قران درقران... هدیه ماه مبارک رمضان


 باسلام به دوستان عزیزوخوانندگان محترم این وبلاگ .

 

ماه رمضان می اید فاصله چندانی نداریم . ..

رمضان را بهارقران نامیده اند .. و ماه نزول قران .. و ماه لیله القدر .

بنابراین می گذارم که دراین ماه مبارک رمضان قران را باایات قران وبااستفاده ازمنابع مختلف معر فی کنم امید که دوستان این بحث را مجدانه دنبال کنند.
وانها هم که اهل قران نیستند بیایند و دراین ماه ازبرکات ماه رمضان وقران استفاده کنند .
دراین بحث درمورد کتب اسمانی دیگر هم صحبت شده است.

 

۱- سوره رعد . ایه ۳۸ .
 

لکل اجل کتاب .


که هرامری را وقتی معین (درکتاب قضای حق )‌مرقوم است .   

 

سوره انعام آیه ۹۱

 

وَمَا قَدَرُواْ اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُواْ مَا أَنزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ مِّن شَیْءٍ قُلْ مَنْ أَنزَلَ الْکِتَابَ الَّذِی جَاءَ بِهِ مُوسَى نُورًا وَهُدًى لِّلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِیسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ کَثِیرًا وَعُلِّمْتُم مَّا لَمْ تَعْلَمُواْ أَنتُمْ وَلاَ آبَاؤُکُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِی خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ . 

 

آنهاکه گفتند خدابرهیچکس ازبشر کتابی نفرستاده خدارانشناختند . ای پیغمبر به انها پاسخ ده که کتاب توراتی راکه موسی آورد ودرآن نور علم وهدایت خلق بود که براوفرستاد؟که شما آیات آنرا در اوراق نگاشته بعضی راآشکا رنمودیدوبسیاری را پنهان داشتید  وآنچه راشما وپدرانتان نمیدانستید ازآن بیاموختید : بگو  (که رسول وکتاب فرستاد) خداست آنگاه (پس از اتمام حجت )  آنهارابگذارببازیچه خود (وغروردنیا) فروروند.  

 

 

  بقره : ذلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدیً لِلْمُتَّقِینَ   ﴿ 2 ﴾     جزء 1  
این است کتابى که در[ حقانیت ]آن هیچ تردیدى نیست ،[ و ]مایه هدایت تقواپیشگان است: 
بقره : الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ   ﴿ 3 ﴾     جزء 1  
آنان که به غیب ایمان مى آورند، و نماز را بر پا مى دارند، و از آنچه به ایشان روزى داده ایم انفاق مى کنند، ;
بقره : وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنْزِلَ مِن قَبْلِکَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ   ﴿ 4 ﴾     جزء 1  
و آنان که بدانچه به سوى تو فرود آمده ، و به آنچه پیش از تو نازل شده است ، ایمان مى آورند، و آنانند که به آخرت یقین دارند. .
بقره : أُولئِکَ عَلَی‏ هُدیً مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ   ﴿ 5 ﴾     جزء 1  
آنان برخوردار از هدایتى از سوى پروردگار خویشند، و آنان همان رستگارانند
===
. قُلْ مَن کَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللّهِ مُصَدِّقاً لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِینَ    ﴿ 97 ﴾  بقره جزئ یک  


بگو> :کسى که دشمن جبرئیل است[ در واقع دشمن خداست ]چرا که او، به فرمان خدا، قرآن را بر قلبت نازل کرده است ، در حالى که موید[ کتابهاى آسمانى ]پیش از آن ، و هدایت و بشارتى براى مومنان است.   

 


بقره : شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِیَ أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَمَن کَانَ مَرِیضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلاَ یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَلِتُکْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُکَبِّرُواْ اللّهَ عَلَى مَا هَدَاکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ    ﴿ 185 ﴾     جزء 2 

 

  ماه رمضان[ همان ماه ]است که در آن ، قرآن فرو فرستاده شده است ،[ کتابى ] که مردم را راهبر، و[ متضمن ]دلایل آشکار هدایت ، و[ میزان ]تشخیص حق از باطل است .پس هر کس از شما این ماه را درک کند باید آن را روزه بدارد، و کسى که بیمار یا در سفر است[ باید به شماره آن ، ]تعدادى از روزهاى دیگر[ را روزه بدارد .]خدا براى شما آسانى مى خواهد و براى شما دشوارى نمى خواهد، تا شماره[ مقرر ]را تکمیل کنید و خدا را به پاس آنکه رهنمونیتان کرده است به بزرگى بستایید، و باشد که شکرگزارى کنید  

 

======== 

 

 

 
•بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ 
• 

قدر : إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ    ﴿ 1 ﴾     جزء 30  به نام خداوند رحمتگر مهربان  

ما[ قرآن را ]در شب قدر نازل کردیم .

• 

قدر : وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ    ﴿ 2 ﴾     جزء 30  

 و از شب قدر، چه آگاهت کرد.


•قدر : لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ    ﴿ 3 ﴾     جزء 30   

شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است.

•قدر : تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ    ﴿ 4 ﴾     جزء 30  

 در آن[ شب ]فرشتگان ، با روح ، به فرمان پروردگارشان ، براى هر کارى[ که مقرر شده است ]فرود آیند، .


•قدر : سَلَامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ    ﴿ 5 ﴾     جزء 30   

[آن شب ]تا دم صبح ، صلح و سلام است. .  

--- 



•آل عمران : نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ وَأَنزَلَ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِیلَ    ﴿ 3 ﴾     جزء 3

این کتاب را در حالى که موید آنچه[ از کتابهاى آسمانى ]پیش از خود مى باشد، 

 به حق[ و به تدریج ]بر تو نازل کرد، و تورات و انجیل را...



•آل عمران : مِن قَبْلُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَأَنزَلَ الْفُرْقَانَ إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِآیَاتِ اللّهِ لَهُمْ  

عَذَابٌ شَدِیدٌ وَاللّهُ عَزِیزٌ ذُو انتِقَامٍ    ﴿ 4 ﴾     جزء 3  


پیش از آن براى رهنمود مردم فرو فرستاد، و فرقان[ جداکننده حق از باطل ] 

را نازل کرد .کسانى که به آیات خدا کفر ورزیدند، بى تردید عذابى سخت  

خواهند داشت ، و خداوند، شکست ناپذیر و صاحب انتقام است.


•آل عمران : هُوَ الَّذِیَ أَنزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ آیَاتٌ مُّحْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ  

وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ  

وَابْتِغَاء تَأْوِیلِهِ وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ  

مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ    ﴿ 7 ﴾     جزء ۳ 

 

 

اوست خدائی که قران رابه تو فرستاد که برخی ازآن کتاب ایات 

 محکم است که انها اصل ومرجع سایر ایات کتاب خواهد بود  

وبرخی دیگر ایاتی است متشابه تاانکه گروهی که دردلشان میل  

بباطل است ازپی متشابه رفته تا بتاویل کردن ان دردین راه شبه  

وفتنه گری پدید ارند . درصورتی که تاویل آن کسی جز خدا نداند  

واهل دانش گویند مابه همه ان کتاب گرویدیم که همه  

محکم ومتشابه قران ازجانب پروردگارما آمده وبااین دانش  

وبراین معنی ( که ا یات قران هم ازجانب خداست )  

تنها  خردمندان آگاهند.

   

 

.

این مطلب را تاپایان ماه مبارک رمضان دنبال کنید.  

 

کلیه تغییرات وایات جدید درهمین صفحه اضافه می شود.

 

  • شورا ی شهر .... سرمقاله ۴ مرداد روزنامه عصر مردم

     
     
    شورای شهر شیراز بداند

    معمولاً قانوناً و شرعاً یکی از وظایف مهم شورای اسلامی شهر شیراز توجه به فرهنگ و روند کنونی آن است به گونه­ای که اگر در کلانشهر شیراز شاهد معاشرت و ارتباطات مستمر و مداوم شهروندان هستیم و گستره شهر به لحاظ ساخت و ساز و تراکم جمعیت روز به روز افزون و افزون­تر می­شود، علاوه بر توسعه کمی که حاصل آن ایجاد امکانات بیشتر، آب، برق، گاز، تلفن و خط اینترنت است، نیاز به اصلاح، بازسازی و تحول فرهنگی نیز هست تا جامعه بتواند به سلامت از چالش­های پیش رو بیرون آمده، تنش­ها، درگیری­ها، تخلفات و نهایتاً جرایم کوچک و بزرگ کم و کمتر شوند.
    یکی از ابزارهای سهل­الوصول و کم­هزینه که بیشتر در شیراز توسط بخش خصوصی آماده­سازی و  تدارک می­شوند، مطبوعات و در اولویت روزنامه­های محلی هستند. روزنامه­ها با انتشار اخبار محلی، کشوری و جهانی از یک سو و از دیگر سوی تحلیل و ارائه گزارش­های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ورزشی ذائقه خوانندگان را هر روز محک می­زنند و نیز در تنویر افکار عمومی و هدایت آحاد جامعه به منظور اعتلای فرهنگ عمومی و آگاهی از علل بروز و ظهور وقایع با زحمات زیاد قدم­هایی درخور توان و بضاعت برمی­دارند.
    اغراق نیست اگر دانسته­های خود را به اطلاع اعضای محترم شورای شهر شیراز برسانیم که جز یک روزنامه باسابقه 4 روزنامه دیگر با سیلی روی خود را سرخ نگه می­دارند و بعضاً تا چند ماه قادر به پرداخت حق­الزحمه و حقوق کارکنان خود نیستند. مضافاً به چاپخانه­های شهر هم مبالغ هنگفتی بدهکار شده­اند. اما با این وصف دست از تلاش و رسالت برنداشته­ با عشق و علاقه­ای ناشناخته و پنهان مانده به امید فردای بهتر قلم می­زنند و آگاهانه قدم برمی­دارند. در چنین شرایطی، آیا می­توان به روزنامه­ها که برای ماندن در حال حاضر نیاز مبرم به کمک مالی دارند دیکته کرد که درصدی از درآمد آگهی­های چاپ شده بابت عوارض به شهرداری بپردازند؟
    مگر برای جبران کسری کمبودهای شهرداری راه­های دیگر فراموش شده و یا ناشناخته­اند که فشار را بر روزنامه­هایی گذاشته­اید که از صبح تا شام عکاس و خبرنگار مجانی در اختیارتان گذاشته­اند تا هر چه دلتان می­خواهد آنها بنویسند و چاپ شود و اگر یک روز غفلت شود و مطالب و سخنرانی­های شما در جلسات و یا دیگران در اینجا و آنجا چاپ و منتشر نشود زبان اعتراضات بلند می­شود که مگر با ما دشمنی دارید!
    فی­الحال این سؤال برای نگارنده­ای که بیش از 30 سال است کار مطبوعاتی می­کند و در این راه قلم می­زند هنوز بی­پاسخ مانده که مگر اعضای محترم شورای شهر واقعاً از حال و روز روزنامه­ها و بدهی آنها به بانک­ها بی­اطلاعند که چنین عوارضی را بر آگهی­ها وضع کرده و شهرداری را ملزم کرده­اند با مکاتبات عدیده مدیر درآمد شهرداری دست به تهدید هم بزند که اگر نپرداختید، خودمان محاسبه و اعلام می­کنیم.
    کدام آگهی؟ مگر جز یکی دو صفحه آگهی­های ثبتی و دادگستری که هزینه­های دریافتی آنها حتی کفاف پول کاغذهایشان را هم نمی­دهد قابل ارزیابی برای عوارضند؟
    اگر واقعاً اعضای محترم اطلاع ندارند تا به عرضشان برسانم که نرخ فعلی آگهی­های ثبتی و دادگستری مربوط به 20 سال پیش است و چاپ این آگهی­ها صرفاً برای فروش روزنامه است وگرنه نفع دیگری ندارد.
    مضافاً اینکه امروز هر نسخه روزنامه 16 صفحه­ای با تیراژهای فعلی نزدیک به نهصد تومان هزینه برمی­دارد که آخرین نرخ تعیین شده آن هم­اکنون سیصد تومان است و از این سیصد تومان، پس از کسر هزینه­های توزیع فقط 150 تومان برای روزنامه­ها باقی می­ماند و نیز ناگفته پیداست که وضعیت روزنامه­های کشوری هم جز این نیست.
    از طرفی بعد از 16 سال که از انتشار روزنامه «عصر مردم» می­گذرد امروز قبض جریمه­ای از طرف سازمان بیمه­های اجتماعی شعبه 2 به دست اینجانب رسیده که مربوط می­شود به زمانی که هنوز روزنامه «عصر مردم» منتشر نشده و فقط دارای تابلو بوده است.
    واقعاً اگر آدم از این اوضاع و احوال شاخ در آورد جا دارد زیرا وقتی برای وصول بهای اشتراک روزنامه به بعضی از ادارات مراجعه می­کنیم، پاسخ می­دهند باید از محل قند و چای و صرفه­جویی در آبدارخانه پول اشتراک را بدهیم زیرا مجوز خرید روزنامه نداریم و مدتی است بودجه قند و چای هم تمام شده.
    اعضای محترم شورای اسلامی شهر شیراز به اصطلاح هنردوست و هنرپرور! آیا با بیان این حقایق و روبه­رو شدن با این وقایع ترویج فرهنگ روزنامه­خوانی و مطالعه که بارها در صحن شورا اعضای محترم در مورد آن داد سخن داده­اند بیش از یک شعار نیست؟
    چه کسانی در این شهر متولیان اشاعه فرهنگ و حفظ و حراست از آن هستند؟
    آیا کارشناسان و مشاوران کارشناسی که چنین پیشنهاداتی می­دهند بهتر نیست سری به شرکت­ها، اصناف و واسطه­های میدانی که هر روز بیش از روز قبل جیب مردم را خالی می­کنند بزنند و از آنها طلب عوارض بیشتر کنند!
    والله درآمد یک روزنامه امروز در حد یک آشپزی که صبح­ها با صف 500 نفری مواجهند نیست. بررسی بفرمایید چه میزان عوارض پرداخت می­کنند؟
    در شیراز برای کدام روزنامه صف می­کشند؟اگر قصد شورای شهر تعطیلی روزنامه­هاست و خود شورا به تنهایی قادر است روزنامه منتشر کند و عوارض هم ندهد بفرمایید! این گوی و این میدان. این رسالت را از دوش ما بردارید تا خیالمان راحت شود. برویم سراغ همان معلمی که از آنها عوارض طلب نمی­کنند.
    راستی ما به کجا می­رویم که از یک روزنامه فرهنگی هم تقاضای عوارض می­کنیم در صورتی که بیشترین درآمدها را برای یک روزنامه تجاری ایجاد می­کنیم. وقتی همه آگهی­ها را به آن سمت سرازیر می­کنیم و حتی دولت هم بخشنامه می­کند که آگهی­های دولتی فقط به فلان روزنامه داده شود؟
    اگر اعضای محترم اجازه فرمایند، نگارنده در جلسه شورا حاضر شده وضعیت تک به تک نشریات استان را به اطلاعتان برسانم تا این مصوبه غیرمنصفانه و صرفاً احساساتی لغو شود و شهرداری شیراز هم فکری برای روزنامه­هایی بکند که به علت گرانی بی­رویه کاغذ، فیلم، زینک، مرکب و قطعات دستگاه­های فنی عنقریب تعطیل شده و مدیران مسئول عطایش را به لقایش خواهند بخشید و غزل خداحافظی خواهند خواند.
    زیاده زحمت است.
    والسلام

    نواب چهارگانه امام زمان (عج)


    به نام خدا
    نویسنده:حجت الاسلام خدامراد سلیمیان



    در مدت غیبت صغرا، چهار سفیر یا نایب خاصّ، نامه‏ها و توقیعات حضرت مهدی علیه السلام را به مردم می‏رساندند و خود به زیارت ایشان نایل می‏شدند. این سفیران یا نواب چهارگانه، به ترتیب عبارت‏اند از:

    ۱٫ ابوعمرو عثمان بن سعید عمری
    نخستین ‏نایب خاص حضرت مهدی عجل الله فرجه ، ابوعمروعثمان بن سعیدعمری بود. نام وی «عثمان بن سعید»، کنیه‏اش «ابوعمرو» و لقبش «العمری»، «سمّان»، «اسدی» و «عسکری» می‏باشد. علت ملقب شدن او به «سمّان» این بود که به تجارت روغن می‏پرداخت تا این کار، مسئولیت اصلی او را بپوشاند و از شرّ حکومت حفظش نماید.[۱] شیعه، اموال و نامه‏ها را به ایشان می‏رساندند و وی آنها را در پوست گوسفند و امثال آن ـ که به عنوان ظرف روغن به کار می‏برد ـ می‏نهاد تا کسی به آنها پی نبرد. آن گاه آنها را به سوی امام علیه السلام می‏فرستاد.[۲]
    وی از یاران، اصحاب و شاگردان مورداطمینان امام دهم و امام یازدهم بود. او مردی جلیل‌القدر و مورد اطمینان بود که از یازده سالگی در محضر امام هادی علیه السلام به خدمت‏گزاری، و کسب فقه، حدیث و آموزه‌های اسلامی اشتغال داشت و شاگردِ تربیت یافته، و امامت بود.
    شاید یکی از دلیل هایی که ایشان در محضر دو امام پیش از حضرت مهدی عجل الله فرجه بود، این است که دیگر کسی در شأن و عظمت او تردید نداشته باشد و به راحتی نیابت او از طرف حضرت مهدی عجل الله فرجه را بپذیرد.
    از احمدبن اسحاق نقل شده است: «از حضرت هادی علیه السلام سؤال کردم: با چه کسی معامله کنیم؟ و از چه کسی مطلب را بگیریم؟ و گفته چه کسی را بپذیریم؟ امام فرمود: عمری مورد اعتماد من است؛ آن چه را از من به تو برساند، به طور قطع از من می‏رساند و آن چه را از قول من برای تو گوید، به حتم از من می‏گوید. سخن وی را گوش کرده، اطاعت نما، زیرا او مورد اعتماد و امین است».[۳] وی پس از سپری شدن عمر شریفش، به دستور حضرت مهدی عجل الله فرجه ، فرزندش محمّدبن عثمان را پس از خود به عنوان نایب خاص منصوب کرد. البته پیش از این، امام عسکری علیه السلام ، فرزند عثمان‌بن سعید را که فرد موثق و مطمئنی بود، برای فرزندش حضرت مهدی عجل الله فرجه معیّن شده بود.[۴]

    ۲٫ محمّدبن عثمان
    محمّدبن عثمان، دومین نایب از «نواب چهارگانه» امام زمان عجل الله فرجه و فرزند نایب اول است. در زمان حیات پدرش از طرف امام عسکری علیه السلام به نیابت امام غایب معرفی شده بود. بدین صورت که آن حضرت وقتی گروهی از شیعیان یمن در شهر «سامرا» به حضورش شرف یاب شدند، ایشان عثمان‌بن سعید را نزد خود فرا خواند، و بر وکالت و وثاقت او تصریح کرد. در ادامه فرمود: گواه باشید که عثمان بن سعید عمری، وکیل من است و فرزندش محمّدبن عثمان وکیل فرزند من، مهدی شما است».[۵]
    عثمان‌بن سعید به هنگام مرگ خود، نیابت را به دستور حضرت مهدی عجل الله فرجه به فرزند خود «محمّد» سپرد. به علاوه خود حضرت ولی عصر علیه السلام نیز در توقیعاتی، تصریح به نیابت او فرمود.[۶]
    آن حضرت در توقیعی چنین فرمود: «ما برای خداییم و بازگشتمان به سوی او است، تسلیم فرمان خدا و راضی به قضای الهی هستیم. پدرت سعادت مندانه زیست و نیکو از این جهان دیده بر بست. خدای رحمتش کند و او را به اولیا و موالی خود ملحق سازد که همواره در راه آنان کوشا بود و در چیزهایی که او را به خدا نزدیک سازد، تلاش فراوانی داشت. خدای و تعالی رویش را سفید و درخشنده گرداند و لغزش‏هایش را ببخشد».[۷]
    در بخش دیگری از آن توقیع شریف فرمود: «از کمال سعادت او بود که خداوند چون تو فرزندی را روزی‏اش ساخت که جانشین او باشد و به امر او قیام کند».[۸]
    هم چنین در توقیع دیگری فرمود: «… و اما محمّدبن عثمان عمری، پس خداوند از او و پدرش خشنود و راضی باشد، همانا او مورد وثوق من و نوشته او نوشته من است».[۹]
    محمّدبن عثمان، به رغم مخالفت‏هایی که از طرف مدعیان دروغین نیابت با وی صورت می‏گرفت و با وجود فشارهایی که از طرف حکام و خلفای آن دوران اعمال می‏شد، توانست جایگاه سفارت ولی عصر عجل الله فرجه را در کارهای واگذاشتة به خود, به گونه‌ای شایسته حفظ نماید و نگذاشت غالیان با ترفندهای دروغین خود، شیعیان را متوجه خود سازند و نیابت او را متزلزل کنند. از این رو دوست داران ائمه علیهم السلام هیچ‏گاه درباره نیابت و وثاقت ایشان، دچار شک و تردید نگشتند.
    نایب دوم، بیشترین‏مدت را در نمایندگی امام زمان علیه السلام به خود اختصاص داد و حدود چهل سال به عنوان نایب و رابط بین امام و شیعیان بود؛ به همین دلیل توفیق یافت مشکلات و مسائل فقهی، کلامی، اجتماعی و… بیشتری از محضر مبارک حضرت مهدی علیه السلام بپرسد و در اختیار مردم قرار دهد.
    ابوجعفرمحمّدبن عثمان، طبق قول مشهور در سال ۳۰۵ هـ.ق در آخر ماه جمادی الاولی وفات یافت. قبر او در کنار قبر مادرش،[۱۰] بر سر راه کوفه و در محلی که خانه‏اش آنجا بود، واقع است. این محل در غرب بغداد واقع شده است.[۱۱]

    ۳٫ حسین بن روح
    سومین سفیر خاصّ از سفیران چهارگانه حضرت مهدی عجل الله فرجه ، محدث، فقیه و متکلم شیعی ایرانی، حسین بن روح نوبختی است. وی در میان شیعیان بغداد، شهرت ویژه ای داشت و یکی از افراد مورد اطمینان و اعتماد محمّدبن عثمان عمری بود.
    او در بین سال‏های ۳۲۶ ـ ۳۰۵ قمری به عنوان نایب امام زمان علیه السلام ، واسطه بین امام و شیعیان بود. اگر چه حسین‌بن روح دارای فضیلت‏های فراوانی بود، به صورت عمده شهرت و اعتبار او، به مسئله نیابتش بازمی‏گردد.
    محمّدبن عثمان، او را حلقه اتصال بین خود و وکلای دیگرش در بغداد قرار داد. وی در دربار عباسی در زمان حیات نایب دوم، نفوذ زیادی داشت و از طرف بعضی از مقامات دولتی، کمک‏های مالی به ایشان می‏رسید.[۱۲]
    نایب دوم، از دو یا سه سال پیش از وفات خود، با ارجاع برخی از شیعیان به حسین‌بن روح نوبختی ـ که اموالی از سهم امام و غیر آن پیش او می‏بردند ـ زمینه را برای نیابت وی از طرف امام زمان علیه السلام هموار می‏کرد و به کسانی که در این موضوع دچار شک و تردید می‏شدند، تأکید می‏کرد که این دستور، از طرف امام علیه السلام صادر شده است.[۱۳]
    او در انتصاب حسین‌بن روح به جانشینی خود، تأکید فراوانی می‏کرد. گاهی به صورت انفرادی و گاهی در میان شیعیان مخلص و وکلای خویش، این مطلب را تذکر می‏داد. این تأکید بدان علّت بود که از طرف ائمّه علیهم السلام، نصّی که دلالت بر وثاقت، امانت و نیابت حسین‌بن روح باشد، صادر نشده بود. از طرفی در میان وکلای بغداد، کسانی بودند که در ظاهر، ارتباط محمّدبن عثمان با آنان بیشتر بود؛ از این رو عوام و خواص شیعیان، تصور نمی‏کردند حسین‌بن روح به جانشینی انتخاب گردد. بدین جهت، نایب دوم برای رفع شک و تردید آنان،از هر فرصتی برای تبیین نیابت ایشان از طرف امام زمان علیه السلام ، استفاده می‏کرد.[۱۴]
    پس از وفات ابوجعفر عمری و وصیت او در نصب حسین‌بن روح به عنوان نایب سوم امام غایب، ابوالقاسم حسین‌بن روح به «دارالنیابة» در بغداد آمد و بزرگان شیعه به گرد او جمع شدند.
    حسین‌‌بن روح با هم کاری وکلای بغداد و دیگر مناطق، کار خویش را در جایگاه نیابت امام زمان علیه السلام شروع کرد و توانست با روش و شیوه‌ای اندیشمندانه و منطقی، در بین دوست و دشمن از جایگاه بالایی داشته باشد.
    احادیث، حاکی از آن است که موقعیت حسین‌بن روح به عنوان سفیر امام دوازدهم ـ برعکس سفیر اول و دوم ـ در بین پیروان اهل بیت علیهم السلام آشکار بود. به همین دلیل بعضی از عوام امامیّه، تصمیم گرفتند تا وکلای نواحی خود را نادیده گرفته، به طور مستقیم با خود او در تماس باشند؛ ولی رفته رفته با انجام تغییراتی در دستگاه حکومت و برکنارشدن برخی حامیان او، وضع دگرگون شد؛ به گونه ایی که وی بخشی از اواخر عمر خود را در زندان به سر برد.
    از جمله حوادث مهم دوران نیابت حسین‌بن روح، جدا شدن ابوجعفر محمّدبن علی شلمغانی (معروف به ابن ابی عزاقر) از آیین شیعی و تکفیر او به دست آن نایب خاص است.[۱۵]
    حسین‌بن روح در سال ۳۲۶ قمری از دنیا رفت. اگرچه در سال وفات او اختلافی نیست، ولی در محل دفن ایشان اختلاف وجود دارد. قبر ایشان در بغداد است؛ ولی مشخص نیست در قسمت غربی آن است یا قسمت شرقی.

    ۴٫ علی‌بن محمّد سمری
    ابوالحسن علی‌بن محمّد سمری، چهارمین و واپسین سفیر حضرت ولی عصر عجل الله فرجه است. وی پس از رحلت حسین‌بن روح به مقام سفارت منصوب شد و مدت سه سال عهده‌دار این منصب بود.
    سمری از خاندانی با ایمان و شیعه بوده است که در خدمت گزاری به «سازمان امامیّه» از شهرت زیادی برخوردار بودند و همین اصالت خانوادگی او، باعث شد که در امر سفارت با مخالفت چندانی روبه رو نگردد.[۱۶]
    سمری فرصت زیادی برای فعالیّت نداشت؛ به همین دلیل مثل نایبان قبلی نتوانست فعالیت‏های گسترده‏ای انجام دهد و تغییرات قابل ملاحظه‏ای در روابط خود و وکلا به وجود آورد؛ اما اعتقاد شیعیان به جلالت و وثاقت او، مثل دیگر نایبان بود و وی مقبول همه شیعیان بود.[۱۷]
    شش روز پیش از رحلت او، توقیعی از سوی امام دوازدهم صادر شد که در آن صاحب الامر علیه السلام مرگ نایب چهارم را پیش گویی و زمان مرگ او را نیز تعیین کرده بود. متن این توقیع شریف، نمایان‌گر پایان غیبت صغرا و انقطاع نیابت خاصه و آغاز غیبت کبرا و نیابت عامه است. این توقیع در بسیاری از کتاب‏های حدیثی با اختلاف اندکی آمده است. [۱۸]این حادثه اسف‌بار در سال ۳۲۹‌قمری رخ داد و قبر او در بغداد است.
    برخی از مهم‌ترین وظایف نایبان خاصّ ـ که حضرت مهدی عجل الله فرجه بر عهدة آنان گذاشته بود ـ عبارت بود از:

    از احادیثی که نواب خاص نقل کرده اند و از توقیعات صادر شده از طرف امام زمان علیه السلام به دست آنان، معلوم می‏شود که نایبان، یک وظیفه دوجانبه داشته‏اند:
    از یک طرف، نام و محل زندگی امام را نه فقط از دشمنان، بلکه از شیعیان پنهان نگه می‏داشتند و به وکلای خود آموزش می‏دادند که مبادا اسمی از آن حضرت به میان آورند. از این رو توانستند شیعیان را از خطر عباسیان حفظ کنند.
    از سوی دیگر، بر آنان لازم بود که وجود مبارک امام علیه السلام را برای هواداران مورد اعتماد، به اثبات رسانند تا خط انحراف، نتواند شک و تردیدی در میان آنها پدید آورد.
    ایشان در موقعیت‏های گوناگون، به افراد مورد اطمینان می‏گفتند که حضرت را دیده‏اند و مکان‏های حضور او را یادآور می‏شدند تا غبار شک از قلوب آنها زدوده شود.

    فعالیت‏های سفیران، به این هدف صورت می‏گرفت که گروه امامیّه را از اختلاف حفظ کنند. برای رسیدن به این هدف، آنها آن دسته از گفتارهای پیامبر و ائمه علیهم السلام را که دلالت دارد مجموع امامان به دوازده ختم می‏شود و واپسین آنان غیبت خواهد نمود، بیان می‏کردند. نوّاب در این مرحله، به توفیق چشم گیری دست یافتند و توانستند شاخه های پدیدآمده در مکتب تشیّع را کمتر کرده و در نهایت به حداقل برسانند.

    نایبان خاص، افزون بر پاسخگویی به پرسش‌های فقهی و شرعی شیعیان، مشکلات علمی و عقیده ای آنها را نیز جواب می دادند.


    ۲٫ جلوگیری از فرقه گرایی و اختلاف بین شیعیان ۳٫ پاسخگویی به پرسش های علمی ـ عقیدتی ۴٫ مبارزه با مدعیان دروغین نیابت. ۵٫ گرفتن ‏اموال متعلق ‏به امام و توزیع آن در موارد لازم. ۶٫ سامان‌بخشی به سازمان وکالت و وکیل‌های حضرت در مناطق مختلف.
    ۱٫ پنهان نگهداشتن نام و مکان حضرت مهدی علیه السلام و رفع شک و تردید درباره آن حضرت

    پی نوشت :

    [۱] . ر.ک: پیشین، ص ۳۵۴٫
    [۲] . پیشین، ص ۳۵۳، ح ۳۱۴٫
    [۳] . شیخ کلینی, الکافی، ج ۱، ص ۳۲۰؛ شیخ طوسی, کتاب الغیبة، ص ۳۵۴، ح ۳۱۵٫
    [۴] . ر.ک: شیخ طوسی, کتاب الغیبة، ص ۳۵۶٫
    [۵] . پیشین، ص ۳۵۶، ح ۳۱۷٫
    [۶] . ر.ک: شیخ صدوق, کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۱۰، ح ۴۱؛ شیخ طوسی, کتاب الغیبة، ص ۳۶۱٫
    [۷] . شیخ صدوق, کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۱۸۸، ح ۳۸٫
    [۸] . پیشین.
    [۹] . شیخ طوسی, کتاب الغیبة، ص ۳۶۲، ح ۳۲۶٫
    [۱۰] . علامه حلی، رجال، ص ۱۴۹؛ شیخ طوسی, کتاب الغیبة، ص ۳۶۶٫
    [۱۱] . ر.ک: شیخ طوسی,کتاب الغیبة، ص ۳۶۶٫
    [۱۲] . پیشین، ص ۳۷۲، ح ۳۴۳٫
    [۱۳] . پیشین، ص ۳۶۹، ح ۳۳۷ و ح ۳۳۵٫
    [۱۴] . پیشین، ص ۳۶۹، ح ۳۳۶٫
    [۱۵] . پیشین، ص ۳۸۹، ح ۳۵۵٫
    [۱۶] . داود الهامی, آخرین امید، ص ۱۰۹٫
    [۱۷] . شیخ صدوق, کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۱۷٫
    [۱۸] . شیخ صدوق, کمال الدین و تمام النعمة, ج۲, ص۵۱۶, ح۴۴؛ شیخ طوسی, کتاب الغیبة, ص۳۹۵؛ قطب راوندی, الخرائج و الجرائح, ج۲, ص۱۱۲۸؛ طبرسی, احتجاج, ج۲, ص۴۷۸؛ علی بن عیسی اربلی, کشف الغمة فی معرفة الائمة, ج۲, ص۵۳۸؛ علی بن عبد الکریم نیلی نجفی, منتخب الانوار المضیئة, ص۱۳۰٫
    منبع:www. salimian.com
    برگرفته از : سایت راسخون


    فال حافظ . سایت حافظ ان لاو

     

     

    Hafiz

    حافظ

    Ghazal 196  

     

    Those who turn lead into gold
    Will they ever our sight behold?
    I hide my ills from false physicians
    May my cure come from the invisible fold.
    When beloved reveals a glimpse
    Many tales by many are told.
    Salvation is not in piety,
    The deed for its own sake should unfold.
    Be fair with my increasing love
    Let not others mock me and scold.
    Behind the veil, many schemes remain,
    After unveiling, how will they be sold?
    Heartwarming tales of lovers in this world
    Warm even the hearts that may be ice cold.
    Drinking the forbidden wine with sincerity
    Surpass the moral rules we pretend to uphold.
    The shirt that carried Joseph’s scent,
    His brothers would gladly have sold.
    Come, show yourself in the tavern
    To the servants whom your passage extolled.
    Keep jealous eyes away, because the good
    For God’s sake, choose the good and bold.
    Hafiz, sustained union cannot be cajoled;
    Kings in the marketplace rarely strolled.

    © Shahriar Shahriari
    Los Angeles, Ca
    April 13, 1999

     

    آنان کـه خاک را به نظر کیمیا کـنـند
    آیا بود که گوشه چشمی به ما کـنـند
    دردم نهـفـتـه بـه ز طـبیبان مدعی
    باشد کـه از خزانـه غیبم دوا کـنـند
    مـعـشوق چون نقاب ز رخ در نمی‌کشد
    هر کـس حـکایتی به تصور چرا کنـند
    چون حسن عاقبت نه به رندی و زاهدیست
    آن بـه که کار خود به عنایت رها کنـند
    بی معرفت مباش که در من یزید عشـق
    اهـل نـظر معامـلـه با آشـنا کنند
    حالی درون پرده بسی فـتـنـه می‌رود
    تا آن زمان که پرده برافتد چه‌ها کـنـند
    گر سنـگ از این حدیث بنالد عجـب مدار
    صاحـب دلان حکایت دل خوش ادا کنـند
    می خور که صد گـناه ز اغیار در حـجاب
    بـهـتر ز طاعـتی که به روی و ریا کنند
    پیراهـنی کـه آید از او بوی یوسـفـم
    ترسـم برادران غیورش قـبا کـنـند
    بـگذر بـه کوی میکده تا زمره حـضور
    اوقات خود ز بـهر تو صرف دعا کـنـند
    پنهان ز حاسدان به خودم خوان که منعمان
    خیر نـهان برای رضای خدا کـنـند
    حافـظ دوام وصـل میسر نـمی‌شود

    شاهان کـم التـفات به حال گدا کنـند