برنامه هفته اول لیک برنر



گزارش "ورزش سه"، برنامه هفته اول مسابقات لیگ برتر کشور به شرح زیر می باشد:


پنج شنبه 

1394/5/8
 

سپاهان- استقلال صنعتی خوزستان            ورزشگاه فولاد شهر  ساعت 19:35
صبای قم - استقلال اهواز                           ورزشگاه یادگار امام(ره) قم ساعت: 19:35
سایپا - گسترش فولاد تبریز                         ورزشگاه قوامین(دستگردی) ساعت: 19:35
سیاه جامگان مشهد - استقلال تهران           ورزشگاه ثامن مشهد ساعت: 18:00




جمعه 1394/5/9 


ملوان بندر انزلی - ذوب آهن                        ورزشگاه تختی انزلی ساعت: 18:50

تراکتورسازی تبریز - نفت تهران                     ورزشگاه یادگار امام(ره) تبریز ساعت: 18:00
پرسپولیس - پدیده مشهد                           ورزشگاه آزادی تهران ساعت: 19:35
فولاد خوزستان - راه آهن/پیکان                    ورزشگاه قدیر اهواز ساعت: 19:35

سعید فتاحی مسوول برگزاری مسابقات لیگ برتر اعلام کرد: سازمان لیگ آمادگی اعلام برنامه تمامی بازی های لیگ برتر در 30هفته را دارد، اما به دلیل اعلام نشدن رای کمیته استیناف درباره پرونده راه آهن/پیکان،  فقط برنامه بازی ها در هفته اول اعلام شد.

لازم به ذکر است، برنامه هفته های آتی متعاقبا اعلام خواهد شد.




مرد 256 ساله چینی



راز عمر طولانی مرد ۲۵۶ ساله+ خوراکی های جادویی



مصرف غذاها و نوشیدنی‌های گیاهی و حفظ آرامش، باعث شده بود مردی در چین ۲۵۶ سال عمر کند.


به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر ؛ یک پایگاه خبری چینی نوشت: این شخص که نامش چو لیانگ بود در سال 1677 میلادی متولد و در سال 1933 میلادی از دنیا رفت.

لیانگ بیشتر زندگی خود را در کوهها صرف جمع آوری گیاهان خوراکی و دارویی کرد. موضوعی که باورش دشوار است آن است که او در سن 71 سالگی به ارتش چین ملحق شد و به عنوان مربی فنون رزمی و دفاع از خود و مشاور نظامی خدمت کرد. او زمانی که صد ساله شد دستاوردهایش در زمینه طب چینی بروز کرد و از دولت جایزه ویژه گرفت.

لیانگ در سن 200 سالگی به عنوان استاد سخنران به دانشگاه می‌رفت و در آن سنین بود که تعداد زیادی قرار ملاقات از خارج با وی گذاشته شد.لیانگ در طول عمرش با 23 زن  ازدواج کرد و تعداد بسیار زیادی فرزند و 180 نوه داشت.

طول عمر لیانگ سه علت دارد یکی آن که او برای مدت زمان طولانی غذای گیاهی مصرف می‌کرد. دیگر آن که او همواره آرام بود. سوم آن که نوعی چایی (دمنوش) گیاهی به نام دیوخار می‌نوشید.

مشاعره 122


مشاعره 122

توغنچه بودی وبلبل خموش غیرت عشق

بحیرتم که صبا قصه ازکجا دانست

هوشنگ ابتهاج

=

توفرشته شوی ارجهدکنی ا زپی آنک

برگ توت است که گشته ست به تدریج اطلس

سنائی

=

شاه راشادی مانیست که مادرویشان

نه غم ملک ونه اندیشه لشکر داریم

منعم شیرازی

=

مرابه همت خود بی نیازی ازدوسر است

تو خواه دشمن جان باش خواه دوست مرا

امیری فیروز کوهی

=

آفرین با دبرآن ساغرمستانه زدن

وان کمربستن و آن زلف سیه شانه زدن

نصرالله شیروانی

=

ندانم کزهمه نعمت چه نعمت به  , ولی دانم

که وصلت گربه دست آید حیات جاودان باشد

محمدعلی ناصح

=


دست کوتاه زدامان گل و پادرگل

حال خارسردیوار گلستان دارم

صائب تبریزی

=

مرابه هیچ بدادی ومن هنوز برآنم

که ازوجودتوموئی به عالمی نفروشم

سعدی

=

مرابه یک نگه گرم  دین وایمان سوخت

مکن مکن که دگر عاشق پریشان سوخت

معصوم گیلانی

=

توقدراین دل دیوانه رانمی دانی

بهای گوهر یکدانه را نمی دانی

رضاثابتی

=

گردآوری : م.الف زائر




داستان لیافت عشق



داستان “لیاقت عشق”

1221

روزی شیوانا پیر معرفت یکی از شاگردانش را دید که زانوی غم بغل گرفته و گوشه ای غمگین نشسته است. شیوانا نزداو رفت و جویای حالش شد. شاگرد لب به سخن گشود و از بی وفایی یار صحبت کرد و اینکه دختر مورد علاقه اش به او جواب منفی داده و پیشنهاد ازدواج دیگری را پذیرفته است.

شاگرد گفت که سالهای متمادی عشق دختر را در قلب خود حفظ کرده بود و بارفتن دختر به خانه مرد دیگر او احساس می کند باید برای همیشه با عشقش خداحافظی کند.

شیوانا با تبسم گفت:” اما عشق تو به دخترک چه ربطی به دخترک دارد!؟”

شاگرد با حیرت گفت:” ولی اگر او نبود این عشق و شور و هیجان هم در وجود من نبود!؟”

شیوانا با لبخند گفت:” چه کسی چنین گفته است. تو اهل دل و عشق ورزیدن هستی و به همین دلیل آتش عشق و شوریدگی دل تو را هدف قرار داده است. این ربطی به دخترک ندارد. هرکس دیگر هم جای دختر بود تو این آتش عشق را به سمت او می فرستادی. بگذار دخترک برود!

این عشق را به سوی دختر دیگری بفرست. مهم این است که شعله این عشق را در دلت خاموش نکنی . معشوق فرقی نمی کند چه کسی باشد! دخترک اگر رفت با رفتنش پیغام داد که لیاقت این آتش ارزشمند را ندارد. چه بهتر! بگذار او برود تا صاحب واقعی این شور و هیجان فرصت جلوه گری و ظهور پیدا کند! به همین سادگی!”



 

 

مشاعره 121


مشاعره 121

مرابه کارجهان هرگز التفات نبود

رخ تو درنظرمن چنین خوشش آراست

حافظ

=

توعهدکرده ای که کشانی به خون مرا

من جهد کرده ام که به عهدت وفاکنی

فروغی بسطامی

=

یک سخن نشنیده زان لب , پیش مردم تابه کی

هرزمان نقل دروغی از زبان او کنـــــــــــم

یقینی لا هیجی

=

مرابه گور سپاری مگو وداع وداع

که گور پرده جمعیت جنان باشــــــــــــــد

مولوی

=

دست طمع چوپیش کسان می کنی دراز

پل بسته ای که بگذری ازآبروی خویش

صائب تبریزی

=

شاه رابه بود ازطاعت صدساله  وزهد

قدر یک ساعت عمری که درآن دادکند

حافظ

=

دست فلک زکارم وقتی گره گشایـــــــــــد

کزیکدگر گشائی  زلف گره گشـــــــــــارا

فروغی بسطامی

=

آفت جان من است این عاطفت فریاد ازآن

هربلا ئی می کشم ازقلب مفتون من است

ذبیح الله راهگذار

=

توعیب خویش نظرکن نه عیب اهل هنـــــــــــر

که سرّ مُشک  هویدا شود زبوئیـــــــــــــدن

فوادکرمانی

=

ندانم قامت است آن یاقیامت

که می گوید چنین سرو روان هست

سعدی

=

گردآور ی: م.الف زائر