حضرت محمد (ص) - 306



حضرت محمد(ص) - 306



عَجِبتُ لِمَن یَحتَمی مِن الطّعامِ مَخافَهَ الّداء کَیفَ لایَحتَمی


مِن الذّنوبِ مَخافَهَ النّار.



عجبا, کسی  که ازترس بیماری ازخوردن غذاخودداری می کند

چراازبیم آتش دوزخ ازگناه نمی پرهیزد.



There are people who abstain from eating for

fear of sickness ; I am amazed  that why do not


they abstain from committing sins for fear of the hell.




آن کس که زبیم درد یا بیماری


ازخوردن هرغذا کند خودداری

بهرچه زبیم آتش دوزخ نیز


یک لحظه نجوید ازگنه بیزاری ؟


=


ترجمه شعر ی وانگلیسی


ابوالقاسم حالت

=


 گردآوری : م .الف زائر



حضرت محمد (ص) - 305



حضرت محمد (ص) - 305


طوبی لِمَن وَجَدَ فی صَحیفَهِ عَمَلِهِ یَومَ القیامَه تَحتَ کُّلِ ذَنبِِ اَستَغفِرُالله .


شادآن که روز قیامت درنامه اعمال خودزیرهرگناهی استغفاری  بیابد.



Blessed  is he who, in the day of resurrection , can

find on the record of his  deeds that he has  begged

God pardon for  every  one of his sins .



شادآن که زهر  معصیتی دراین دار


تائب شده آنچنان که درروز شمار


درنامه اعمال چو بنید , یابد


اندرپی هرگناه یک استغفار


=


ترجمه شعری وانگلیسی


ابوالقاسم حالت

=


گردآوری : م.الف زائر





حضرت محمد (ص) - 304



حضرت محمد (ص) - 304


طوبی لِمَن طالَ عُمرهُ وَحَسُنَ عَمَلُهُ .


خوشبخت کسی است که عمر دراز یافته و صرف


نیکوکاری کرده است .



Blessed is he who has lived a long life 


spent in doing good.



شادآن که به خوشخوئی وخوشرفتاری


پیوسته کندخلق جهان رایاری


خوشبخت کسی که یافته عمر دراز


وندرهمه عمر کرده نیکوکاری



=


ترجمه شعری وانگلیسی


ابوالقاسم حالت



=


گردآوری : م.الف زائر





حضرت محمد (ص)- 303



حضرت محمد (ص) - 303




طوبی لِمَن شَغَلَهُ عَیُبهُ عَن عُیوبِ المومِنینَ مِن اِخوانِهِ .




شادآن که چنان به دیدن عیوب خود مشغول است

که ازدیدن عیوب دیگران بازمی ماند



.



Happy is he who is so busy to see his  own defects




that he can not see the other men's



این قدرمکن عیب کسان راابراز


وانگاه برای عیب خود پرده مساز


شادآنکه به عیب  خویش چندان نگرد


کزدیدن عیب دیگران ماند باز


=


ترجمه شعری وانگلیسی


ابوالقاسم حالت


=


گردآوری : م.الف زائر







مشاعره 6


مشاعره 6

شاخ عشق اندر ازل دان , بیخ عشق اندرابد

این شجرراتکیه برعرش وثری وساق نیست

مولوی

=

تابوت من زتاک وکفن هم زبرگ تاک

درمیکده به باده مرا شستشو کنید

فیض کاشانی

=

داروی مرگ ازهمه دردم خلاص کرد

بیمارعشق بودم ودردم طبیب بود

عاشق اصفهانی

=

داروی مشتاق چیست زهر زدست نگار

مرهم عشاق چیست زخم زبازوی دوست

سعدی

=

تابوکه یابم آگهی ازسایه سرو سهی

گلبانگ عشق ازهرطرف برخوشخرامی می زنم

حافظ

=

ماازتو جز نگاه تمنا نمی کنیم

برروی عشق باب هوس وانمی کنیم

منوچهرمرتضوی

=

مااگر مکتوب ننویسیم , عیب مامکن

درمیان راز مشتاقان قلم نامحرم است

فیض دکنی

=

تابه افسوس به پایان نرسد عمرعزیز

همه شب ذکر تو می رفت ومکرر می شد

سعدی

=

داری هوس که غیربرای تو جان دهد

آه این چه آرزوست مگرمرده ایم ما

لاادری

=

آب بقاکجاو لب نوش او کجا

آتش کجاوگرمی آغوش او کجا؟

رهی معیری

=

گردآوری : م.الف زائر