جهاد درقران


ایاتی از قرآن کریم در مورد جهاد *و در راه خدا انفاق...


آیاتی از قرآن کریم در مورد جهاد
*و در راه خدا انفاق کنید و خود را با دست خود به هلاکت نیفکنید و نیکی کنید که خدا نیکوکاران را دوست دارد‍‍«سوره مبارکه بقره آیه 195»
*و کسانی را که در راه خدا کشته می شوند،مرده نخوانید،بلکه زنده اند؛ولی شما نمی دانید«سوره مبارکه بقره آیه 154»
*پس ،باید کسانی که زندگی دنیا را به آخرت سودا می کنند،در راه خدا بجنگند؛و هر کس در راه خدا بجنگد و کشته یا پیروز شود،به زودی پاداشی بزرگ به او می دهیم«سوره مبارکه نساء آیه 74»
*و در راه خدا ،با کسانی که با شما می جنگند،بجنگید ،ولی از اندازه در نگذرید ،زیرا خداوند تجاوزکاران را دوست نمی دارد«سوره مبارکه بقره آیه 190»
*بر شما کارزار واجب شده است ،در حالی که برای شما ناگوار است.وبسا چیزی را خوش نمی دارید و آن برای شما خوب است،و بسا چیزی را دوست می دارید و آن برای شما بد است،و خدا می داند و شما نمی دانید«سوره مبارکه بقره آیه 216»
*و اگر در راه خدا کشته شوید یا بمیرید،قطعا آمرزش خدا و رحمت او از همه آنچه  آنان جمع میکنند بهتر است«سوره مبارکه آل عمران آیه 157»
*ای کسانی که ایمان آورده اید،[در برابر دشمن]آماده باشید[اسلحه خود را برگیرید]و گروه گروه [به جهاد]بیرون روید یا به طور جمعی روانه شوید«سوره مبارکه نساء آیه 71»
*ای کسانی که ایمان آورده اید،هر گاه [در میدان نبرد]به کافران برخورد کردید که[به سوی شما]روی می آورند،به آنان پشت مکنید«سوره مبارکه انفال آیه 15»
*و هر چه در توان دارید از نیرو و اسبهای آماده بسیج کنید،تا با این ،دشمن خدا و دشمن خودتان و دیگری را جز ایشان_ که شما نمی شناسیدشان و خدا آنان را می شناسد_بترسانید،و هر چیزی در راه خدا خرج کنید پاداشش به خود شما باز گردانیده می شود و بر شما ستم نخواهد رفت«سوره مبارکه انفال آیه 60»
*و اگر به صلح گراییدند،تو نیز بدان گرای و بر خدا توکل نما که او شنوای داناست«سوره مبارکه انفال آیه 61»
*ای کسانی که ایمان آورده اید،با کافرانی که مجاور شما هستند کارزار کنید،و آنان باید در شما خشونت بیابند،و بدانید که خدا با تقواپیشگان است«سوره مبارکه توبه آیه 123»
*به کسانی که جنگ بر آنان تحمیل شده ،رخصت[جهاد]داده شده است ،چرا که مورد ظلم قرار گرفته اند،و البته خدا بر پیروزی آنان سخت تواناستسوره مبارکه الحج آیه 39»
*و چون با کسانی که کفر ورزیده اند برخوردکنید،گردنهایشان را بزنید‌،تا چون آنان را در کشتار از پای در آورید،پس اسیران را استوار در بند کشید؛سپس یا [بر آنان]منّت نهید[و آزادشان کنید]و یا فدیه[و عوض از ایشان بگیرید]،نا در جنگ،تا در جنگ اسلحه بر زمین گذاشته شود.این است[دستور خدا]؛و اگر خدا می خواست از آنان انتقام می کشید،ولی [فرمان پیکار داد]تا برخی از شما را بوسیله برخی دیگر بیازماید،و کسانی کسانی که در راه خدا کشته شده اند،هرگز کارهایشان را ضایع نمی کند«سوره مبارکه محمد آیه 4»
*پس سستس مکنید و [کافران را]به آشتی مخوانید[که]شما برترید و خدا با شماست و از[ارزش]کارهایتان هرگز نخواهد کاست«سوره مبارکه محمد آیه 35»
*ای کسانی که ایمان آورده اید،آیا شما را بر تجارتی راه نمایم که شما را از عذابی دردناک رهاند؟«سوره مبارکه الصف آیه 10»
*ای پیامبر،با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت گیر[که]جای ایشان در جهنم خواهد بود و چه بد سرانجامی است«سوره مبارکه تحریم آیه 9»
*و نفسی را که خداوند حرام کرده است جز به حق مکشید،و هر کس مــــظلوم کشته شود،به سرپرست وی قدرتی داده ایم،پس او نبیاد در قتل زیاده روی کند،زیرا او [از طرف شرع]یاری شده است«سوره مبارکه الأسراء آیه 33»
.
.
.
و این فقط تعدادی از آیات قرآن کریم در مورد جهاد بود(با عنایت به حوصله این حقیر) توجه به این نکته الزامی است که حفظ جان در آیات قرآن و در احادیث،یک وظیفه برای انسان تلقی شده است:
*و در راه خدا انفاق کنید،و خود را با دست خود به هلاکت نیفکنید،ونیکی کنید که خدا نیکو کاران را دوست دارد«سوره مبارکه بقره آیه 195»


نظرات 1 + ارسال نظر
امیر.. دوشنبه 29 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 11:26 http://www.sabetq1.blogfa.com

گروه متفرقه

سؤال کننده‌گان : فتاح مهری و سید محسن نصرالهی
پاسخ :

در مورد جمع قرآن و اینکه در چه زمانی جمع آوری شده و چه کسی

به این کار

دستور داد در بین

علما اختلاف بوده و چند نظر در مورد آن وجود دارد :

1- در زمان رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم جمع آوری

شده است .

2- در زمان ابوبکر جمع آوری شده است.

3- در زمان عمر بن خطاب جمع آوری شده است .

4- شروع جمع آوری آن در زمان ابو بکر بوده و اتمام آن در زمان عمر

بوده است .

5- در زمان عثمان جمع آوری شده است .
عده ای از متاخرین علما که قول اول را قبول کرده اند :

نظر درست همان نظر اول است که بیشتر علما نیز همان نظر را قبول کرده اند ؛

از ایشان

می توان علمای ذیل اشاره کرد :

1- آیت الله خویی رحمه الله ؛ که در این زمینه و در رد سیر اقوال بسیار

تلاش کرده اند و

آن ها را مخالف با کتاب و سنت و عقل می دانند .

تفسیر البیان : ص 162

2- علامه رافعی ؛ که می گوید :

وللنبی ( صلى الله علیه وآله ) صحابة کانوا یکتبون القرآن إذا انزل ،

إما بأمره أو من

عند أنفسهم تاما وناقصا . وأما الذین جمعوا القرآن بتمامه بالاتفاق

فهم خمسة .

إعجاز القرآن : ص 36 .

رسول خدا ( صلی الله علیه وآله وسلم ) صحابه ای داشتند که وقتی

قرآن نازل می شد

آن را می نوشتند و این کار را یا به دستور رسول خدا و یا از جانب

خودشان و به صورت

ناقص یا کامل انجام داده بودند ؛ اما کسانی که قرآن را به طور

کامل جمع آوری

کرده اند پنج نفرند .

و سپس ایشان را نام می برد .

3- شیخ مناع قطان ؛ وی می گوید :

قد عرفنا أن القرآن کان مکتوبا من قبل، فی عهد النبی ( صلى الله علیه وآله )

ولکنه کان

مفرقا فی الرقاع والأکتاف والعسیب ، فأمر أبو بکر بجمعه فی مصحف واحد -

إلى أن قال : -

فکان أبو بکر أول من جمع القرآن بهذه الصفة فی مصحف .

مباحث فی علوم القرآن لمناع القطان : ص 74 .

دانستیم که قرآن در همان زمان رسول خدا ( صلی الله علیه وآله وسلم )

نوشته شده است

ولی به صورت جدا جدا و در کاغذ ها و استخوان ها و پوست

درخت خرما بود ؛

پس ابو بکر

دستور داد که همه آنها را در یک کتاب بنویسند تا اینکه می گوید :

ابو بکر اولین

کسی است

که این چنین قرآن را در یک کتاب جمع آوری کرده است .

کلام وی به خوبی نشان می دهد که قرآن های متعددی

موجود بوده است

ولی قرآن وی

بر روی ورقه و به صورت کتاب های کنونی بوده است ؛ و

این کلام مخالف کلام

کسانی است

که می گویند او قرآن را از عده ای از صحابه که قرآن

را حفظ کرده بودند –

با شهادت دادن

دو شاهد – جمع آوری کرد .

4- زرقانی عقیده دارد که جمع آوردن قرآن از اموری نیست که

در زمان رسول خدا انجام

نشده باشد و بعد از ایشان صحابه آن را از خود

ابداع کرده باشند ؛ بلکه

در این کار از همان

قواعد و دستوراتی استفاده شده بود که رسول خدا در هنگام نزول قرآن

و نیز در هنگام

نوشتن آن آیات تا زمان رحلت ایشان ، آن قواعد را بیان فرموده

بودند ؛

سپس می گوید :

قال الإمام أبو عبد الله المحاسبی فی کتاب فهم السنن ما نصه : کتابة

القرآن لیست بمحدثة ،

فإنه ( صلى الله علیه وآله ) کان یأمر بکتابته ، ولکنه کان مفرقا فی الرقاع

والأکتاف والعسب ،

فإنها أمر الصدیق بنسخها من مکان إلى مکان مجتمعا ، وکان ذلک بمنزلة أوراق

وجدت فی بیت

رسول الله ( صلى الله علیه وآله ) فیها القرآن منتشرا ، فجمعها جامع

وربطها بخیط ،

حتى لا یضیع منه شئ .

مناهل العرفان : ج 1 ص 242 .

امام ابو عبد الله محاسبی در کتاب خود " فهم السنن" می گوید :

نوشتن قران

کار جدیدی نبود ؛

پس بدرستیکه خود حضرت دستور به نوشتن آن داده بودند ؛

ولی این

نوشته ها جدا جدا و

در کاغذ ها و استخوان ها و پوست درخت خرما بود ؛ و همین ها بود که

ابو بکر دستور به

رونویسی از آنها از یک جا به جای دیگر به صورت یکپارچه کرد ؛ و آن ها به

صورت ورقه های

جدا جدایی بود که در خانه رسول خدا ( صلی الله علیه وآله وسلم ) بود

و قرآن در آن ها

تقسیم شده بود ؛ اما ابو بکر آن ها را در یک جا گرد آورده و

آن را با نخ به

هم متصل ساخت

تا اینکه چیزی از آن گم نشود .

این ها متن کلام عده ای از متاخرین بود که نظر اول را قبول

کرده بودند .
عده ای از متقدمین علما که قول اول را قبول
کرده اند :

اما متقدمین و علمای دوره های اولیه ، از ایشان می توان به

علمای ذیل اشاره نمود :
سید مرتضی

1 . سید مرتضی علم الهدی ؛ طبق آنچه مرحوم طبرسی

از ایشان نقل کرده است ؛

ایشان می فرماید :

إن العلم بصحة نقل القرآن کالعلم بالبلدان والحوادث الکبار مما توفرت الدواعی

على نقله ...

إن القرآن کان على عهد رسول الله ( صلى الله علیه وآله ) مجموعا مؤلفا على

ما هو علیه الآن ...

أن جماعة من الصحابة مثل عبد الله بن مسعود وأبی بن کعب وغیرهما ختموا

القرآن على النبی

( صلى الله علیه وآله ) عدة ختمات ، وهو یدل بأدنى تأمل على

أنه کان مجموعا مرتبا

غیر منشود ولا مبثوث .

تفسیر مجمع البیان : ج 1 ص 15 الفن الخامس .

به درستیکه علم به درست بودن قرآن ، مانند علم به شهرها و

حادثه های بزرگی است

که غرض

و نیت برای نقل آن زیاد است ؛ ...قرآن در زمان رسول خدا به صورت

جمع آوری شده و

تالیف شده مانند

الان بوده است ؛... عده ای از صحابه مانند عبد الله بن مسعود و

ابی بن کعب و غیر

آن دو قرآن را

به طور کامل در زمان رسول خدا چندین بار ختم کرده بوند ؛ و

این مطلب با کوچکترین

توجهی دلالت

می کند که قرآن گرد آوری شده و به ترتیب بوده است و اینطور نبوده

که بخواهند به دنبال جزء جزء آن

بگردند و پراکنده نیز نبوده است .
سیوطی

2 . سیوطی از علمای بزرگ اهل سنت می نویسد :

الإجماع والنصوص على أن ترتیب الآیات توقیفی لا شبهة فی ذلک .

أما الإجماع فنقله

غیر واحد منهم الزرکشی فی البرهان وأبو جعفر بن زبیر فی

مناسباته وعبارته : ترتیب الآیات

فی سورها واقع بتوقیفه ( صلى الله علیه وآله ) وأمره من غیر

خلاف فی هذا بین المسلمین ...

وأما النصوص فمنها حدیث زید السابق : کنا عند النبی

( صلى الله علیه وآله )

نؤلف القرآن من الرقاع .

الإتقان : ج 1 ص 62 .

اجماع و روایات وجود دارد که ترتیب آیات قرآن توقیفی است

( تعیین آن باید ازسوی

پیامبر اکرم باشد)

واین قضیه قطعی است و شکی در آن نیست ؛ اما اجماع را عده ای زیادی

از علماء مانند "زرکشی"

در "البرهان" و "ابو جعفر بن زبیر" در "المناسبات" نقل کرده اند که

عبارت وی چنین است :

ترتیب آیات و سوره ها طبق دستور حضرت ( صلی الله علیه وآله وسلم )

صورت گرفته است

و در این امر هیچ خلافی در بین مسلمانان نیست ؛ ...

اما روایات از آن ها می توان به روایت زید اشاره کرد که می گوید:

نزد رسول خدا

صلی الله علیه وآله وسلم بودیم و قرآن را در کاغذ هایی

جمع آوری می نمودیم .

این عبارت به خوبی نشان می دهد که جمع آوری و ترتیب آیات در

سوره ها به دستور خود حضرت

( صلی الله علیه وآله ) بوده است ؛ همانطور که اجماع نیز بر این مطلب

اقامه شده است .
3- قاضی ابو بکر:

3 . سیوطی در الاتقان کلام قاضی ابو بکر در الانتصار را نقل می کند

که می گوید :

الذی نذهب إلیه أن جمع القرآن الذی أنزله الله وأمر بإثبات رسمه ولم ینسخه

ولا رفع تلاوته

بعد نزوله هذا بین الدفتین . وأن ترتیبه ونظمه ثابت على ما نظمه الله

تعالى ورتبهعلیه رسوله من آی السور.

الإتقان : ج 1 ص 63 .

آن چیزی که ما آن را قبول داریم آن است که کسی قرآن را جمع آوری

کرده است که خداقرآن را بر نازل کرده است و ایشان دستور به نوشتن آن نموده

اما با دست خودآن را ننوشتند

و بعد از آنکه آنچه بین دو جلد است ( متن قرآن) کامل شد ،

چیزی از آن از دست نرفت ؛

و نیز ترتیب و نظم آن بر همان نظمی است که خداوند آن را قرار داده است

و رسول

خدا صلی الله علیه وآله وسلم آن را به صورت آیه های سوره ها مرتب

نموده اند .
بغوی

5 . سیوطی کلام او را در کتاب شرح السنة نقل می کند

که گفته است :

الصحابة رضی الله عنهم جمعوا بین الدفتین القرآن الذی أنزله الله على

رسوله من غیر أن

یکونوا زادوا أو نقصوا ، إنتهى .

الإتقان : ج 1 ص 63 .

صحابه رضی الله عنهم قرآن را که خداوند بر رسولش نازل فرمود بین

دوجلد جمع آوری نموده

بدون آن که در آن زیاده و نقصانی صورت دهند .

و اگر بخواهیم تمام کسانی را که این نظر را قبول کرده اند ذکر بنماییم از

مجال این مقال خارج است ؛

زیرا عده ایشان بسیار زیاد است .
مقصود از جمع قرآن در زمان رسول خدا صلی الله علیه وآله
وسلم چیست؟

آیا معنی این قول آن است که تمامی قرآن در زمان رسول خدا

( صلی الله علیه وآله وسلم )

به صورت یک کتاب در آمده بود؟

خیر ؛ زیرا مهم و آنچه سبب دفع بسیاری از شبهات از قرآن

می شود آن است

که حضرت

دستور به جمع قرآن داده باشند ؛ حتی اگر این جمع آوری

در ضمن کاغذ های

پراکنده پاشد

اما به صورتی که تحریف و یا نقصان و گم شدن در مورد آن ها

احتمال نداشته باشد ؛

و بتواند

مرجعی برای تمام نسخه هایی باشد که از روی آن نوشته

خواهد شد . اما

اگر چنین نگوییم

معنای کلام ما آن خواهد شد که مردم در زمان رسول خدا

( صلی الله علیه وآله وسلم )

قرآنی به عنوان مرجع نداشته اند .
نتیجه عقیده به جمع آوری قرآن در زمان ابو بکر :

اگر بخواهیم کلام کسانی را که می گویند زید بن ثابت ، قرآن را -

از سینه های مردمان

و در زمان ابو بکر و به امر او و به شهادت دو شاهد -

جمع آوری کرده است

بپذیریم باید

فاتحه قرآن را بخوانیم ؛ زیرا معنی این کلام آن است که برخی آیات قرآن ِ

موجود در دست

ما از طریق خبر واحد ( نقل یک نفر) به دست ما رسیده است ؛

با اینکه همه می دانند

که باید قرآن از طریق خبر متواتر باید رسیده باشد یچ کس در این

مطلب شک ندارد که

قرآن به صورت متواتر به ما رسیده و ارتباط بین ما و رسول خدا به

صورت متواتر صورت

گرفته است ؛و در این مطلب هیچ شکی نیست .

و نمی دانیم علت پافشاری عده ای بر این نظر چیست ؟ که

البته بعید نیست

علت آن تعصب

برای تراشیدن فضیلت هایی برای عده ای خاص باشد ؛ هرچند

به ضرر اسلام و عقاید

مسلمانان تمام شود .
دلیل ها بر جمع آوری قرآن در زمان رسول خدا صلی الله
علیه وآله و سلم :
1- عقل :

عقل یکی از ادله ایست که دلالت دارد بر اینکه قرآن مجید

در زمان رسول خدا

( صلی الله علیه وآله وسلم ) جمع آوری شده است و سایر اقوال

صحیح نمی باشد ؛

آیا معقول است که رسول خدا که آنقدر در نگهداری و فهم دقیق آیات

کوشا بودند به حدی

که قبل از نزول برخی آیات خود را به سختی آماده دریافت آن

می نمودند

و لذا خداوند آیه ذیل را نازل فرمود :

(لا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ ، إنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ)

سوره قیامت آیات 16 و 17 .

زبانت را به خاطر عجله برای خواندن آن ( قرآن ) حرکت مده ؛

چرا که جمع کردن

و خواندن آن بر عهده ماست .

و کسی که می داند که قرآن به زودی محور فرهنگ اسلامی

تا روز قیانت خواهد شد ،

چگونه می توان تصور کرد که او قرآن را به صورت پراکنده و تنها به

صورت حفظ شده

در سینه برخی از افراد ، رها کند؟
2- حدیث ثقلین :

مجموعه روایات معروف به "ثقلین" نزد تمامی مسلمانان معروف و مشهور است ؛

در این

روایات رسول خدا فرمایند من نزد شما دو شیء با ارزش باقی گذاشتم

1- کتاب خدا 2-

عترت من یعنی اهل بیتم .

از راویان این روایت می توان به علمای ذیل اشاره کرد

الترمذی در سنن : ج 5 باب مناقب أهل بیت النبی (ص)

أحمد در مسند : ج 3 ص 14 و 17 و 26 و 59

حاکم در مستدرک : ج 3 ص 109 با چند سند و می گوید

که این

روایات طبق نظر بخاری

و مسلم صحیح می باشند . ذهبی نیز در تلخیص خویش آن

را نقل کرده

و اشکالی به آن نگرفته است .

علامه مجلسی در بحار الأنوار : ج 3 ص 106 باب فضائل أهل البیت

( علیهم السلام )

با سند های بسیار

فاضل وشنوی سند های روایت ثقلین را در یک رساله مخصوص

جمع آوری نموده است

که دار التقریب بین المذاهب الاسلامیة قاهره آن را نشر

داده است .

و طبق آنچه که از عرف عرب به دست می آید ، کتاب

به نوشته ای گفته

می شود که

خصوصیت معینی داشته باشد ؛ پس بر آنچه مردم

در سینه های خود

حفظ داشتند کتاب

گفته نمی شود ؛ اما رسول خدا در روایت خویش به چیزی

اشاره می کنند

که می توان

به آن گفت که این کتابی است که برای امتش باقی

گذارده است ؛

همانطور که به اشعاری

که مردم در سینه های خود حفظ می کنند نمی گویند که این کتاب

شعر است ؛ بلکه

می گویند این اشعار فلانی است و حتی کلمه دیوان هم به آن گفته نمی شود ؛

و لازمه این روایت ،

مکتوب بودن تمام قرآن در زمان ابلاغ این روایت بوده است .

برخی از محققین در این زمینه می فرمایند :

إن لفظ الکتاب لا یطلق حتى على مکتوبات متفرقة فی اللخاف والعسب

والأکتاف إلا على

نحو المجاز والعنایة ، فإن لفظ الکتاب ظاهر فیما کان له وجود واحد.

تفسیر البیان آیت الله خوئی : ص 271 .

به درستیکه لفظ کتاب حتی بر نوشته ها ی پراکنده در روی سنگ های

نازک و پوست

درخت خرما و استخوان گفته نمی شود ؛ مگر به صورت مجاز و با عنایت و توجه ؛

پس

بدرستیکه لفظ کتاب ظهور در چیزی دارد که یک وجود داشته باشد

( و الا به آن کُتُب گفته می شود)
3- نوشتن قرآن به دست کاتبان وحی :

همین مطلب دلالت دارد بر اینکه قرآن در زمان زندگانی رسول خدا صلی الله

علیه وآله وسلم

بدون توجه به آن رها نشده و به آن توجه خاص مبذول می شده است ؛ و

همین روش از رهبری

معصوم مانند رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم انتظار می رود .
روایاتی که بر جمع قرآن در زمان رسول خدا دلالت می کنند :

بخاری روایت کرده است که :

حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ، حَدَّثَنَا یَحْیَى، حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، عَنْ قَتَادَةَ، عَنْ أَنَسٍ

رضى الله عنه

قَالَ جَمَعَ الْقُرْآنَ عَلَى عَهْدِ النَّبِیِّ صلى الله علیه وسلم أَرْبَعَةٌ، کُلُّهُمْ مِنَ الأَنْصَارِ

أُبَىٌّ، وَمُعَاذُ

بْنُ جَبَلٍ، وَأَبُو زَیْدٍ، وَزَیْدُ بْنُ ثَابِتٍ. قُلْتُ لأَنَسِ مَنْ أَبُو زَیْدٍ قَالَ أَحَدُ عُمُومَتِی.

کتاب الفضائل‏باب فضائل الأنصار ح 3857 باب جمع القرآن ح 5054 صحیح البخاری : ج 6 ص 103،

کتاب التفسیر،

باب القراء من أصحاب النبی (ص) . وذکره أیضا فی باب مناقب زید بن ثابت فی کتاب المناقب .

انس گفته است که : قرآن را در زمان رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم چهار

نفر از اصحاب

به طور کامل جمع کردند که همگی از انصار بودند : أبی و معاذ بن جبل و ابو زید و

زید بن ثابت ؛

به انس گفتم ابو زید کیست ؟ گفت یکی از عموهای من .

ابن حجر گفته است :

وأخرج النسائی بإسناد صحیح عن عبد الله بن عمرو (بن العاص) قال :

جمعت القرآن ،

فقرأت به کل لیلة ، فبلغ النبی (ص) فقال : أقرأه فی شهر. الحدیث،

وأصله فی الصحیح.

فتح الباری: ج 9 ص 47. السنن الکبرى للنسائی، ج 5، ص 24، مسند أحمد، ج 2، ص 163،

صحیح ابن حبان،

ج 3، ص 33.

نسایی با سند صحیح از عبد الله بن عمرو روایت کرده است که گفت :

(تمام) قرآن را جمع کردم ؛

پس آن را هر شب می خواندم ؛ پس این خبر به رسول خدا صلی الله

علیه وآله وسلم رسید ؛

پس فرمودند : آن را در هر ماه بخوان ... و اصل این روایت در صحیح

( بخاری آمده است) .

حاکم نیشابوری از زید بن ثابت روایت می کند که گفت :

کنا عند رسول الله (ص) نؤلف القرآن من الرقاع ،

نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بودیم و قرآن را از روی

تکه پارچه ها

جمع آوری می کردیم .

سپس گفته است :

هذا حدیث صحیح على شرط الشیخین ولم یخرجاه .

این روایت طبق نظر بخاری ومسلم صحیح است ولی آن را

( در کتاب های خویش)

نیاورده اند .

المستدرک على الصحیحین : ج 2 ص 611. مسند أحمد، ج 5، ص 185،

صحیح الترمذی، ج 5، ص 390.

این دلیل واضحی است بر اینکه قرآن در زمان رسول خدا

صلی الله علیه وآله وسلم

جمع آوری شده است .

سیوطی نیز روایات بسیاری را نقل می کند که بر

این مطلب دلالت دارد که

قرآن در زمان رسول

خدا صلی الله علیه وآله وسلم جمع آوری شده است .

در صورت تمایل می توانید

به آدرس ذیل مراجعه نمایید :

الإتقان : ج 1 ص 62 و 63 .
4- علمایی که نظر اول را قبول دارند :

در این زمینه علمای بسیاری از متقدمین و متاخرین نظر به صحت

قول اول داشته اند

که

در ابتدا کلمات ایشان را ذکر نمودیم و در این قسمت

تنها نام ایشان را ذکر

می نماییم :

سید مرتضى علم الهدى

سیوطی

قاضی أبو بکر در انتصار

بغوی

آیت الله خوئی

علّامه رافعی

مناع قطان

زرقانی

و...
روایاتی که با جمع قرآن در زمان رسول خدا صلی الله علیه وآله
معارضه دارند :

وقتی که با روایات صحیح و عقل ثابت شد که قرآن در زمان

رسول خدا صلی الله

علیه وآله وسلم

جمع آوری شده است ؛ پس باید روایاتی را که با این مطلب معارضه دارند ،

با این روایت جمع نمود ؛

این روایات چند دسته اند :

1 – روایاتی که دلالت دارند زید قرآن را در زمان ابوبکر جمع آوری


نموده است .


2 - روایاتی که دلالت دارند که قرآن در زمان ع


مر جمع آوری شده است .

3 – روایاتی که دلالت دارند قرآن در زمان عثمان جمع آوری شده است .

4 – روایاتی که دلالت دارند امیر مومنان علی علیه السلام بلافاصله بعد


از رحلت رسول گرامی


اسلام صلی الله علیه وآله وسلم قرآن را جمع آوری نموده اند .

در کتاب سلیم بن قیس از سلمان ( رضی الله عنه ) روایت شده است

که :

أن علیا ( علیه السلام ) بعد وفاة النبی (ص) لزم بیته وأقبل على القرآن

یؤلفه ویجمعه ،

فلم یخرج من بیته حتى جمعه ، وکان فی الصحف والشظاظ والأسیار والرقاع -

إلى أن قال : -

فجمعه فی ثوب واحد وختمه .

کتاب سلیم بن قیس : ص 65 .

علی علیه السلام بعد از وفات رسول خدا خانه نشین شده به قرآن رو آورد

و آن را جمع آوری نمود ؛

پس از خانه بیرون نیامد تا آنکه آن را جمع کرد ؛ و قرآن در کاغذ ها

و چوب ها و پوست

و پارچه بود ؛

پس همه را در یک پارچه جمع آوری کرده و بر آن مهر زد .

ما در این چهار گونه روایت دلیلی بر خلاف نظر اول نداریم و یک یک به توضیح آن ها

می پردازیم :
مقصود از جمع قرآن در زمان أبو بکر

در ابتدا باید گفت که روایات جمع آوری قرآن در زمان ابو بکر با روایات

دیگری تعارض دارند :
تعارض داشتن روایات جمع قرآن در زمان ابو بکر با یکدیگر :

بخاری در یک جا روایت می کند که عمر به نزد ابو بکر رفته و به

وی گفت :

إنی أرى أن تأمر بجمع القرآن ، فقال له أبو بکر : کیف ت

فعل شیئا لم یفعله

رسول الله (ص) -

إلى أن قال : - قال أبو بکر لزید: «إنک رجل شاب لا نتهمک . .

. قال زید : فتتبعت

القرآن أجمعه من العسب واللخاف وصدور الرجال».

صحیح البخاری : ج 6 ص 98 و 102 .کتاب الاحکام باب یستحب للکاتب

ان یکون امینا عاقلا

چنین به نظر من می رسد که دستور دهی تا قرآن را جمع آوری کنند ؛

پس

ابو بکر به او گفت :

چگونه کاری را انجام دهیم که رسول خدا ( ص) آن را

انجام نداده است ؟ ...

پس ابو بکر به زید گفت :

تو مرد جوانی هستی که کسی تو را متهم به بدی نمی داند ؛ ... زید گفت :

پس به دنبال تمام

قرآن رفته آن را از پوست خرما و سنگ ها نازک و سینه های مردمان

جمع آوری نمودم .

و گاهی از انس مخالف این روایت را نقل می کند :

«مات النبی (ص) ولم یجمع القرآن غیر أربعة : أبو الدرداء ، ومعاذ بن جبل ،

وزید بن ثابت ،

وأبو زید ، ونحن ورثناه» .

صحیح البخاری : ج 6 ص 98 و 102 . کتاب فضائل القرآن :باب القراء من أصحاب النبى

صلى الله علیه وآله وسلم

رسول خدا از دنیا رفت در حالیکه هیچ کس از صحابه غیر از چهار نفر

تمام قرآن را جمع آوری

نکرده بودند : ابو درداء معاذ بن جبل و زید بن ثابت و ابو زید

که ما از وی آن

را ارث برده ایم .

چگونه می توان بین این دو روایت جمع کرد؟

ما همان نظر سابق خود را حفظ نموده و می گوییم که وی

قرآن را از اوراق

باقی مانده به

صورت کامل در زمان رسول خدا جمع آوری نموده است اما آیا زید

و همراهان او قرآن را

از اوراقی

که در زمان رسول خدا در خانه ایشان جمع آوری شده بود ،

بر روی مصحف دیگری

منتقل کرده اند ؟

همانطور که "حارث محاسبی" در "فهم السنن" می گوید :

إنما أمر الصدیق بنسخها من مکان إلى مکان مجتمعا وکان

ذلک بمنزلة أوراق

وجدت فی بیترسول الله (ص) فیها القرآن فجمعها جامع .

سیوطی این مطلب را از وی در الإتقان : ج 1 ص 60 نقل نموده است .

ابو بکر دستور داد که قرآن را از جایی به جای دیگر رونویسی نمایند -

زیرا آنها به صورت ورقه های

پراکنده در خانه رسول خدا بود – پس شخصی تمام آن را در یک جا گرد آورد .

و یا از خانه های صحابه ؟

زیرا عده ای می گویند که وی مصحف ابو بکر را از

ورقه هایی که در دست

صحابه ای بود که

قرآن را جمع آوری کرده بودند گرفت ؛ زیرا از قرآن چند

نسخه موجود بود ؛

نویسندگان وحی نسخه ای از آنچه را که نوشته بودند به رسول

خدا صلی الله

علیه وآله وسلم

می دادند و حضرت آن را در خانه خویش ( و ظاهرا به دست امیر مومنان )

نگاه می داشته و خود

کاتبان نیز نسخه ای شبیه آن را برای خویش نگاه

می داشتند .

رجوع شود ب تاریخ قرآن دکتور رامیار : ص 71

ما این در مقابل این دو احتمال هستیم و فرصت برای بحث در

مورد این دو اندک است ؛

لذا تنها روایتی را می آوریم که موید همین احتمال

دوم است .

طلحه به امیر مومنان گفته است :

ما أراک یا أبا الحسن أجبتنی عما سألتک عنه من القرآن ،

ألا تظهره للناس ؟ قال :

یا طلحة عمدا کففت عن جوابک فأخبرنی عما کتب عمر

وعثمان أقرآن کله أم فیه

ما لیس بقرآن ؟

قال طلحة : بل قرآن کله ، قال : إن أخذتم بما فیه نجوتم

من النار ودخلتم الجنة . . .

الخ .

کتاب سلیم بن قیس : ص 100 .

ای ابا الحسن ، پاسخ من را ندادی که آیا قرآن (ـی را که جمع آوری کرده ای )

را به

مردم نشان

نمی دهی؟ حضرت فرمودند : ای طلحه ، من از روی عمد پاسخ تو را ندادم ؛

به من

خبر بده که آیا

آنچه که عمر و عثمان نوشته اند تمام آن قرآن است

یا در آن چیزی است که از

قرآن نباشد ؟

طلحه گفت : نه ، تمامش قرآن است ؛ حضرت فرمودند : اگر به آنچه

در آن است عمل نمودید

از آتش نجات یافته و به بهشت وارد می شوید .

زیرا قطعا قرآن رسول خدا به دست ورثه ایشان یعنی اهل بیت

ایشان می افتاد

و حتی همسران رسول خدا نیز به آن دسترسی نداشته اند ؛

واگر چنین نبود

ابو بکر دستور

رو نویسی از روی همان را می داد ؛ و نیاز به جمع آوری آن از

نقاط مختلف نبود ؛

و نسخه که

امیر مومنان تهیه کرده اند نیز از روی همان نسخه رسول خدا بوده است ؛

لذا طلحه چنین رغبتی

به دیدن آن داشته است ؛ بنا بر این چنین می توان گفت که

مقصود از روایاتی که

دلالت می کنند

قرآن در زمان ابوبکر جمع آوری شده است آن است که وی زید

را مامور کرد که قرآن را از روی نسخه های نوشته شده در زمان رسول خدا

صلی الله علیه وآله وسلم

که در دست دیگر

کاتبان وحی مانند أبی بن کعب و ابو الدرداء و زید بن ثابت و ... بوده ، رونویسی

کرده و همه را به

صورت یک مجموعه در آورد ؛ ابو شامه – طبق آنچه سیوطی در الاتقان از وی

نقل کرده است -

به همین مطلب اشاره کرده و می گوید :

وکان غرضهم أن لا یکتب إلا من عین ما کتب بین یدی النبی(ص)

لا من مجرد الحفظ .

الإتقان : ج 1 ص 60 .

مقصود ایشان آن بود که تنها آنچه را در مقابل دیدگان و توجه رسول

خدا نوشته شده است

بنویسند و نه آنچه آن را حفظ کرده بودند .
مقصود از جمع قرآن در زمان عمر:

اما اینکه می گویند : اولین کسی که قرآن را در یک مصحف جمع آوری

کرد عمر بود :

منتخب کنز العمال هامش مسند أحمد : ج 2 ص 45

این نظر بسیار ضعیف تر از نظر دوم است ؛ و کسی از بزرگان اهل

سنت آن را قبول

ننموده است

و شاید مقصود از آن همان کلام سابق عمر باشد که از صحیح

بخاری نقل شد که وی

به ابو بکر گفت تا قرآن را به صورت یک مصحف جمع آوری نماید .

نه اینکه خود وی و یا

در زمان خلافت وی چنین شده باشد .
مقصود از جمع قرآن در زمان عثمان‏:

اعتقاد به جمع آوری قرآن در زمان عثمان نیز با آنچه از بیشتر

روایات به دست می آید

منافات دارد ؛

زیرا آنچه در این روایات موجود است ، آن است که عثمان

تنها مردم را بر یک قرائت

( یک طریق خواندن قرآن ) جمع نمود ودلالتی بر جمع آوری

خود قرآن ندارد .

عن ابن أبی داود عن سوید بن غفلة قال : قال علی : لا تقولوا

فی عثمان إلا خیرا ، فوالله

ما فعل الذی

فعل فی المصاحف إلا عن ملأ منا ، قال : ما تقولون فی هذه القراءة ؟

فقد بلغنی

أن بعضهم یقول :

إن قراءتی خیر من قراءتک ، وهذا یکاد یکون کفرا ، قلنا : فما ترى ؟ قال :

أرى أن یجمع الناس

على مصحف واحد ، فلا تکون فرقة ولا اختلاف ، قلنا : فنعم ما رأیت .

الإتقان : ج 1 ص 61 .

علی گفته است : در مورد عثمان جز به نیکی نگویید ؛

قسم به خدا که

کاری که در مورد

قرآن ها انجام داد با اطلاع ما بوده است ؛ و سپس گفت :

در مورد این قرائت

چه می گویید ؟

به درستیکه به من خبر رسیده است که بعضی از شما به دیگری می گوید :

قرائت من بهتر از

قرائت تو است ؛ و این شبیه کفر می باشد . گفتند : پس نظر

شما چیست؟ پاسخ داد :

نظر من است

که مردم را بر قرائت از روی یک قرآن وادار کنند تا جدایی و اختلافی نباشد .

ما گفتیم : پس چه

خوب نظری داشتی .

و موید این مطلب روایتی است که از حارث محاسبی نقل شده است

که گفت :

المشهور عن الناس أن جامع القرآن عثمان ، ولیس کذلک

إنما حمل عثمان الناس

على القراءة

بوجه واحد على اختیار بینه وبین من شهد من المهاجرین والأنصار لما

خشی الفتنة عند اختلاف

أهل العراق والشام فی حروف القراءات .

این روایت را سیوطی از او در الإتقان نقل می کند : ج 1 ص 61 .

مشهور آن است که جمع کننده قرآن عثمان بوده است ؛ و این چنین نیست ؛

و بدرستی

که او

مردم را به قرائت به یک صورت وادار ساخت ؛ و این تصمیم را او با حاضرین

از مهاجر

و انصارانجام داد ؛

زیرا از درگیری - در هنگام اختلاف قرائت اهل عراق و شام در طریقه خواندن -

نگران بودند .

عن أَنَسَ بْنَ مَالِکٍ، حَدَّثَهُ أَنَّ حُذَیْفَةَ بْنَ الْیَمَانِ قَدِمَ عَلَى عُثْمَانَ

وَکَانَ یُغَازِی أَهْلَ الشَّأْمِ

فِی فَتْحِ إِرْمِینِیَةَ وَأَذْرَبِیجَانَ مَعَ أَهْلِ الْعِرَاقِ فَأَفْزَعَ حُذَیْفَةَ

اخْتِلاَفُهُمْ فِی الْقِرَاءَةِ

فَقَالَ حُذَیْفَةُ

لِعُثْمَانَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَدْرِکْ هَذِهِ الأُمَّةَ قَبْلَ أَنْ یَخْتَلِفُوا فِی الْکِتَابِ اخْتِلاَفَ ا

لْیَهُودِ وَالنَّصَارَى

فَأَرْسَلَ عُثْمَانُ إِلَى حَفْصَةَ أَنْ أَرْسِلِی إِلَیْنَا بِالصُّحُفِ نَنْسَخُهَا فِی الْمَصَاحِفِ

ثُمَّ نَرُدُّهَا إِلَیْکِ

فَأَرْسَلَتْ بِهَا حَفْصَةُ إِلَى عُثْمَانَ فَأَمَرَ زَیْدَ بْنَ ثَابِتٍ وَعَبْدَ اللَّهِ بْنَ الزُّبَیْرِ

وَسَعِیدَ بْنَ الْعَاصِ

وَعَبْدَ الرَّحْمَنِ بْنَ الْحَارِثِ بْنِ هِشَامٍ فَنَسَخُوهَا فِی الْمَصَاحِفِ

وَقَالَ عُثْمَانُ

لِلرَّهْطِ الْقُرَشِیِّینَ

الثَّلاَثَةِ إِذَا اخْتَلَفْتُمْ أَنْتُمْ وَزَیْدُ بْنُ ثَابِتٍ فِی شَىْ‏ءٍ مِنَ الْقُرْآنِ فَاکْتُبُوهُ

بِلِسَانِ قُرَیْشٍ فَإِنَّمَا

نَزَلَ بِلِسَانِهِمْ فَفَعَلُوا حَتَّى إِذَا نَسَخُوا الصُّحُفَ فِی الْمَصَاحِفِ رَدَّ

عُثْمَانُ الصُّحُفَ

إِلَى حَفْصَةَ وَأَرْسَلَ

إِلَى کُلِّ أُفُقٍ بِمُصْحَفٍ مِمَّا نَسَخُوا وَأَمَرَ بِمَا سِوَاهُ مِنَ الْقُرْآنِ

فِی کُلِّ صَحِیفَةٍ

أَوْ مُصْحَفٍ أَنْ یُحْرَقَ.

صحیح البخاری : ج 6 ص .رقم 5038 و رقم 3546 کتاب فضائل القرآن

باب جمع القرآن

حذیفة بن یمان به نزد رسول خدا ( صلی الله علیه وآله وسلم ) آمده –

در حالیکه

بر ضد اهل شام

در فتح ارمنستان و آذربایجان به همراه اهل عراق - می جنگید . پس

حذیفه از اختلاف ایشان

در مورد قرائت نگران بود ؛ پس حذیفه به عثمان گفت :

ای امیر مومنان ؛

این امت را دریاب

قبل از آنکه در مورد کتاب ( خدا ) مانند اختلاف یهود و

نصاری اختلاف کنند ؛

پس عثمان

به نزد حفصه فرستاده تا قرآن را به نزد ما بفرست تا از روی آن در قرآن های

دیگر نسخه برداریم ؛

سپس آن را به تو باز می گردانیم ؛ پس حفصه قرآن

خویش را به نزد

عثمان فرستاده پس

به زید بن ثابت و عبد الله بن زبیر و سعید بن عاص و عبد الرحمن

بن حارث بن هشام

دستور داد تا از روی آن رو نویسی کردند ؛ و عثمان به این گروه

سه نفره قریش گفت :

اگر شما و زید بن ثابت در چیزی اختلاف کردید آن را به

لهجه قریش بنویسید ؛

زیرا قرآن با لهجه ایشان نازل شده است ؛ تا اینکه وقتی قرآن ها

را از روی آن رو نویسی

کردند آن را به نزد حفصه فرستاده و هرکدام از قرآن ها را به منطقه ای

فرستاد و دستور داد

تا سایر قرآن ها را بسوزانند .

عسقلانی در شرح این روایت می گوید :

وفی روایة عمارة بن خزیة : أن حذیفة قدم من غزوة فلم یدخل بیته

حتى أتى عثمان ،

فقال :

یا أمیر المؤمنین أدرک الناس ، قال : وما ذاک ؟ قال :

غزوت فرج أرمینیة

فإذا أهل الشام ی

قرأون بقراءة أبی ابن کعب فیأتون بما لم یسمع أهل العراق ،

وإذا أهل العراق یقرأون بقراءة

عبد الله ابن مسعود فیأتون بما لم یسمع أهل الشام ،

فیکفر بعضهم بعضا.

فتح الباری : ج 9 ص 14 و 15 .

در روایت عمارة بن خزیة آمده است : حذیفه از

جنگی باز گشت

پس به خانه خود نرفته

و به نزد عثمان رفت ؛ پس گفت : ای امیر مومنان مردم را دریاب ؛

گفت :

چه شده است ؟

پاسخ داد داخل ارمنستان جنگ می کردیم ؛ پس عده ای

از اهل شام

به قرائت أبی بن کعب می خواندند ، پس به روشی قرائت می کردند

که اهل عراق

نشنیده بودند ؛

و اهل عراق با قرائت عبد الله بن مسعود می خوانند پس به روشی

قرائت می کنند

که اهل

شام نشنیده اند ، پس ( به همین سبب ) عده ای از ایشان

سایرین را

تکفیر می کنند .

از این روایات چنین به دست می آید که عثمان تنها مردم

را به یک طریق

خواندن وادار کرد ؛

پس الفاظ هم معنایی را که ابن مسعود و عده ای دیگر

طبق نظر خویش

به جای الفاظ قرآن

نقل می کردند از بین برده و چیزی از آن ها باقی نماند ؛

و ظاهرا این

نظریه ( جایگزینی

الفاظ قرآن با الفاظ هم معنی ) خطرناک ترین چیزی بود که قرآن را

تهدید می کرد ؛

زیرا نص کلمات قرآن را با نظریات شخصی افراد در مورد معنی کلمات

تغییر می داد .

در این زمینه به کتاب ذیل مراجعه فرمایید :

مباحث فی علوم القرآن لصبحی الصالح : ص 107 .
مقصود از جمع آوری قرآن توسط امیر مومنان علی
علیه السلام :

مقصود از اینکه می گویند امیر مومنان علی علیه السلام قرآن

راجمع آوری

نموده است آن است که :

أنه کتبه عما کان عند النبی (ص) ، وأضاف إلیه التنزیل والتأویل ،

کما فی الروایة:

ما کان

فی بیت النبی (ص) فأخذه علی (ع) بأمر الرسول حیث قال له : یا

علی هذا کتاب الله

خذه إلیک ،

فجمعه علی (ع) فی ثوب ومضى إلى منزله ، فلما قبض النبی (ص)

جلس

علی فألفه کماأنزل الله ، وکان به عالما .

التمهید فی علوم القرآن : ج 1 ص 291 این روایت را از ابن شهرآشوب نقل می نماید .

او آن را از روی آن چه در نزد رسول خدا ( صلی الله علیه وآله وسلم )

بود نوشته

و شان نزول

و معنای آیات را نیز در آن آورده است ؛ همانطور که در روایت

آمده است که :

آنچه در خانه

رسول خدا ( صلی الله علیه وآله وسلم ) بود ،

امیر مومنان به دستور ایشان

جمع آوری نموده ،

زیرا ایشان به حضرت فرمودند : ای علی کتاب خدا را بگیر ؛

پس علی آن را

در لباس خویش

گرفته و به منزل خود رفت ؛ وقتی که رسول خدا از دنیا رفتند حضرت

نشسته و آن را طبق نزول

رونویسی نمود و او بدین مطالب آگاهی داشت .

یعنی او در واقع اولین تفسیر کتاب خدا را نگاشت و علاوه بر متن

قرآن ( طبق ترتیب نزول)

هرچه در مورد این آیات بود در آن آورد ؛ زیرا ایشان

از سایرین به این مطلب

آگاه تر بودند .

همانطور که از کلبی نقل شده است که گفت :

لما توفی رسول الله (ص) قعد علی بن أبی طالب فی بیته

فجمعه على ترتیب نزوله ،

ولو وجد مصحفه لکان فیه علم کبیر .

التمهید فی علوم القرآن : ج 1 ص 290 این مطلب را در التسهیل

لعلوم التنزیل از وی ن

قل نموده است .

وقتی رسول خدا ( صلی الله علیه وآله وسلم ) از دنیا رفتند ،

علی بن ابی طالب

(علیه السلام)

در خانه خود نوشته و قرآن را طبق ترتیب نزول

گرد آوری نمود ؛

و اگر این کتاب یافت شود در

آن علم فراوانی خواهد بود .

و از محمد بن سیرین نقل شده است که گفت :

ولو أصیب ذلک الکتاب لکان فیه العلم .

تاریخ الخلفاء للسیوطی : ص 185 .

اگر به این کتاب دست یابیم در آن علم را خواهیم یافت .

و خلاصه کلام آنکه :

منافاتی بین قول به اینکه قرآن در زمان رسول خدا صلی الله

علیه وآله

وسلم جمع آوری

شده است بااینکه امیر مومنان و باب علم ایشان آن را گرد اوری

کرده است و در آن

مهمترین نکات و ظرایف تفسیری را آورده است نمی باشد .

البته علت اینکه حضرت قرآن را طبق ترتیب نزول در کتاب خویش آوردند

آن است که

بدین ترتیب ناسخ و منسوخ و مطلق ومقید آن به خوبی مشخص

می گردید .
نتیجه و پایان بحث:

وجه جمع بین تمامی روایات آن است که بگویین : قرآنی که در

دست ماست در همان

زمان رسول خدا و به دست صحابه در مقابل دیدگان ایشان بر

روی کاغذ ها گردآوری

شده است و بدین گونه نبوده است که عده ای بعد از رحلت

رسول گرامی اسلام

آن را از

سینه های مهاجر و انصار جمع آوری بنمایند ؛ و بعد از رحلت رسول خدا

چون قرآن

ایشان در دست

امیر مومنان بود و لذا ابو بکر نمی توانست آن را به چنگ آورد ،

لذا دستور داد تا

قرآن را از روی

مصحف های سایر نویسندگان وحی ( که در زمان رسول

خدا آن ها را

جمع آوری نموده و

به رسول خدا نشان داده بودند ) رونویسی کرده به صورت

یک کتاب در آورند ؛

زیرا تا آن موقع ،

قرآن با وجود کامل بودن به صورت ورقه های جدا جدا بود

و همه ورقه ها را

در یک پارچه

جمع آوری می نمودند ؛ اما وی دستور داد تا آن را به صورت

یک کتاب در آوردند ؛

و نیز در مورد

جمع قرآن در زمان عثمان باید گفت که مقصود آن است که وی دستور داد

تا تمامی مردم

قرآن را به یک ترتیب و یک لهجه بخوانند .

موفق باشید

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد