مشاعره 193
مژده وصل تو ام ساخته بی تاب امشب
نیست ازشادی دیدارمراخواب امشب
وحشی بافقی
=
باچشم نیم مستش بردست دل زدستم
وای ازدمی که آن چشم یکباره مست گردد
خانم ادیب سلطانی (صبور)
=
دور است سرِآب ازاین بادیه هشدار
تاغول بیابان نفریبد به شرابت
حافظ
=
تافشاندی "وجدی" ازد امان غبارحرص وآز
هرکجاپامی نهی برسرتوراجامی دهند
جواهری وجدی
=
دورباش اززهد خشک وخودپرستی وریا
ازمی مینای وحدت سرخوش وسرشارباش
غلامحسین وفائی
=
شب رفت صبوح آمد , غم رفت فتوح آمد
خورشید درخشان شد , تابادچنین بادا
مولوی
=
آنچه زاهدکرد باسجاده درمحراب مسجد
من همان رانیزدرمیخانه باپیمانه کردم
کاظم لاکائی
=
مژکان تودل راهدف تیر ستم ساخت
ابروی توجان راسپرتیغ بلاکــــــــــرد
فروغی بسطامی
=
دوش آگهی زیارسفرکرده داد باد
من نیز دل به باد دهم هرچه بادباد
حافظ
=
دور دستان رابه احسان یادکردن همت است
ورنه هرنخلی به پای خود ثمر می افکند
صائب
=
گردآوری : م. الف زائر