی فرزانه از تجار قدیم خوزستان مرا دید. خاطره­ای جالب از ۴۰ سال قبل نقل می­کرد. او می­گفت: ۴۰ سال قبل پای منبر پدرت در آبادان بودم. به فاصله­ ی کمی از مسجد، کاباره و کازینو بود و جمعی از جوانان به می­گساری و لهو و لعب و قمار مشغول بودند. حضرت آیت الله بر فراز منبر با اشاره به انحراف جوانان فرمودند: "اگر ۲۴ ساعت رادیو و تلویزیون را به ما بدهند، خواهید دید که چگونه این جوانان را تربیت و اصلاح می­کنیم."

سپس آن پیر فرزانه گفت: "به پدر بگویید هنوز ۲۴ ساعت نشده است؟!"
+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در شنبه بیست و پنجم آبان 1387 و ساعت 20:59 | آرشیو نظرات
جدی اما شوخی.. خبرگزاری قرآنی



بوش و ادعاهای عجیجبش در نشست گفت و گوی ادیان نیویورک

بوش: خدا ما را به مخالفت با ظلم و کشتار دعوت می‌کند!

گروه بین الملل: «جرج بوش» رییس‌جمهور آمریکا که گویا کشتار مردم افغانستان و عراق را فراموش کرده و شاید هم کشتار کودکان و زنان را ظلم نمیداند، دیروز 23 آبان در نشست گفت‌و‌گوی ادیان سازمان ملل در «نیویورک» گویا تمام جنایات خود در افغانستان برای تغییر چهره منفور خود نزد جهانیان بر مخالفت با ظلم و خشونت در جهان به عنوان دعوتی از سوی خدا تأکید‌کرد.

به گزارش خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا) به نقل از روزنامه بین المللی «الشرق الاوسط»، بوش مدعی شد: ما ایمان داریم که خدا ما را به احترام به کرامت انسان‌ها، سخن‌گفتن علیه ظلم و خشونت و زندگی با صلح و آرامش دعوت می‌کند(!)

رییس‌جمهور آمریکا با تأکید بر اهمیت گفت‌و‌گو و نقش آن در تقریب میان پیروان ادیان و مذاهب ادعا‌کرد: ما به مذاهب مختلف ایمان داریم و خدا را در اماکن محتلف عبادت می‌کنیم؛ ایمان به خدا ما را به سوی ارزش‌های مشترک رهبری می‌کند.

بوش همچنین مدعی‌شد: از مهم‌ترین اعتقادات من وجود خدایی بزرگ است و ایمان به خدا زندگی مرا تغییر‌داد و در چالش‌های دوران ریاست جمهوری کمک بزرگی برای من بود(!)

وی همچنین در بخش دیگری از ادعاهای خود آزادی را از نعمت‌های خدا به انسان برشمرد و اظهار‌کرد: آزادی به انسان این حق را می‌دهد که برای عبادت خدا روشی که با وی تناسب دارد، برگزیند(!)

رییس‌جمهور آمریکا در پایان، سیاست دروغین ایالت متحده برای مرکزی‌کردن آزادی دینی در این کشور را تشریح و ادعا‌کرد: ما کشورهای قدرتمند را به درک مفهوم آزادی دینی به‌عنوان اساس جامعه‌های سالم تشویق‌می‌کنیم(!)

نشست گفت‌وگوی ادیان که بوش، رییس‌جمهور آمریکا و شیمون پرز، رییس رژیم غاصب صهیونیستی نیز برای سخن گفتن از صلح به آن دعوت شدند(!)، به اعتراف اکمل‌الدین احسان اوغلو، دبیرکل سازمان کنفرانس اسلامی به شکست انجامید؛ البته احسان اوغلو دلیل این شکست را فقدان اراده سیاسی نزد کشورهای جهان برای تحقق صلح اعلام کرد.

یادآوری‌می‌شود نشست گفت‌‌و‌گوی ادیان سازمان ملل 22 آبان ماه در مقر این سازمان در نیویورک آغاز‌شد و دیروز 23 آبان به کار خود پایان‌داد.
+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در شنبه بیست و پنجم آبان 1387 و ساعت 9:22 | آرشیو نظرات
شعرطنز- وصیت نامه .ابوالقاسم حالت . سایت تذکره الطنازان



بعد مرگم نه به خود زحمت بسیار دهید



نه به من بر سر گور و کفن آزار دهید



نه پی گورکن و قاری و غسّال روید



نه پی سنگ لحد پول به حجّاردهید



به که هر عضو مرا از پس مرگم به کسی



کس بدان عضو بود حاجت بسیار دهید



این دو چشمان قری را به فلان چشم چران



که دگر خوب دو چشمش نکند کار دهید



وین زبان را که خداوند زبان بازی بود



به نماینده لال از پی گفتار دهید



کلّه‌ام را که همه عمر پر از گچ بوده است



راست تحویل علی‌اصغر گچکار دهید



وین دل سنگ مرا هم که بود سنگ سیاه



به فلان سنگتراش ته بازار دهید



کلیه‌ام را به فلان رند عرق‌خوار که شده است



از عرق کلیه او پاک لَت و پار دهید



ریه‌ام را به جوانی که ز دود و دم بنز



در جوانی ریه او شده بیمار دهید



چانه‌ام را به فلان زن که پی ورّاجی است



معده‌ام را به فلان مرد شکمخوار دهید



گر سر سفره خورد فاطمه بی‌دندان غم



به که دندان مرا نیز به آن یار دهید



تا مگر بند به چیزی شده باشد دستش



فتق بندم ببرید و به طلبکار دهید
+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در شنبه بیست و پنجم آبان 1387 و ساعت 6:33 | آرشیو نظرات
سعیده قدس پایه گذارموسسه خیریه محک- سایت جامعه مدنی
روزنامه‌ی «وال استریت ژورنال» فهرستی را منتشر کرد که در آن ۵۰ زن برتر سال ۲۰۰۸ از دید این روزنامه، معرفی شده بودند. نکته‌ی قابل توجه، مشاهده‌ نام «سعیده قدس»، پایه‌گذار موسسه‌ی خیریه‌ی «محک» در جایگاه ۴۵ است.

«برای انتخاب پنجاه زن برتر سال ما به دنبال کسانی هستیم که در صنعت یا تجارت نقشی کلیدی ایفا کرده‌اند.» این گفته‌ی «لارنس روت» سردبیر ژورنال زنان روزنامه‌ی «وال استریت ژورنال» است؛ روزنامه‌ای بنام و پرتیراژ که در فهرست ۵۰ زن برتر سال ۲۰۰۸ در مکان ۴۵ نام سعیده قدس را جای داده است؛ بانوی ۵۷ ساله‌ی ایرانی و بنیانگذار موسسه‌ی «محک» که تشکلی غیردولتی ویژه حمایت از کودکان سرطانی در ایران است.

به گزارش شبکه دویچه وله، در معرفی کوتاه «وال استریت ژورنال»، از سعیده قدس به عنوان الگویی برای زنان جوان ایرانی نام برده شده است که مایل‌اند در جامعه نقشی فعال داشته باشند. این زن ایرانی در سال ۱۳۷۰ پس از بهبودی فرزندش که مبتلا به سرطان بود، تصمیم گرفت تا مرکزی را برای حمایت از کودکان سرطانی در ایران ایجاد کند.

نفر نخست این لیست «شیلا بر» (Sheila Bair) رییس یکی از موسسات مالی بزرگ آمریکاست.

موفقیتی ارزشمند

تنها سه ساعت پیش از منتشر شدن روزنامه و با یک تماس تلفنی از نیویورک‌، خانم قدس از این انتخاب آگاه شده است، هرچند جزییات همچنان برای خود او هم روشن نیست. او می‌گوید: «فقط می‌دانم که چون مصاحبه‌های مختلف در رابطه با محک داشتم، یکی از این مصاحبه‌ها هم با وال استریت ژورنال بود. ولی آن مصاحبه هیچ وقت چاپ نشد. نمی‌دانم که شناسایی از آن طریق بوده است یا نه.»

در تمام طول این سالها سعی «محک» و دست‌اندرکارانش به عنوان یک نهاد غیردولتی، جلب توجه مردم برای حمایت گسترده‌تر از این نهاد بوده است؛ اصلی که سنگ بنای «محک» بوده و در حال حاضر هم در حدود ۵۰۰۰ کودک سرطانی را تحت پوشش خود قرار داده است.

سعیده قدس که هم اکنون برای دیدار فرزندانش در آمریکا به سر می‌برد، می‌گوید که از همان اوایل راه‌اندازی «محک» هیچ توقعی از سازمانهای دولتی نداشته است و برای همین هم با به دست آوردن چنین عنوانی انتظار وقوع اتفاق خاصی را ندارد. خانم قدس می‌گوید: «هیچ وقت فکرنکردم که اگر این افتخار آمده کسی باید کاری بکند یا من باید کاری بکنم. این یک اتفاقی است که حاصل همه‌ی آن کاری است که تو یک عمر کردی. کار اجرایی بسیار فرساینده و کشنده‌ای که دردش را حس نمی‌کردم، چون خودم با بیماری بچه‌ام بیمار بودم. من فکر می‌کنم که وقتی چنین اتفاقی می‌افتد، فقط خستگی خودم در می‌رود، انرژی می‌گیرم و به یک نحوی فکر می‌کنی که خب این کار اینقدر که تو فکر می‌کردی مهم بوده است و ارزشش را داشته است که تو زندگی‌ات را روی آن گذاشته‌ای.»
+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در جمعه بیست و چهارم آبان 1387 و ساعت 21:52 | آرشیو نظرات
تک بیت های ناب.



تک بیت های ناب



کتاب : برگ سبز



تالیف : سید محسن خلیق رضوی



شروع ابیات با حرف ( دال)



دست حاجت چو بری پیش خــــــــــــــداوندی بر



که رحیم است وکریم است وغفور اسـت وود ود سعدی



دادکن از همت مردم بتــــــــــــــــــــــــــــــــــــرس



نیم شــــب از آه تظلـــــــــــــــــــــــــــــــم بتـرس نظامی



دادگری شر ط جهانــــــــــداری اســــــــــــــــت



دولت باقی ز کم آزاری ا ســـــــــــــــــــــــــت "



دانی چه کسی زحق خود محـــــــروم اســـــــت



عالم که به حکم جاهلی محکوم اســـــــــــــت حالت



دانی چه کسی ز زندگــــــــــــــــــی بهره برد



آن زنده که وقت را غنیمت شمـــــــــــــــــــرد "

+ نوشته شده توسط امیر ثابت قدم در جمعه بیست و چهارم آبان 1387 و ساعت 21:0 | آرشیو نظرات
معنی آیات ابراهیم- شعر



معنی آیات ابراهیم

شعراز: علیرضاقزوه

نمازی خوانده ام در بارش یکریز ترتیلش
فدای عطر "حول حالنا"ی سال تحویلش

کلید آسمان د ر دست، مردی می رسد ا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد