رفع خستگی چشم






۸ راه رفع خستگی چشم


چشمان خسته یکی از مشکلات رایج دنیای امروزی است.در این وضعیت، همراه با پف اطراف چشم، شخص در سرش احساس سنگینی می‌کند.
کمبود خواب، حساسیت (آلرژی)، خستگی چشم، ورم ملتحمه، گریه بیش از حد، خستگی و عدم رسیدن کافی اکسیژن به قرنیه و آلودگی علل این مشکل می‌باشند که با علائمی‌مانند احساس سنگینی در چشم، سوزش و قرمزی چشم خود را نشان می‌دهند. در اینجا چند مورد درمان خانگی برای رفع خستگی چشم ذکر می‌کنیم، اما از این موضوع غافل نباشید که هر شش ماه یک بار، باید برای بررسی وضعیت چشمانتان به پزشک مراجعه کنید.

۱- یکی از ساده‌ترین راه‌ها این است که دو قاشق را داخل فریزر بگذارید. بعد از اینکه سرد شدند، آنها را زیر چشمان خود قرار دهید تا پف چشمانتان کم شود. توجه داشته باشید که قاشق‌ها یخ نشوند
۲- روش موثر دیگر این است که تکه‌ای از پنبه را به صورت گلوله در یک استکان چای بیندازید و بعد از چند ثانیه، آنها را چند دقیقه‌ای روی پلک چشمانتان قرار دهید.
۳- از قرار دادن تکه‌های خیار بر روی پلک چشم، جهت کاهش پف کردگی استفاده کنید.
۴- روش موثر دیگر این است که به طور مرتب چشمان خود را با آب سرد بشویید. این عمل باعث آرامش چشم می‌شود و هر گونه خستگی را برطرف می‌کند.
۵- استفاده از چای کیسه‌ای می‌تواند خستگی چشم را برطرف کند. بدین منظور چای کیسه‌ای را کمی‌خیس کرده و در یخچال قرار دهید. سپس دراز کشیده و به آرامی‌آنها را روی چشم‌ها بگذارید. چای کیسه‌ای پس از چند دقیقه که روی چشم قرار می‌گیرد، با گرمای بدن و همچنین گرمای محیط، سردی خود را از دست داده و گرم می‌شود.
۶- گلوله‌های پنبه‌ای را داخل یک فنجان شیر خنک بیندازید و سپس آنها را روی پلک چشم قرار دهید.
۷- در یک فنجان آب، چند قطره روغن اسطوخودوس بریزید و سپس گلوله پنبه را در آن بخیسانید و بعد آن را روی پلک چشمتان بگذارید.

۸- یک توت فرنگی را که در فریزر بوده به مدت چند دقیقه روی پلکتان قرار دهید. برای رفع خستگی بسیار موثر است.






گاف احسان علی خانی درشبکه 3



به بهانه دستور توبیخ برنامه احسان علیخانی گاف

«ماه عسل» و حکایت ماله و تبر!

    به بهانه دستور توبیخ برنامه احسان علیخانی گاف «ماه عسل» و حکایت ماله و تبر!




عصر ایران؛ معاون امور سیمای سازمان صدا و سیما در نامه‌ای به رییس شبکه سه با انتقاد از دو برنامه از مجموعه برنامه های «ماه عسل» خواستار توبیخ «عوامل انتخاب های غلط » و «تغییر رویه در روزهای باقی مانده از ماه رمضان» شده است. در نامه علی اصغر پور محمدی به غلامرضا میر حسینی آمده است: «... متاسفانه دو برنامه و دو انتخاب غلط در ماه عسل امسال از شیرینی و شهد زحمات کاسته و موضوعات و مفاهیمی مطرح شده که نه در ماه عسل که در هیچ‌ یک از برنامه‌های دیگر سیما نیز جایی ندارند. از آن‌جا که تکرار این‌گونه اشتباهات قابل اغماض نیست‌، با تذکر به جنابعالی، لازم است ضمن توبیخ عوامل آن انتخاب غلط، با نظارت موثر بر تصحیح‌، ارتقا و ادامه مسیر خوش‌سابقه این برنامه اهتمام کنید.» هر چند که معاون صدا و سیما از دو برنامه مورد اشاره نام نبرده اما پیداست که منظور او همان برنامه‌هایی است که در شبکه‌های اجتماعی واکنش‌های گسترده‌ای در پی داشت و این بار رسانه انحصاری در مقابل رسانه های متنوع مردمی ناگزیر از عقب نشینی شده است. خصوصا همان برنامه‌ای که خانمی که به «مدلینگ عروس» اشتهار و اشتغال دارد با عنوان «پوزر عروس» و البته با پوشش رسمی به عنوان مصداق «درآمد زیاد با کاری نه چندان شاق»، در برنامه معرفی شد و در برنامه ای دیگر نیز لحن و گفتارهایی به کار رفت که در صدا و سیما پذیرفته نیست. صفحه اینستاگرام آن خانم البته باعث دردسر شد ولی در هیچ برنامه تلویزیونی به این موضوع نپرداختند حال آن که اگر پای دیگری و خصوصا روزنامه نگاران مستقل در میان بود همان تصاویر را کنار هم می گذاشتند تا به نتیجه مطلوب برسند. در این گونه موارد و چنانچه چنین اشتباهاتی از دیگران سر زند برای صدا و سیما سوژه می شود این بار اما اخبار ساعت 22 شبکه 3 سیما در شامگاه پنج شنبه 10 تیر 94 درصدد توجیه و دفاع برآمد و گفت و گویی با احسان علیخانی (تهیه کننده / مجری) پخش کرد که او می گفت «از 150 مورد میهمان دعوت شده ممکن است دو مورد هم اشتباه شود. آیا شما اشتباه نمی کنید؟! » گزارش هم با همین جمله اخیر تمام می شد و جالب این که توضیح درباره ماه عسل و دفاع از آن به قدری برای شبکه سه اهمیت داشت که ابتدا و نزدیک به 10 دقیقه این گزارش را پخش کردند و بعد سراغ مذاکرات هسته ای در وین رفتند و در نگاه آنان احتمالا موضوع آقای علیخانی از سخنان جواد ظریف مهم‌تر بوده است! در این که هیچ رسانه ای از اشتباه مصون نیست تردیدی نیست و خود رسانه ای ها خصوصا مطبوعاتی ها درباره این اشتباهات گریز ناپذیر اصطلاح «گاف» را به کار می برند. انگیزه این گفتار البته تکرار مباحث پیرامون «ماه عسل» در دو هفته اخیر نیست. بلکه می خواهد تصور کنید این اشتباهات از یک نشریه سر می‌زد و مثلا یک روزنامه مستقل تصویر صفحه اول را به آن خانم اختصاص می‌داد یا همان جملات را به عنوان تیتر در صفحه اول می‌آورد. این را هم در نظر داشته باشید که بینندگان تلویزیون میلیونی‌اند و مخاطبان یک رسانه مکتوب در بهترین حالت از چند ده هزار نفر فراتر نمی‌رود. اگر چنین خطایی از یک روزنامه یا سایت غیر همسو با خودشان سر زده بود چه اتفاقی می افتاد؟! در نخستین واکنش ابتدا دو سه خبرگزاری خاص بر این موضوع متمرکز می شدند. بعد با چند نفر مصاحبه می کردند. آن گاه سراغ یکی دو نماینده مجلس می رفتند که قبل از این که مطلب را با دقت خوانده یا قایل به تسامح باشند خواستار برخورد با آن نشریه می شدند و دست آخر وزیر ارشاد را مورد انتقاد قرار می دادند و شب هم در برنامه خبری 20:30 عین همان حرف ها را تکرار می کردند و جوّی می‌ساختند که نگو و نپرس و تا آن نشریه به محاق توقیف نمی افتاد دست بردار نبودند. حالا اما مهربان شده اند و به جای 20:30 در اخبار 22 شبکه 3 و آن هم در مقام دفاع و توضیح و توجیه به یک خطا می پردازند! آقای مجری هم به ما یادآور می شود دو خطا را به نسبت 150 مورد ببینید. اما اگر در مجله ای با دو هزار کلمه در هر صفحه چند کلمه از دست مدیر و سردبیر اصطلاحا دربرود نمی توان گفت چند کلمه از 40 هزار کلمه در یک شماره و 400 هزار کلمه در سال و 4 میلیون کلمه در 10 سال. آنجا اما آنان با همان چند کلمه کار دارند! آیا وقت آن نرسیده که همان گونه که برای خود به « توبیخ» بسنده می کنند برای دیگران نیز بالاتر از توبیخ نخواهند و به جای زوم کردن روی یک شعر که مثلا در معتبرترین فصلنامه به چاپ رسیده یا فضا سازی به خاطر یک تیتر در یک روزنامه - که پس از چاپ قابل تغییر هم نیست- روزنامه نگاران را هم به چشم همکار خودشان ببینند؟ تنها در ضیافت های افطار نباید احساس کنیم همکاریم. جاهای دیگر نیز مجریان و برنامه‌سازان صدا و سیما رفتار رسانه‌ای پیشه کنند نه این که اگر گاف خودشان باشند ماله بردارند و اگر اشتباه دیگری با تبر به جان آن نشریه و روزنامه نگار بیفتند و تازه از بام تا شام هم درس اخلاق بدهند.




مشاعره 114


مشاعره 114


درهرچمن که مرغ دلم  آشیانه ساخت

چرخش به باد  داد و خزان رابهانه ساخت

حیران یزدی

=

توراکه گفت که سعدی نه مرد عشق توباشد

گرازوفات بگردم درست شد که نه مـــَــردم

سعدی

=

مرابایک نگاه ازخویشتن  بیگانه کرد آخِر

نمی دانم چه درسرآن نگاه فتنه جو د ارد؟

غلامرضاجولائی ( مزدا)

=

درهرکمین که آن تُرک تیزارگمان گشاید

دل راهدف توان ساخت جان راسپرتوان کرد

فروغی بسطامی

=

درهمین زیتون وتین خواهد یقین شد آنکه هست

طعم آن شیر ینی  مطلق به هرچیزی که ضمین

قاآنی

=

نداردحاصلی  سوز محبت رانهان کردن

که عودزیردامن ازگریبان سربرون آرد

صائب

=

درهوایت بی قرارم روز وشب

سرزپایت برندارم روزوشب

مولوی

=

بااین همه آن رنج شما گنج شماباد

افسوس که برگنج شما پرده شمائید

مولوی

=

درهوای  چشمه کوثر بود شیخِ ریا

بین که حیوانی به بوی  آب حیوان می رود

عباس فرات

=

درهوای دانه هرجاپانهادم دام بود

هرطرف بگریختم صیادخون آشام بود

حسین ممتحنی شیرازی

=

کردآوری : م .الف زائر




مشاعره 113


مشاعره 113


هرآن که جانب اهل وفا نگه دارد

خداش درهمه حال ازبلا نگه دارد

حافظ

=

درهرچمن که کردم بنیاد آشیان را

افتادصلح باهم  گلچین وباغبان را

عاشق اصفهانی

=

آفاق راگردیده ام , مهربتان ورزیده ام

خوبان فراوان دیده ام , اما توچیزدیگری

امیرخسرودهلوی

=

یارب آن کعبه مقصود تماشاگه کیست

که مغیلان طریقش گل ونسرین است

حافظ

=

توراکمندزپرواز ما بلند تر است

که بازرشته به دست تو بود هرچه پریدم

مجمراصفهانی

=

مرابادل چکارآن کشور توست

اگر آباد اگر ویرانه باشــــــــد

حیران یزدی

=

درویش مکن ناله زشمشیر احبا

کاین طایفه ازکشته ستانند غرامت

حافظ

=

توراکه بود به احوال خستگان نظری

چرابه کشته هجران خود نمی گذ ری

امین ریاحی

=

یک دم وصلت زعمر جاودانم خوش تراست

بی  وصال دوست  عمر جاودانی گومباش

هوشنگ ابتهاج

=

شاهد غیب نجویید به هنگامه روز

طلب شاهد غیبی به سحر گاه کنید

بدیع الزمان فروزانفر

=

گردآوری : م. الف زائر




مشاعره 112


مشاعره 112


نخواستم که بگویم حدیث عشق , چه حاجت

که آب دیده  سرخم بگفت وچهره زردم 

سعدی

=

مده رخصت که ریزد خون مردم چشم فتانت

که ترسم درصف محشر رسد دستی به دامانت

شکیبی

=

تورادرآینه دیدن جمال طلعت خویش

بیان کند که چه بوده ست ناشکیبارا

سعدی

=

آغوش من تهی ست کجارفتی؟

کی ازتوام به جز تو تمنا بــــــود؟

فریدون مشیری

=

درون گلشن جان بانشاط  پیوندد

زخارزار تعلق کسی که دل بگسست

بدیع الزمان فروزانفر

=

تورازجهان تاتوانی مجوی

که او زود  پیچد زجوینده روی

فردوسی

=

یک دم بگذر همچونسیم سحر ازمن

تاغنچه صفت بشکفم  ازنکهت مویت

علی سویری (ذره )

=

تورا زکنگره عرش می زنند  صفیر

ندانمت که دراین دامگه چه افتاده ست

حافظ

=

توراکارهای درشت است پیش

گهی گرگ باید بُدن . گاه میش

فردوسی

=

شاه آن نیست که ملکی وسپاهی گیرد

شاه آن است که برملک دلی یابد راه

وحشی بافقی

=

گردآوری : م. الف زائر