مولاعلی ع
643 «کَفى بِالمَرء جَهلاََ اَن یُنکِرَ عَلىَ النّاسِ
ما یَأتی مِثلَهُ»
براى نادانى انسان همین بس، کار بدى را که بجاى
مىآورد مانند آنرا بر مردم زشت شمارد
چو کارى ز کس ناپسند آیدت،
و ز ان احتمال گزند آیدت،
اگر خود کنى پیشه آن کار بد،
نباشد ترا بهره اى از خرد
=
کتاب هزارگوهر
سیدعطاء الله مجدی
=
گردآوری : م. الف زائر
اباعبدالله الحسین ع- 110
لاتَمارینَ حَلیماوَلا سَفیها فَاِنَّ الحَلیمَ یُقَلِبُکَ
وَ السَفیهَ یُوذیکَ .
نه باشخص بردبارستیزه کن ونه باکسی که بی
خرداست زیرا بردبار باحلم خودترا زیروزبر می سازد
و بی خرد باجهل خودترا آزار می رساند.
Do not enter into a dispute with a forbearing man , nor with
a stupid person for the first one will upset you by
his patience and the second will hurt you
through his stupidity.
زنهارزبردبار و مجنون . زنهار
بااین دوهمان به که نجوئی پیکار
کان کارتو باحلم کند زیروزبـــــــر
وین یک زجنون ترا رساند آزار.
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآور ی: م.الف زائر
مولاعلی ع
642 «قَدِّر ثُمَّ اقطَع، وَ فَکِّر ثُمَّ
انطِق، وَ تَبیَّنَ ثُمّ اعمَل»
اندازه بگیر آن گاه پاره کن، بیندیش سپس
بگو، بدان پس عمل کن.
باندازه پرداخت، باید نخست
بریدن نسنجیده، نبود درست
بیندیش آنگه سخن ساز کن
تو دانسته هر کار آغاز کن
=
کتاب هزارگوهر
سیدعطاء الله مجدی
=
گردآوری : م . الف زائر
اباعبدالله الحسین (ع)
109- لاتَقوُلَنَ فی اَخیکَ المومِنِ اِذاتَواری عَنکَ اِلّاماتُحِبّ اَن
یَقولَ فیکَ اِذاتَوارَیتَ عَنهُ.
درباره برادرمومن خودهنگامی که ازتودوراست سخنی
مگوی مگر سخنی که دوست داری اودرباره تو بگویــد
هنگامیکه ازاو دور هستی .
When your co-religious brother is absent don not
speak of him but as you would like him to speak
of you in your absence.
گرنیستی ای دوست ریاکارودورو
یاهیچ سخن پشت سردوست مگو
یاآن سخنی بگو که خواهی گویـــد
اوپشت سرت چو دور گشتی از او .
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
مولاعلی ع
641 «قَلبُ الأَحمَقِ فى قَمهِ وَ لِسان ُالعاقِلِ فِى قَلبِهِ»
دل نادان در دهان اوست و زبان دانا در دلش
دل احمق اندر دهانش بود
زبان وى آزار جانش بود
زبان خردمند در قلب او است
نسنجیده هرگز نه در گفتگو است
=
کتاب هزارگوهر
سیدعطاء الله مجدی
=
گرد آوری : م.الف زائر