پیروزی ...


شهیدی که درخون می خفت
سزانگشت درخون می زد ومی نوشت
. دوسه حرف برسنگ
... به امید پیروزی واقعی
نه (در) جنگ .
.. که (بر) جنگ ...
===
قیصرامین پور .
باتشکر از.. مریم سیلماریل .

نگاره: ‏شهیدی که درخون می خفت 
 سزانگشت درخون می زد ومی نوشت 
. دوسه حرف برسنگ 
... به امید پیروزی واقعی 
نه (در) جنگ .
.. که (بر) جنگ ... 
===
قیصرامین پور .
باتشکر از.. مریم سیلماریل .‏

نظرات 5 + ارسال نظر
دنیا یکشنبه 7 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 15:40

سلام استاد

دنیا یکشنبه 7 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 17:08

بابایی،خوشحالم که هستی و میتونم براتون مطلب بنویسم

امیر.. ذخیره مطلب . دوشنبه 8 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 17:27

پس از نیمه شب تا چهل شب این دعا را بخوان:

اَلْلهُمَّ أَنْتَ دَلیلُ الْمُتَحَیِّرین وَ مَفْزَعُ الْمَکْروبین وَ غِیاثُ الْمُسْتَغیثین ما لی إلهٌ غَیْرَک فَأَدْعوهُ وَ لا شَریک لکَ فَأَرْجوه صَلِّ عَلی مُحمد و ال محمد وَ اجْعَلْ لِی مِنْ أَمْرِی فَرَجاً وَ اهْدِنِی لِاَ قْرَبَ مِنْ هٰذا رَشَداً قَرَعْتُ بابَکَ وَ أَنَخْتُ رَحْلِی بِساحَةِ قُدْسِکَ وَجَنابِکَ طالِباً شَهادَتَکَ وَ أَنا الْعَبْدُ الْخَسِیسُ الذَّلِیلُ وَ أَنْتَ الرَّبُّ الْعَزیزُ الْجَلِیل، بَیِّنْ لِی أَمْرَ اَحمد الْحَسَن بِأَوْضَحِ بَیَانٍ وَ اَفْصَحِ لِسانٍ فَاِنْ کَانَ وَلِیَّکَ صَدَّقْتُهُ وَ بَایَعْتُهُ وَ نَصَرْتُهُ وَ اِنْ کانَ عَدُوِّکَ کَذَّبْتُهُ وَحَارَبْتُهُ یا مَنْ أَوْحیٰ لِلْحَوَارِیّیِنَ وَ شَهِدَ لَهُمْ بِأَنَّ عِیسیٰ (ع) رَسُولُهُ (وَإِذْ أَوْحَیْتُ إِلَی الْحَوَارِیِّینَ أَنْ آمِنُوا بِی وَ بِرَسُولِی قَالُوا آمَنَّا وَ اشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ) (المائدة:111)، اِشْهَدْ لِی وَ بَیِّنْ لِی هٰذَا الْأَمْر فَقَدْ شَهِدَ شَعْرِی وَ بَشَرِی وَ لَحْمِی وَ دَمِی وَ عَظْمِی وَ مَا أَقَلَّتِ الْأَرْضُ مِنِّی وَ رُوحِی إِنَّ شَهَادَتَکَ اَکْبَرُ شَهَادَةٍ (قُلْ أَیُّ شَیْءٍ أَکْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهُ شَهِیدٌ بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ ) (الأنعام: 19)، یٰا مَنْ عَرَضَ نَفْسَهُ لِلْکٰافِرینَ بِرِسَالَةِ مُحَمَّدٍ (ص) شَاهِداً فَقَالَ (وَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ کَفَی بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ ) (الرعد: من الآیة43)، (أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَیْتُهُ فَلا تَمْلِکُونَ لِی مِنَ اللَّهِ شَیْئاً هُوَ أَعْلَمُ بِمَا تُفِیضُونَ فِیهِ کَفَی بِهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ) (الاحقاف:8)، (قُلْ کَفَی بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ إِنَّهُ کَانَ بِعِبَادِهِ خَبِیراً بَصِیراً) (الإسراء:96)، فَزَهِدْوا بِشَهَادَتِکَ، اِشْهَدْ لِی یٰا رَبِّ فَإِنِّی لٰا اَزْهَدُ بِشَهَادَتِکَ، وَ اَشْهَدُ أَنَّ الرُّؤْیَا حَقٌّ مِنْ عِنْدِکَ وَ طَلائِعُ وَحْیِکَ وَکَلِمَاتِکَ الَّتِی تَفَضَّلْتَ بِهٰا عَلَی الْعٰالَمِین یٰا مَنْ مَدَحَ اِبرٰاهِیمَ وَجَعَلَ النُّبُوَّةَ فِی ذُرِّیَتِه لِأَنَّهُ صَدَّقَ الرُّؤْیٰا فَقُلْتَ سُبْحَانَکَ (وَنَادَیْنَاهُ أَنْ یَا إِبْرَاهِیمُ * قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیا إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ) (الصافات:104-105)، وَ مَدَحْتَ مَرْیَمَ فَقُلْتَ (وَمَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِیهِ مِنْ رُوحِنَا وَ صَدَّقَتْ بِکَلِمَاتِ رَبِّهَا) (التحریم: 12)، یٰا مَنْ خٰاطَبَ مُحَمَّد (ص) فَقَالَ (نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ هَذَا الْقُرْآنَ وَ إِنْ کُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِینَ * إِذْ قَالَ یُوسُفُ لَأَبِیهِ یَا أَبَتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی سَاجِدِینَ) (یوسف:3-4)، فَسَمَّیْتّ الرُّؤْیٰا أَحْسَنَ الْقِصَصِ فِی کِتٰابِکَ الْکَرِیمِ وَ مَدَحْتَ مَنْ صَدَّقَ بِهَا مِنْ أَوْلِیٰائِکَ وَ أَنْبِیَائِکَ وَ رُسُلِکَ وَ ذَمَّمْتَ مَنْ کَذَّبَ بِهٰا وَ سَمَّاهٰا أَضْغٰاثُ أَحْلٰامٍ فَقُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقِّ (اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِی غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ * مَا یَأْتِیهِمْ مِنْ ذِکْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَ هُمْ یَلْعَبُونَ * لاهِیَةً قُلُوبُهُمْ وَ أَسَرُّوا النَّجْوَی الَّذِینَ ظَلَمُوا هَلْ هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنْتُمْ تُبْصِرُونَ * قَالَ رَبِّی یَعْلَمُ الْقَوْلَ فِی السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ * بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْیَأْتِنَا بِآیَةٍ کَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ) (الأنبیاء:1-5)، وَ قَالَ مَلَأُ فِرْعَوْنِ وَ زَبَانِیَتِهِ (أَضْغَاثُ أَحْلامٍ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِیلِ الْأَحْلامِ بِعَالِمِینَ) (یوسف:44)، وَ صَدَّقَ یُوسُفُ بِالرُّؤْیٰا وَ أَوَلُّهٰا فَمَدَحْتَهُ وَ قُلْتَ سُبْحٰانَکَ (یُوسُفُ أَیُّهَا الصِّدِّیقُ) (یوسف: 46)، اَلَّلهُمَّ اجْعَلْنِی کَأَوْلِیٰائِک وَ أَنْبِیٰائِکَ وَ رُسُلِکَ اَصْدَقُ بِالرُّؤْیٰا طَلائِعَ وَحْیِکَ وَ کَلِمٰاتِکَ الَّتِی تَفَضَّلْتَ بِهٰا عَلَی الْعٰالَمِینَ وَ اَحْسَنَ الْقَصَصِ فِی کِتٰابِکَ وَ لٰا أَنْقُضُ عَهْدَکَ وَ لٰا اَخْلُفُ وَعْدَکَ

بعد هم بگو:

أَغِثْنِی یا رَبِّ بِحَقِّ فاطِمَة، اِرْحَمْنِی یا رَبِّ بِحَقِّ فاطِمَة، اِهْدِنِی یٰا رَبِّ بِحَقِّ فٰاطِمَة

امیر.. ذخیره مطلب . دوشنبه 15 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 22:13

--------------------------------------------------------------------------------

تاریخ عضویت:7-9-13
ارتباط با من:
نوشته ها:1
Rep Power:0


تشکر:0
تشکر شده 1 بار در 1 ارسال



سرتیتر مطلب:
Icon13 خطبه جمعه






0
inShare. Share

بسم الله الرحمن الرحیم والحمدلله رب العالمین وصل اللهم علی محمد وال محمد الائمه والمهدیین وسلم تسلیما کثیرا خطبه اول آیا مضمون وصیت از قبل معلوم بود؟ بعضی ادعا دارند که احتیاجی نبود که حضرت پیامبر به هنگام وفات،وصیت کنند.حدیث ثقلین یا غدیر کافی است .و چون مضمون آن از قبل واضح بود نیازی به نوشتن آن نبود. جواب سید اینگونه بود:بعضی از آنها ادعا کردند که از متن وصیت رسول خدا که نوشته نشده است،خبردار هستند.ووصیت تنها تاکیدی بر بیعت غدیر وحدیث ثقلین بطور اجمالی است.به همین سبب تلاشی برای نوشتن آن نکردند وبعد از رزیه الخمیس وصیت را ننوشتند.هرچند کسانی مانند ابوذر ومقداد وعمار آن را قبول داشته باشند.حتی آن را برای حضرت علی ننوشتند!تا اینکه به کسانی که بعد از وی ان را قبول دارند،برسد تا هیچ کس گمراه نشود وامت از گمراهی مصون بماند. نمی دانم که اینان از کجا دریافتندکه وصیت تنها تاکید وتکرای برای حادثه غدیر یا حوادث دیگری واقوال قبلی رسول خدا؛مانند حدیث ثقلین ،بطور اجمالی است.با اینکه نبوت ورسالت پیامبر برای هدایت مردم تا آخرین لحظه حیات وی ادامه دارد ایا مثلا خداوند به آنها خبر داده که به حضرت رسول یک روز یا یک ماه یا دو ماه قبل وفاتش امر جدیدی یا تفاصیلی جدید در مورد یکی از ثقلین که همان اوصیای بعد از واسامی وصفات بعضی از آنها که در بردارنده عدم گمراهی امت تا روز قیامت باشد،وحی نکرده است؟در حالیکه این مورد موافق حکمت است.واگر خداوند به ایشان وحی نکرده باشد،چگونه با اطمینان می گویند که وصیت تنها تکرا امور گذشته است وبه همین سبب بهتر بود که بعد از رزیه الخمیس نوشته نشود؟ ایا سخن اینان بدین معنی است که عمر تشخیص میدهد بهتر است که وصیت در روز پنج شنبه نوشته نشود ومیگویند که این عمل عمر توفیق الهی بوده است!وشما برای رسول خدا تصمیم میگیرد که بهتر است وصیت بهد از روز پنج شنبه نوشته نشود شما رابخدا قسم میدهم چه کسی پیامبر خداست؛حضرت محمد(ص)یا عمر یا شما که خود را شیعه می نامید؟و اشکالات آنها در مورد وصیت باز دارنده از گمراهی تمام شدنی نیست. بعضی از آنها اشکالی به شرح ذیل وارد کرده اندکه؟یا اینکه حضرت موسی کاظم(ع) قبل از وفات در زندان وصیت کرده است یا اینکه حضرت پیامبر وصیت خود را ننوشته است.پاسخ این گونه حرفهای بیهوده این است که بگوییم:ما وصیت کردن به هنگام وفات را ثابت کردیم واینان دلیلی برای نقض دلیل ما ندارند؛بنابراین دلیل ما ثابت شد.وتنها وصیت رسول با دلیل وجوب نوشتن آن، ثابت گردید.امااشکالی که بر وصیت رسول خدا وارد کردند؛ آنهم بدلیل اینکه حضرت کاظم بعلت زندانی بودنش،وصیت نکرده است باید گفت که خداوند می فرماید :لا یکلف الله نفسا الا وسعها(البقره81) بنابراین مریض روزه نمی گیرد.وکسی که امکان نوشن وصیت بهنگام وفات را نداشته باشد،مکلف به نوشتن آن نیست.وحضرت کاظم امکان نوشتن آن را نداشت ولی رسول خدا چرا.بلکه نوشتن وصیت برای او ممکن بود،بنابراین بر او واجب بود که وصیت را بنویسند.علاوه براین؛همه وصایا و روایات اهل بیت علیهم السلام به ما نرسیده است.بلکه همه می دانند که اصول شیعه روایی گم شده اند.واین امر مشکلی ایجاد نمی کند که حضرت کاظم به هنگام وفات وصیت نکنند؛ چون وصیت رسول خدا تا روز قیامت باز دارنده امت ازگمراهی است ولازم نیست که خداوند موقعیتی برای حضرت کاظم مهیا کند تا وصیت کند ولی خداوندفرصت وموقعیتی برای رسول خدا مهیا کرد تا هنگام وفات،وصیت نمایند.بنابرین ایشان وصیت کردند ووصیت نقل شد. واکنون اشکالات تمام شد یا اینکه هنوز چیزی باقی مانده است؟ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ وَالْعَصْرِ ﴿١﴾ إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿٢﴾ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿٣﴾ بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد وال محمد الائم والمهدیین وسلم تسلیما کثیرا خطبه دوم هرکدام از شما امتی باشد یکی از انصار در ایمان به دعوت یمانی تاخیر کرد.ونامه برای سید احمد الحسن نوشت واز اینکه در یاری رساندن به دعوت مبارک تاخیر کرده بود معذرت خواهی کرد.وبا توسل به حضرت زهرا از سید خواست که برای او وخانواده اش دعا کند واگر از اشقیا باشند خداوند اسامی آنها را میان اشقیا خذف کند و در زمره خوشبختان قرار دهد .به برکت محمد وال محمد که درود خدا برآنها باد. بسم الله الرحمن الرحیم والحمد لله رب العالمین وصل الله على محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیما السلام علیکم ورحمه الله وبرکاته از خداوند خواستارم که شما را برای انجام هر کارخیر توفیق دهد وشما را از هر شری دور نماید.ارزش من،بنده مسکین امیدوار به مغفرت ورحمت الهی چه مقدار است تا بگویم چه کسی سعید است ویا شقی؟ آمده ام تا برای حق شهادت دهم وراه حق را نشان دهم.آمده ام تا هیکل باطل را سرنگون کنم وبا یاری خداوند هیکل حق را بنا نهم.بلکه من علامتی از علامات طریق ومسیر هستم.برحذر باشید که مشغول علامت نشوید واز هدف وغرض غافل نشوید.هدف شما رسیدن ووصل وغرض شما معرفت باشد.بلکه از خدا وشما سروران گرامی می خواهم که اینگونه باشید؛علامتی در راه خداوند و راهنمایانی در بیابانها وهدایتگرانی به سوی حق.وکسانی را که از مسیر بازمانده اند به سوی خدا راهنمایی کنید.یقین کامل داشته باشید که همیشه خدا با شماست.برای خدا خلوص نیت کنید وهر کدام از شما به تنهایی حق را بر دوش بکشد وهیچ کس را بجز خدا همراه خویش نبیند وبا همه باطل با یقین بجنگد.اینگونه هر کدام از شما امتی خواهد بود. بر حذر باشید از اینکه برکسی توکل وتکیه کنید. برحذر باشید که به احمد الحسن توکل کنید ؛بنده ای که می میرد .بلکه توکل شما تنها به خداوند باشد که هرگز نمی میرد.(وعلی الله فلیتوکل المتوکلون)ابراهیم4 وخداوندگار شما بهترین خداوندگار است چون خداوند خود را به متقین موقن مخلص می بخشد.در راه خدا جهاد کنید وبدانید که اگر اینگونه باشید ،خفتگان بوسیله شما بیدار می شوند ومردگان زنده.کوران بینا می شوند وکران شنوا.هرکدام از شما بر یقین باشد که اگر به تنهای حق را بردوش کشد وبا باطل بجنگد،خداوند او را پیروز می گرداند.جهاد همراه با حق وجنگ علیه باطل بر شما گوارا باد.وسپاس خدایی را که بر من منت نهاد ومرا با شما سروران گرامی آشنا وجمع کرد.وفضل خدا بر من بس عظیم است.وآرزوی من این است که انصار حق با دعا بر من تفضّل کنند وسپاس خدایی را که مرا ستمگری شقی قرار نداد واز خداوند برای خود وشما طلب آمرزش میکنم المذنب المقصرأحمد الحسن (ذی الحجة / 8/1428ه.ق) بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ﴿١﴾ وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ﴿٢﴾ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ ۚ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا ﴿٣﴾

امیر.. ذخیره مطلب . دوشنبه 15 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 22:21

بسم الله الرحمن الرحیم و الحمدلله


خطبه اول



السلام علیکم ورحمه الله وبرکاته




نیمه ماه جمادی الاول مصادف با سالگرد شهادت حضرت فاطمه زهرا است؛که متاثر از جراحاتی است که بر اثر تعرض به منزل رسول خدا توسط عمر وهمراهان وی انجام گرفت.


از خداوند میخواهم که به مومنان توفیق دهد که مجالس عزا را در سیزدهم وچهاردهم وپانزدهم این ماه برگزار کرده وبیان کنند که حادثه چگونه رخ داد وچگونه عمر به خانه رسول خدا هجوم برد وهمه کسانیکه در خانه بودند را تهدید به آتش زدن کرد ،که بجز امام علی وفاطمه وفرزندان ایشان کسی درون خانه نبود


از بزرگان ،مشایخ طلبه حوزه مهدوی که خداوند حافظشان باشد واز دیگر مومنان که خدائند حفظشان کند میخواهم که حقیقت واقعه هجوم به منزل حضرت فاطمه (س)را همانگونه که رخ داد وهمانگونه که بود ،باادله واثبات تاریخی از طریق کتب مخالفین انهم بدون سب وشتم مهاجمین ،بیان کنند


و بگذاریم که مسلمین شریف با انصاف میان حضرت فاطمه دختر حضرت محمد سرور بانوان جهان وکسانی که به منزل وی هجوم بردند وسبب اذیت وآزار ودر نهایت شهادت ایشان شدند،قضاوت کنند


وعللی که منجر به هجوم شد را جستجوکنند چونکه محور انها وصیت رسول خدا است که از ان به بازدارنده از گمراهی یاد میکرد .هنگامی که خواستند(پیامبر)ان را روز پنجشنبه –هنگام مریضی_بنویسد وعمر وجماعتی اعتراض کردند وعمر پیامبر رابه هذ یان گفتن متهم کرد که همان مصیبت پنجشنبه است.


وپیامبر هنگامی که اعتراض آنها را دید از نوشتن آن کتاب بازدارنده از گمراهی امتناع ورزید؛ وان را در شب وفاتش برای کسانی که پذیرفته بودند نوشت


وسپاس خدای را که حضرت امام علی _نویسنده وصیت_وائمه ا آن را حفظ کرده وبرای امت استخراج کردند تا به شیخ طوسی رسید وان را در کتاب غیبت نقل کردند


وراویان وصیت را از خواص شیعیان مومن وصف میکند وبدین وسیله صدق آنها را ثابت می نماید وهیچ شک وشبهه ای در مورد آنها وجود ندارد.بدین شکل وصیت،برای کسانی که خواهان سند آن هستندهمانگونه که قرائن زیادی دارد وضمنا متواتر است،صحیح السند میباشد.وبدین شکل صحت صدور آن هم ثابت می شود واز انجایی که وصیت کافی است تا امت را از گمراهی باز دارد،غیر از صاحبش کسی ان را ادعا نمیکند؛ مگر کسانی که در آن اسامی آنان ذکر شده باشد.چون اگر غیر از آنها امکان ادعای ان برای کسی باشد در این صورت خداوند که آن را برای باز نگه داشتن از گمراهی کافی میداند، متهم به دروغ می شود؛ چون فرموده است که باز دارنده از انحراف است ووصیت این گونه نیست یا متهم به ندانستن غیب میکنیم یا ناتوانی از حفظ ان از مدعیان دروغین تا اینکه صاحبش آن را ادعا کند.و خداوند از آنچه اصحاب باطل میگویند منزه است.


خوشا بحال کسانی که وصیت رسول خدا تمسک جستند ووای بحال کسانی که به جنگ با وصیت رسول خدا در اول الزمان برخاستندو تلا ش کردند که مانع ان شوند که پیامبر آن را بنویسد وگفتند که وی هذیان می گویدچون در ان اسم علی، اول اوصیاء نوشته شده است و وای بحال کسانی که امروز دنباله روی آنان در جنگ با وصیت هستند ودست به هر اقدام مذبوحانه که ضمیر ناپاکشان به ارمغان می آورد ،میزنند تا به وصیت رسول خدا ضربه بزنند چون اسم احمــــــــــــد ،اول مهدیین در آن ذکر شده است.







خطبه دوم





بسم الله الرحمن الرحیم







ردی بر یک شبهه







س/وصیت بیان میدارد که حضرت امام مهدی هنگام وفاتش وصیت را به فرزندش می سپارد.واین بدان معنی است گه اگرزمان وفاتش نرسد، وصیت را تسلیم نمیکند ،واین امر واضح است که وصی بعد از وفات موصی خ واهد آمد نه قبل از او . در حالیکه احمد الحسن وصیت را در زمان پدرش ادعا کرده است


ج/احمد الحسن بعلت ذکر اسم وی در وصیت پیامبر،وصی پدرش است که در این مورد هیچ اشکالی وارد نیست.همانگونه که وی فرستاده پدرش برای مردم است وبا این نشانه وی یمانی خواهد بود وحرمت رویگردانی از وی ثابت شده است همچنین روایات اهل بیت یاری ساندن به وی را واجب میدانند؛روایاتی که از وی به جوانی که از اهل بیت امام مهدی در مشرق خروج خواهد کرد یاد میکنند واین جوان از فرزندان امام مهدی که در وصیت یاد شده است ،می باشد


وی با وصیتی که اسم وی در ان ذکر شده است واز از وی بنام اول مومنین یا د میکند،احتجاج فرمودند یعنی اولین نفر از یاران امام مهدی است .بنابر این بایستی در زمان ظهور مبارک وجود داشته باشد وباید یمانی وشخص مهدی که اسم سومش احمد است ،فرزند امام مهدی باشد


از طرفی دیگر همیشه میبینیم که اوصیاء در زمان حیات موصی زندگی کردند ؛مانند هارون که وصی حضرت موسی درزمان حیاتش بوده است.


خداوند میفرماید: وَ وَاعَدْنَا مُوسَىٰ ثَلَاثِینَ لَیْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً ۚ وَقَالَ مُوسَىٰ لِأَخِیهِ هَارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ [اعراف ١٤٢]


و ما با موسی، سی شب وعده گذاشتیم؛ سپس آن را با ده شب (دیگر) تکمیل نمودیم؛ به این ترتیب، میعاد پروردگارش (با او)، چهل شب تمام شد. و موسی به برادرش هارون گفت: «جانشین من در میان قومم باش. و (آنها) را اصلاح کن! و از روش مفسدان، پیروی منما!


وَلَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِن قَبْلُ یَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنتُم بِهِ ۖ وَإِنَّ رَبَّکُمُ الرَّحْمَٰنُ فَاتَّبِعُونِی وَأَطِیعُوا أَمْرِی [طه ٩٠]




و پیش از آن، هارون به آنها گفته بود: «ای قوم من! شما به این وسیله مورد آزمایش قرار گرفته‌اید! پروردگار شما خداوند رحمان است! پس، از من پیروی کنید، و فرمانم را اطاعت نمایید


همانگونه که امام علی علیه السلام وصی رسول اکرم (ص)در طول حیات پیامبر بودند


کلینی با سندش روایت میکند که:روزی ام اسلم خدمت رسول اکرم رسیدند ووی در منزل ام سلمه بود در مورد پیامبر پرسید .ام سلمه گفت که برای انجام برخی کارها رفته است وساعتی دیگر می آید.ام اسلم منتظر ماند تا پیامبر آمدند.به پیامبر عرض کرد که پد رومادرم بفدایت کتب را خواندم و هر نبی ووصیی را شناختم .حضرت موسی در زمان حیاتش وصی داشت وبعد از مماتش وصیی دیگر.وهمچنین حضرت عیسی.ای رسول خدا وصی شما کیست؟پیامبر فرمودند:ای ام اسلم ،وصی من در حیاتم وبعد ازمماتم یک شخص خواهد بود.سپس فرمود هرکس مانند اعمالم عمل کند وصی من خواهد بود.سپس مشتی ریگ برداشت وآنها را خرد کرد وبا خاتم خود برانها نقشی زدوفرمود هرکس این کار را انجام دهد وصی من در زمان حیاتم وبعد ازمماتم خواهد بود


از نزد پیامبر بیرون آمد وبه نزد امام علی رفت وگفت :پدر ومادرم بفدایت آیا شما وصی رسول اکرم هستید؟فرمود:ای ام اسلم، بله.سپس ریگهایی را به دست گرفت وخرد کرد واز آنها گل درست کرد وبا خاتم خود بر انها نقش زد


واما م حسن وصی پدرش در زمان حیاتش بود وامام زین العابدین وصی پدرش در زمان حیاتش بود وهمچنین بقیه ائمه در زمان پدرانش وصی بودند وامروزسید احمد الحسن وصی پدرش در زمان حیاتش است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد