مشاعره 205



مشاعره205

دوش درخواب من  آن لاله عذارآمده بود

شاهد عهدشبابم به کنارآمده بود

شهریار

=

دوش درمجلس ما بود ز روی  دلبر

طبقی پر زگل وپسته وبسته وبادام وشکر

سیف فرغانی

=

رشک می آید مراازجامه براندام تو

باتوای  گل , جای دریک پیرهن بایدمرا

رهی معیری

=

آن دم که ریشه های دلم تازه تر شود

احساس درد , لذت می بیشتر شود

محمدرحیم (الهام  ) افغانستانی

=

درزدم , کس این قفس راوانکرد

پرزد م , بال وپرم آتش گرفت

قیصرامین پور


==

تاماسرنیازبدین درنهاده ایم

پابرفراز طارم اخضرنهاده ایم

کیوان سمیعی

=

مسکین بنفشه  برسرزانو نهاده سر

باجامه کبود پریشان وسوگوار

سلمان ساوجی

=

رضا به داده بده وزجبین گره بگشای

که برمن وتو دراختیار نگشادست

حافظ

=

تامگر یک نفسم بوی  تو آرد دم صبح

همه شب منتظر مرغ غزلخوان بودم

سعدی

=

مسکین طبیب چاره ی دردم خیال کرد

بیچاره رابه بین چه خیال محال کرد

هلالی جغتائی

=

گردآوری : م.الف زائر




نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 20:03

349 «بلاء الرّجل فى طاعة الطّمع و الامل»

گرفتارى انسان از پیروى آز و آرزو است

تو را طاعت دیو منحوس آز،

دگر آرزوهاى دور و دراز



بدام بلا افکند عاقبت‏
، منغص کند مر تو را عافیت‏

350 «بقیّة السّیف انمى عددا و اکثر ولدا»

باقى ماندگان از جنگ و جهاد تعداد اولادشان

رو بفزونى است (خدا بنسل آنان برکت مى‏دهد)

چو از جنگ یابند خلقى نجات


بر آنها شود بارورتر، حیات‏


، شود بیش هر روز تعدادشان

بیفزاید ایزد به اولادشان‏
==


351 «برّ الوالدین اکبر فریضة»


نیکى با پدر و مادر بزرگترین فریضه است

ز مادر چو فرمان برى اى پسر،


چو پیوسته نیکى کنى با پدر، ‌

ادا کرده‏ اى اوجب الواجبات‏
چنین است راه صواب و نجات‏

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد