مشاعره
وصل او خواب خوشی بود که می دیدم دوش
مرغ شب لال شوی ! بانک تو بیدارم کرد
کمال اجتماعی ( گلبانگ )
=
دلم ز کف سرزلف تو رارها نکند
دل ازکمند تو وارستگی , خدا نکند
عارف قزوینی
=
دلم ز مهر تو صدپار ه بادوهر پاره
هزرذ ره وهر ذره درهوای تو باد
هلالی جغتائی
=
دلم شکستی ورفتی یاد خلاف شر ط مودت
به احتیاط رو اکنون که آبگینه شکستی
سعدی
=
یاد بهشت روی توا ی آرزوی دل
ازهرچه هست ونیست فراموشی آورد
محمدعلی صغیر
=
دلم زپرده برون شدکچائی ای مطرب
بنال هان که ازین پرده کارما به نواست
حافظ
=
تادل نمی برم به کسی دل نمی دهم
صیبادئمن نخست گرفتار من شود
صئب تبریزی
=
دلم ز حلقه زلفش به جان خرید آشوب
چه سود دید ندانم که این تجارت کرد
حافظ
=
دلم صدپاره و نقش تو برهرپاره ای دارد
زچاک سینه برهرپاره ای نظاره ای دارد
فغانی شیرازی
=
دلم جزمهرمهرویان طریقی برنمی گیرد
زهردرمی دهم پندش ولیکن درنمی گیرد
حافظ
=
گردآوری : م .الف ز ائر