شاعر وشعر . شاعری ازکازرون . نجمه زارع

 

 

هوالجمیل

 

هنگامی که برای اولین بار چشم بر این جهان گشود 29 آذر 1361 بود و شهر کازرون .

کازرون بود و شش ماهه نوزادی که رخت سفر به سوی قم بسته بود تا زندگی را در آنجا تجربه کند، بی آنکه بداند تا کی ؟!!!

قم بود و میهمان کوچولویی که سفرنامه اش درس هیچ مدرسه ای نشد جز دبستان اوسطی و راهنمایی نرجسیه و دبیرستان شهدای چهارمردان و بعد دانشکده‌ی عمران همدان و در حاشیه‌ی این سفرنامه رفت و آمد های مدوام به زادگاهش کازرون .

غم که به سراغش می آمد در و دیوارو خط کش و نقاله و پرگار هم شاعر می شدند و با او شعر می سرودند ، تجربه های شعری اش را در مدرسه ارائه داد و بر هر دوست یا معلمی می خواند ، زیبایی را با زبانش در عمق جان او می ریخت .

حاصل حیات شعری او 30 عنوان برتر جشنواره های ادبی است از جشنواره های دانش آموزی گرفته تا کنگره‌ی دفاع مقدس و کنگره بندرعباس و شبهای شهریور و . . .  و 4 دفتر شعر و دفترچه‌ی خاطره‌ای که هر گز کامل نشد . اما سر انجام چه زود حروف آن جدول سه حرفی را پیدا کرد معمای جدول را حل کرد و 31 شهریور 1384 بی آنکه چشمش آسمان کازرون را ببیند به زادگاهش کوچید و آسمان کازرون شاهد خاکسپاریش گردید .

سال 1385 بود که 39 غزل نجمه زارع را انتشارات فرهنگ مردم منتشر ساخت تا بدانیم که : « عشق قابیل است »و بهار 1389 ، دومین اثر او با عنوان : «یک سرنوشت سه حرفی» توسط انتشارات "نشر شانی" به دوست داران شعر عرضه گردید. این اثر شامل 141 شعر از زنده یاد "نجمه زارع" می‌باشد.

                              یادش همیشه سبز و نامش مانا

 

دوباره حرف دلم در گلوی لعنتی است

تمام ترسم از این آبروی لعنتی است

شبی می‌آیم و دل می‌زنم به دریا ها

و این بزرگترین آرزوی  لعنتی است

زمین چه می‌شود ؟ آه... ای خدای جادوگر

بـگو چه در پی این کهنه‌گوی لعنتی است ؟!!

زمان به صلح و صفا ختم می‌شود هر چند

زمین پـر از بشر تند خوی لعنتی است

چگونه سنگ شود تا مرا ترک نـزنـنـد

که هر چه سنگ ، به این سمت و سوی لعنتی است

چـگـونه سنگ شوم وقتی عاشقم ، وقتی ـ

همیشه در دل من های و هوی لعنتی است

به خود می‌آیـم از آهنگ های تند نـوار

که باز حاکی از : "I love you" ی لعنتی است

بس است ! شعر مرا ناتـمـام بـگـذاریـد

زمان ، زمانه‌ی این آبـروی لعنتی است 

 

صیغه حلال است....

 
/نهیب نماینده ارومیه به نماینده تهران:بشین سرجات حرف نزن
 
 
سیاست > مجلس  - حیطه وظایف هیات نظارت بر رفتار نمایندگان همچنان در مجلس بحث برانگیز است.

به گزارش خبرآنلاین، رئیس مجلس اغلب پس از پیشنهادات اصلاحی نمایندگان، به تشریح مواضع کمیسیون آیین نامه و یا توضیح بندهای طرح نظارت بر نمایندگان می​پرداخت که با تذکر رضا عبدالهی نماینده ماه​نشان مواجه شد. او خطاب به رئیس مجلس می​گفت که نمی​تواند در مخالفت با پیشنهادات نمایندگان صحبت کند و بدون نوبت گرفتن، نطق کند. لاریجانی هم که می​گفت برای رفع شبهات نمایندگان مطالبی را گفته است، به شوخی به وی گفت: پیشنهادتان رای نیاورد چرا سعه صدرتان را از دست دادید! شما رئیس کمیسیون هستید از شما بعید است!

 

 

گزارش‌های واصله در خصوص سوء استفاده اخلاقی و مالی نمایندگان هم بحث​های بسیاری را در پی داشت. از جمله اینکه نادر قاضی​پور نماینده ارومیه گفت: نباید نظارت مالی به نمایندگان شامل حال اعمال مذهبی وی نیز بشود. طبیعی است که در ماه رمضان یا محرم و صفر نماینده​ها بخواهند مراسمی را ترتیب دهند یا بعد از حج، قربانی کنند. نباید با وجود چنین بندی اجازه دهیم که اینگونه اعمال نمایندگان نیز محدود شود

یکی از نمایندگان حامی دولت تهرانی به تلافی سروصدای دیروز قاضی​پور هنگام تذکرش، تحرکاتی کرد که نماینده ارومیه به او نهیب زد و گفت: آقای کوچک زاده نماینده تهران بشین سر جات حرف نزن! حسن کامران نماینده اصفهان هم در واکنش به اظهارات قاضی​پور گفت: مردم عقل دارند و فرق اینکه حاجی بز بکشد یا شتر را می فهمند!

برخی نمایندگان معتقد بودند که عبارت «سوء استفاده اخلاقی» نیازمند تعریف است چون معنی آن مشخص نیست. لاریجانی هم با لبخند پاسخ داد که اتفاقا مفهوم سوء استفاده اخلاقی از سوء استفاده مالی مشخص تر است!

اما حسن کامران نماینده اصفهان در تذکری گفت: حیطه مسائل اخلاقی مشخص نیست و باید تعریف شود. چون مثلا صیغه حلال است ولی برای مسئول قبح دارد! اگر این را تعریف نکنیم، ممکن است هر روز یک نفر از راه برسد و گزارشی علیه نمایندگان بدهد. بهتر است از این بند بگذریم و کشش ندهیم.

رئیس مجلس در پاسخ به وی تاکید کرد: مشخص است که منظور از مسائل سوء اخلاقی، اعمال خلاف شرع است. نهایتا هم حذف این بند از طرح نظارت بر نمایندگان رای لازم را کسب نکرد.

«بررسی گزارش‌های مربوط به رفتار خلاف شئون نمایندگی حسب ارجاع هیئت رئیسه» از دیگر وظایف هیات نظارت بر نمایندگان بود که بحث برانگیز شد. برخی نمایندگان از جمله محمدکاظم دلخوش نماینده صومعه سرا معتقد بودند که منظور از شان نمایندگی، مشخص نیست و باید آن را تعریف کرد. اما احمد توکلی نماینده تهران گفت: شان، عرفی است نه قانونی و نیازی به تعریف ندارد.

این بند هم بدون تغییر به قوت خود باقی ماند. 

سالم ترین کشورهای جهان ..

         

 

 سالم‌ترین کشورهای جهان

 

سالم‌ترین کشورهای جهان

 
سلامت > تحقیقات  - همشهری آنلاین:
بررسی‌های مختلف دانشمندان نشان داده بهترین کشورها از نظر سلامت و بهداشت در منطقه اسکاندیناوی قرار دارند و شامل ایسلند، سوئد و فنلاند هستند. دیگر کشورهایی که شرایط خوبی دارند، عبارتند از آلمان، سوئیس، استرالیا، دانمارک، کانادا، اتریش، هلند، زلاندنو، ژاپن، جزیره ساردنیا و امریکا.

به گزارش هفته‌نامه سلامت،اتحادیه بین‌المللی بهداشت آمریکا درباره دلایل موفقیت نظام سلامت این کشورها گفت: «سال‌هاست این کشورها اصول و قوانینی درباره سیستم‌های مراقبت‌های بهداشتی ملی دارند.» مجله معتبر فوربس در گزارشی سالم‌ترین کشورهای جهان را این طور معرفی کرده است:

استرالیا

 

یکی از بهترین نظام‌های سلامت جهان در استرالیا است. شهروندان این کشور با استفاده از سیستم بیمه عمومی نگران دوران کهنسالی و از کارافتادگی نیستند. هوای استرالیا به دلیل اجرای روش‌های سختگیرانه حفظ محیط‌‌ زیست بسیار پاک است. وزارت بهداشت این کشور با استفاده از روش‌های نوین پزشکی توانسته میزان ابتلا به بیماری سل را به 5 نفر در 100 هزار نفر برساند.

سوئد

 

قوانین زیست محیطی که در سوئد اجرا می‌شود، کمک فراوانی به سالمت ساکنان این کشور کرده است. آلودگی هوا در سوئد به قدری ناچیز است که آن را در زمره 3 کشور پاک جهان قرار داده ‌است. میزان ابتلا به بیماری سل و مرگ‌ومیر نوزادان در این کشور به ترتیب 3 و 4 نفر در هر 100 هزار نفر است.

فنلاند

 

شمال اروپا، بالاترین آمار مرگ‌ومیر مردان را  به علت ابتلا به بیماری‌های قلبی داشت. از هر 1000 بیمار 5 نفر جان خود را از دست می‌دادند. برای کاهش آمار مرگ‌ومیر مردان، دولت این کشور مردم را تشویق کرد تا روش‌های زندگی سالم را اجرا کنند. پس از آن، میزان مصرف میوه و سبزی در این کشور 2 برابر افزایش و میزان مصرف دخانیات به شدت کاهش یافت. هم اکنون میزان مرگ‌ومیر به دلیل ابتلا به بیماری قلبی در فنلاند به یک درصد کاهش یافته است که موفقیت بزرگی برای سیستم بهداشتی‌اش محسوب می‌شود. این کشور همچنین پایین‌ترین آمار ابتلا به بیماری سل و مرگ‌ومیر نوزادان را در اختیار دارد.

 

آلمان

 

شهروندان آلمانی برای مراجعه به بیمارستان و ملاقات با پزشکان متخصص نیازی به انتظار و توصیه ندارند. شرکت‌های بیمه این کشور هزینه ایاب و ذهاب بیماران به بیمارستان‌ها را نیز پرداخت می‌کنند. با وجود عرضه خدمات مدرن در بیمارستان‌های آلمان، شهروندان این کشور به علت هزینه بسیار بالای این خدمات برای درمان به کشورهای همسایه سفر می‌کنند. دولت فدرال آلمان سالانه بیش از 6/11 درصد از تولید ناخالص داخلی کشور را برای ارتقاء سیستم بهداشت عمومی هزینه می‌کند. تراکم پزشکان نسبت به جمعیت این کشور 4 به 1000 نفر است که رتبه پنجم سالم‌ترین کشورهای جهان را کسب‌ کرده است.

 

جمهوری چک

 

شاخص امید به زندگی در مردان و زنان ساکن جمهوری چک به ترتیب 66 و 71 سال بوده که بسیار پایین است. این کشور اروپایی به دلیل امکانات محدود بهداشتی و آمار بالای ابتلا به بیماری سل (به ازای هر 100 هزار شهروند 11 نفر مبتلا) ضعیف‌ترین سیستم بهداشت عمومی را در میان سالم‌ترین کشورهای جهان دارد. اما مقامات بهداشتی این کشور با برنامه‌ریزی و آموزش شهروندان و پزشکان توانستند آمار مرگ‌ومیر کودکان را که در سال 1990 میلادی 13 مرگ به ازای هر 1000 نوزاد متولد شده بود، به 3 مرگ کاهش دهند.

 

فرانسه

 فرانسه به دلیل داشتن سیستم بهداشت عمومی مدرن و هوای پاک، در فهرست سالم‌ترین کشورهای جهان قرار گرفته است. این کشور بدترین سیستم فاضلاب شهری را در میان 15 کشور سالم جهان دارد. میانگین ابتلا به بیماری سل در این کشور به ازای هر 100 هزار شهروند، 11 نفر است که آمار بسیار بالایی است.

 

زلاندنو

 

جمعیت و آلودگی‌های زیست محیطی اندک، زلاندنو را همانند ایسلند مکان مناسبی برای زندگی کرده است. شهروندان این کشور عاشق فعالیت‌هایی مانند پیاده‌روی، ماهی‌گیری، کوهنوردی و ... هستند. این فعالیت‌ها به تندرستی شهروندان این کشور کمک فراوانی می‌کند.

دکتر سباستین نورث، استاد دانشگاه ولینگتون گفت: «زلاندنویی‌ها میوه، سبزی‌ و ماهی ارگانیک می‌خورند. در رژیم غذایی دانش‌آموزان نیز میوه‌هایی مانند سیب، کیوی و غذاهای دریایی وجود دارد.» پزشکان و متخصصان تغذیه معتقدند رژیم غذایی زلاندنویی‌ها عمر آنها را سال‌ها افزایش می‌دهد.

 

دانمارک

 

شهروندان دانمارکی بین 42 تا 59 درصد از درآمد خود را به عنوان مالیات به حساب دولت واریز می‌کنند. دولت پادشاهی این کشور هم 8 درصد از درآمد مالیاتی را صرف گسترش سیستم بهداشت عمومی می‌‌نماید. باوجود این، سیستم بهداشت عمومی دانمارک به اندازه کافی پیشرفته نیست. شهروندان دانمارکی به علت کمبود پزشک، برای درمان بیماری‌های خود باید مدت‌ها انتظار بکشند. شاخص امید به زندگی در این کشور شمال اروپا در زنان و مردان به ترتیب 71 و 69 سال است.

 

کانادا

 

این کشور آمریکای شمالی کمترین میزان تراکم پزشکان را نسبت به جمعیت دارد. باوجود این، شاخص امید به زندگی در آن بسیار بالاست و به ازای 100 هزار کانادایی، فقط 4 نفر به بیماری سل مبتلا می‌شوند. سیستم بهداشتی و پزشکان در کانادا با استفاده از روش‌های مدرن پزشکی و آموزش‌های فراوان توانسته ‌است میزان مرگ‌ومیر نوزادان را به 5 نفر در 1000 تولد برساند.

 

 ایسلند

 

شاخص امید به زندگی در میان شهروندان زن و مرد ایسلندی به ترتیب 74 و 72 سال است. زندگی تا دهه 70 به آنها فرصت می‌دهد تا به کوه‌ها، آبشارها، آتشفشان‌ها و دریاچه‌های کشورشان سفر و آنها را از نزدیک تماشا کنند. این کشور پایین‌ترین میزان آلودگی‌های زیست‌محیطی را دارد و میزان ابتلا به بیماری سل و مرگ‌ومیر نوزادان 2 نفر در 100 هزار نفر است.

 

اسپانیا

 

آمار ابتلا به بیماری سل در سرزمین ماتادورها به ازای هر 100 هزار نفر، 11 نفر است که رتبه اول را در این زمینه در میان سالم‌ترین کشورهای جهان دارد. هوای اسپانیا هم آلوده‌ترین هوا در میان این کشورهاست اما از نظر شاخص امید به زندگی و مرگ‌ومیر نوزادان، رتبه خوبی به‌دست آورده است.

 

ژاپن

 

بررسی‌های سازمان بهداشت جهانی نشان می‌دهد ژاپنی‌ها به دلیل مصرف فراوان ماهی و سبزی‌ها بیش‌تر از دیگر ساکنان زمین عمر می‌کنند. دکتر پائلو دیویس، متخصص تغذیه سازمان بهداشت جهانی گفت: «هر وعده غذای ژاپنی‌ها مانند تکه‌ای از تابلویی زیباست. غذا‌ها خوشمزه، زیبا و ساده هستند.»

او افزود: «مردم ژاپن بزرگ‌ترین مصرف‌کننده ماهی، سس سویا و چای سبز در جهان هستند. آنها هرگز زیاد غذا نمی‌خورند، چون معتقدند اضافه وزن و چاقی یکی از مهم‌ترین علل مرگ‌ومیر است.»

 

سوئیس

 

دولت سوئیس سالانه بیش از 11 درصد از تولید ناخالص داخلی کشور را صرف بهبود و گسترش سیستم بهداشت عمومی کشور می‌کند. این کشور بالاترین شاخص امید به زندگی در زنان و مردان را به ترتیب با 71 و 75 سال در اختیار دارد. میزان تمرکز پزشکان به ازای هر 1000 نفر 4 پزشک است که در میان سالم‌ترین کشورهای جهان مقام اول را کسب کرده است. در زمینه پاکیزگی هوا نیز سوئیس در رتبه پنجم کشورهای جهان قرار دارد.

 

ساردنیا

 

ساردنیا جزیره‌ای خودمختار است که قدمتی چند صد ساله دارد. این جزیره بهشت کهنسالانی است که با خانواده‌شان در آنجا زندگی می‌کنند. بیشتر مردان ساکن این جزیره چوپان هستند و روزانه بیش از 10 کیلومتر پیاده‌روی می‌کنند و سیب‌زمینی، میوه تازه، روغن زیتون، پنیر، باقالای پخته و سبزی‌هایی با برگ سبز می‌خورند. پیاده‌روی، رژیم غذایی سالم و آب و هوای سالم، ساکنان این جزیره را تندرست کرده است.

 

هلند

 

کشور گل‌های لاله بالاترین استانداردهای زندگی را برای شهروندانش فراهم کرده ولی آلودگی هوا، آب و خاک آن زیاد است اما اجرای طرح‌های گسترده برای توسعه بهداشت عمومی نتیجه‌بخش بوده و میزان ابتلا به بیماری سل بسیار پایین (به ازای هر 100 هزار شهروند 5 نفر به این بیماری مبتلا هستند) و شاخص امید به زندگی در مردان و زنان در هلند به ترتیب 70 و 73 سال است.

 

ایالات متحده آمریکا

 

دولت ایالات متحده آمریکا بیشتر از 15 درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور را در سیستم بهداشت عمومی هزینه کرده که تاثیر ناچیزی در ارتقای سطح بهداشت عمومی بزرگ‌ترین اقتصاد جهان داشته است. وزارت بهداشت آمریکا در سال 2006 اعلام کرد بیش از 16 درصد از شهروندان این کشور تحت‌ پوشش بیمه‌های درمانی قرار ندارند. باوجود این، این کشور پایین‌ترین میزان آلودگی هوا، ابتلا به بیماری سل و مرگ‌ومیر نوزادان هنگام تولد را در میان 15 کشور سالم جهان دارد.

 

اتریش

 

سرزمین دانوب، کمترین میزان آلودگی هوا را در میان سالم‌ترین کشورهای جهان دارد. این کشور با 8 بیمار مبتلا به بیماری سل در میان 100 هزار نفر، بالاترین رتبه در میان سالم‌ترین کشورهای جهان را در زمینه مبارزه با بیماری سل به‌دست آورده است. اتریش با داشتن 3 پزشک برای هر 1000 نفر و مرگ 4 نوزاد به ازای 1000 نوزاد تازه متولد شده، یکی از بهترین کشورهای جهان از نظر سلامت است.

پیاده به سوی جمکران .


ای گدا ی خانقه برجه که دردیرمغان

می دهند آبی که دلهاراتوانگرمیکنند." حافظ"


این داستان واقعی درروز دوشنبه دوم آذرماه سال 83 اتفاق افتاد. ازخوانندگان وبلاگ تقاضادارم باحوصله آنرا بخوانند. نویسنده اصراری برآن ندارد که این موضوع را یک موضوع ومساله ماوراءالطبیعه و امدادغیبی بداند وهرگونه قضاوت باخود بیننـــــدگان عزیز است .           



 این داستان به دوستان ودوستداران  امام زمان (عج) دراین روزنیمه شعبان تقدیم میشود  انشاءالله مراکه دیگرتوان چنین  پیــــــــــــاده روی هائی راندارم دعا بفرمایند.

  امروزتصمیم گرفتم باپای پیاده به  جمکران بروم . استخاره کردم آیه خوبی آمد. سوره فصلت که بابسم الله شروع می شودکه طبق معمول همه سوره های قرآن است.

نگاهی گذرابه سوره فصلت کردم به آیهای رسیدم که گویاتمام مطلب وجواب من درآن خلاصه شده بود" ان الذین قالوا ربناالله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکه الاتخافواولاتحزنواوابشروا بالجنه التی کنتم توعدون "                                                     آیه 30

ترجمه شعری ازقر آن نامه مجد.

کسانی که گفتند یزدان مـــــــــــا

کسی نیست الاکه یکتاخــــــــــدا

بماندندبراین سخن پایـــــــــــدار

دراین راه بودند بس استـــــوار

برایشان بگردیدنازل ملـــــــک

به مژده بگویندشان تک به تک

نه حزن ونه ترسی شمارانبـــاد

شمارا به جنت  خدا وعده داد.

حدود ساعت 8ونیم صبح ازتهران حدودخیابان ستارخان به طرف مرقدامام خمینی (ره)حرکت کردم که اولین ایستگاه من بود . بجای این که  ازطرف آخرخیابان نواب  حرکت کنم به طرف جاده ساوه حرکت کردم و مقداری بیشترمعطل شدم لکن بهرحال درمسیراصلی افتادم وساعت 4 بعد ازظهربعد از7 ساعت ونیم پیاده روی به حرم امام خمینی(ره) رسیدم. نمازخواندم وزیارت کردم.وشب هم همینطور.

 شب رادرحرم ماندم. عده زیادی درآنجاحضور داشتند که برای زیارت آمده بودند و یاافرادبیخانمان بودند.  شب هواکشها روشن بودو دراین فصل هم هوا سردتر بود. منهم ناچارشدم یک فرش روی خودم بیاندازم که بتوانم جلوی سرمارابگیرم.

روزسوم آذر83 .

 ساعت 5 صبح ازخواب بیدارشدم و پس ازادای نماز صبح . ساعت 6 ونیم صبح بطرف قم حرکت کردم ومقصدنهائی هم جمکران بود . ازاین که یک مرحله سفرمن انجام شده بودیعنی زیارت حضرت امام خمینی(ره) وآنهم برای اولین بار وباپای  پیاده احسا س رضایت می کردم. ضمنا دراین سفربرای من معلوم شدکه تعداد زیادی افرادبی پناه شبها رابه  این مکان (حرم حضرت امام ) پناه می آورند . این است زندگی مردبزرگی که درزمان حیات خودپناهگاه بی پناهان بودوامروزهم درمرگ خود برای آنان پناه است.

 ساعت 7ونیم صبح به پلیس راه رسیدم . تابلوئی نصب شده بودکه نوشته بودقم 117 کیلومتر. فکرکردم شایداین پیاده روی باتوجه به این که دوشب هم استراحت کنم3 روزو یاحداکثر4روزطول بکشد.

  هواابری بودوباران هم شروع به باریدنکرد. باخودم فکرکردم اگر باران شدید شد باماشین می روم. مقداری پیاد ه رفتم.  دراولین قهوه خانه یک کلوچه ویک بطری شیرکاکائو گرفتم وخوردم ودوباره حرکت کردم نمیدانم چندکیلومتر ر فته بودم که پیرمردی درحالی که بیل بروی دوشش بوددیدم که  ازکنارمن ردشد. بعد ازسلام گفت :

پیاده می ری ؟

گفتم : می خوام به قم وبعد هم جمکران برم.

گفت : اینطوری خسته می شوی.

گفتم : هرجاخسته شدم می ایستم واستراحت می کنم. ایشان چندخواب رابرای من تعریف کرد . یکی ازخوابها  بقول خودش قبل ازسقوط دکترمصدق بود و بازبه حساب  خود ش تعبیر به سقوط دکترمصدق داشت.

وبعد یک خواب رابرای من تعریف کردکه حالت تعریف او جنبه سئوال داشت وگفت :

خواب دیده ام که ماه وذوالفقارعلی(ع )ازآسمان به زمین آمدند وزمین غبارآلود شد. گفتم نمیدانم شایدتعبیرآن همین مشکلاتی است که ملسمانان باآن روبروهستندو ازجمله عراق وفلسطین ... وبعدهم  که حس میکردبرای خوش همزبان پیداکرده است وخصوصامن که شنوند ه خوبی هستم گفت : من خدمت امام زمان (ع) رسیده ام وعلاماتی را هم می گفت. بازمن گوش دادم و سکوت کردم . البته اومرانمی شناخت و توقعی هم ازمــــــن ند اشت ونمی خواست معروف شود یادکان بازکند وکاسبی کند. اسم اورا پرسیدم گفت غلام. این جریان هم درنزدیکی محلی بنام "سمپاشی "اتفاق افتاد. ازاو خداحافظی کردم وبه راه خودم ادامه دادم.

نزدیکی های حسن آباداحساس تشنگی کردم که تقریبا شدیدمی شدو مرتبا یامهدی یامهدی می گفتم. یک ما شین رنو ایستاد ودنده عقب گرفت وگفت: پیاده می ری؟

گفتم :  پیاده به قم وبعدهم جمکران.

گفت : ما تاقم می رویم ومی توانیم شماراباخودمان ببریم.

گفتم:  فقط یک لیوان آب بمن بدهید. لیوان آب راگرفتم وخوردم وخودش هم ادامه دادکه حتما نذر دارید که البته من نذرنداشتم.

 حدودساعت3ونیم بعدازظهرپس از9ساعت راه پیمائی به اولین ایستگاه استراحت وپمپ بنزین وزارت راه رسیدودرآنجادرحالی که تابلوئی کیلومتر85 قم رانشان می داد ساندویچ ونوشابه خوردم وچندلیوان چای ومقداری تجدیدقواکردم نمازظهرراخواندم وبعدهم خادم مسجدراپیداکردم وگفتم می خواهم امشب رادراینجابمانم.

خادم   مسجدگفت:حاج ابوالفضل مسئول پمپ بنزین است ومی تواند به شماکمک کند.حاج ابوالفضل قول دادکه شب پتودراختیارمن بگذارد.

خادم مسجدمقداری آتش روشن کردومن کنارآتش گرم شدم. یک آقای جوانی درحالی که هندوانه وچاقوئی دردست داشت ازآنجاردشدشایدبرای شستن هندوانه به دستشوئی رفته بود. بدون مقدمه بامن سلام وعلیک  کردوگفت اینجا هستید؟  اینجا کارمیکنید.؟

گفتم نه وقضیه رابرایش شرح دادم که ازتهران آمده ام و پیاده عازم قم وجمکران هستم وامشب قراراست در مسجد بخوابم وفرداعازم قم وبعدهم جمکران شوم.

برخوردگرم وصمیمانه ای داشت. من نمیدانستم که او راننده است وماشین داردوآهسته آهسته بااو به راه افتادم. مقداری ازهندوانه راپاره کردوگفت:

حاجی تاهمین جاقبول است ومن شماراتاجمکران می برم.

من گفتم: شما حتما می خواهیدمراببرید وعلت هم این بود که نمی خواستم این فرصت پیاده روی به جمکران را به آسانی ازدست بدهم.

گفت: بله می برم.

من بطرف آقای ابوالفضل درپمپ بنزین رفتم و ازاوخداحافظی کردم واین کار رافقط بخاطرآن انجام دادم که او قول کمک به من داده بود وبا راننده مهربان که اسمش هم علیرضابودعازم قم وجمکران شدم.

ساعت 7 شب بود. جلوی ماشین که وانت باربودنشستیم ویک آقای دیگری هم که دوست علیرضابودباماهمراه بود . ماشین جاداروگرم بودوصحبت های زیادی ردوبدل شد که بیشتر درموردمعجزات حضرت وکمک های اوبه زواربود وعلیرضاهم می گفت : من یک باردرنماز احساس کرده ام که امام زمان(عج) بالای سرمن است ومطالبی هم درموردمراجع وبزرگان می دانست . گفت پدرش آبادانی است وازمهاجران جنگ است.

درکناریک رستوران درقم پیاده شدیم.رستوران تمیزومرتبی بودونان هم می پخت.غذاخوردیم وعازم جمکران شدیم. البته اززیارت حضرت معصومه(ع ) محروم ماندیم که آن رابرای باردیگرگذاشتم زیرافرصتی نبودوعلیر ضاهم عازم یزدبود.

علیرضامرا سریک فلکه که بطرف جمکران میرفت پیاده کردو گفت : ازهمین جابروجمکران ومراهم دعاکن . البته علیرضابرادرشهیدهم بودوشهیدشان  هم درگلزارشهدای قم دفن بود. ازیک آقائی که سیگارفروش بود سئوال کردم جمکران کدام طرف است بمن نشان دادوراه افتاد م.مقداری پیاد ه رفتم که بطرف جمکران بود .از  آقائی درحالی که پشت به خیابان وروبه مغازه هاایستاده بود سئوال کردم : مسیرجمکران همین است .گفت بله واگرصبرکنی ترابااتوبوس می برم.

 دراینجاهم من بهیچ وجه نمیدانستم که آن آقادرکاروان است وباکاروان به جمکران میروندوبهرحال سوار اتوبوس شدیم وباصلوات ودعای فرج به جمکران رسیدیم .

نمازها ی واجب ومستحب راخواندم وشام راهم ازکانتینرگرفتم . سه شنبه شب بود.وزوارزیادی طبق معمول سه شنبه شب ها درجمکران جمع بودند. وبعد اززیارت هم باقطارعازم تهران شدم وساعت 2ونیم شب درتهران بودم.

فقط یک نکته برای من مجهول بودکه سرمیز غذاازعلیرضاپرسیدم وآن اینکه:

چطورشد ازمیان این همه مسافر که درپمپ بنزین بودند فقط  با

من صحبت کردی؟

گفت : حضرت می خواهد امشب شمادرجمکران باشید.

          در بازگشت به منزل هم در حالیکه منتظروسیله بودم باجوانی بنام      "علی"آشناشدم که باهم به منزل رسیدیم.


خسرو پرویز کیست ؟ منبع گوگل


خسرو پرویز ساسانی

 

 پس از انوشیروان، فرزند او هرمزد چهارم به پادشاهی رسید .

اما به‌دلیل بی‌سیاستی و سخت‌گیری، موجب

نارضایتی مردم را فراهم آورد و هم‌چنین با تحقیر سردار بزرگ ایران،

بهرام چوبین، موجب خشم لشکریان شد. بنابراین او را

گرفتند و به قتل رساندند. سپس نوه انوشیروان، خسروپرویز بر تخت تکیه زد. اما بهرام چوبین پادشاهی را نپذیرفت و در جنگی که روی داد خسروپرویز شکست خورد و به روم پناهنده شد. و موریس، امپراتور روم او را فرزند خود خواند و چندی بعد خسروپرویز به‌همراه سپاهی از روم عازم تیسفون گشت و در راه سپاه آذربایجان نیز به او پیوست و بهرام چوبین در نبردی مغلوب و کشته شد. و خسروپرویز بر تخت نشست و سپاه روم را با پاداش فراوان به کشورشان برگرداند .

خسروپرویز که بر اورنگ کشوری بزرگ با ارتشی نیرومند که میراث کاردانی و سیاست‌های خردمندانه انوشیروان دادگر بود، تکیه زده و می‌رفت تا این میراث گرانبها را در راه اجرای سیاست‌های خودخواهانه و بی‌خردانه خویش بر باد دهد.

 

آغاز جنگ با روم

تا زمانی که موریس امپراتور روم بود، روابط ایران و روم در کمال صلح و صفا بود. اما در سال  602  میلادی موریس به‌دست فوکاس نامی گشته‌شد و خسروپرویز به خونخواهی دوست و مددکار خود، به روم لشکر کشید؛ و به‌سرعت در میان دو رود (بین‌النهرین) دست به پیشروی زد. خوشبختانه نارسیس فرمانده سپاه روم که خسروپرویز تاج و تخت خود را مدیون او می‌دانست از شناسایی امپراتور جدید فوکاس سرباز زد و راه را برای حمله سپاه ایران بازگذاشت، در نتیجه خسروپرویز به‌طور برق‌آسا انطاکیه، دمشق و بیت‌المقدس را فتح کرد و صلیب عیسی مسیح را به تیسفون فرستاد، و یکی از سرداران خود به‌نام شهربراز را مأمور فتح مصر کرد، و دروازه‌های شهر بازرگانی اسکندریه، بدون هیچ مقاومتی بر روی سپاهیان ایران گشوده شد. از سوی دیگر خسروپرویز؛ شاهین، سردار نامی دیگر ایران را مأمور تسخیر آسیای صغیر نمود و به‌زودی سپاه ایران خود را به پشت دروازه قسطنطنیه رسانید. پیروزی‌های درخشان و پی‌درپی ایران، جهان آنروز را شگفت‌زده کرده بود و هراکلیوس که در سال  610  میلادی امپراتور روم شده بود، از فتوحات سریع و بزرگ خسروپرویز به ستوه آمد و پیشنهاد صلح و پرداخت غرامت و واگذاری بسیاری از شهرها را به ایران داد.

اما خسروپرویز که بر توسن سرکش غرور و سرمستی سوار بود، پیشنهاد صلح را نپذیرفت و این فرصت گرانبها را از دست داد. و متکبرانه پیامی به هراکلیوس فرستاد که با این جمله آغاز می‌شد:

((از سوی خسرو، خدای روی زمین، به هراکلیوس بنده حقیر خویش))

در پی این پیام، خسرو هم‌چنان سرداران خود را مأمور فتح شهرهای تازه کرد. در این زمان که کارد به استخوان امپراتور روم رسیده بود، و چون درهای صلح را بسته دید، به جان کوشید و توانست در نبردهای پیاپی، سرداران خسرو را متوقف کند و آنان را با شکست مواجه سازد. آتش جنگ‌های بیهوده و لجوجانه خسروپرویز که  24  سال طول کشید؛ منابع مالی کشور را به باد داد و ارتش ایران را به‌شدت فرسوده ساخت. در نهایت هراکلیوس به تیسفون لشکر کشید و خسروپرویز که پادشاهی خودپسند، مغرور، و درعین‌حال ترسو و ضعیف‌النفس بود، از تیسفون فرار کرد. اما سپاه ایران، لشکریان روم را شکست سختی دادند و سپس خسروپرویز را گرفتار ساختند و او را به سبب بی‌لیاقتی، و به دستور شیرویه فرزند مهترش به هلاکت رساندند و به  37  سال سلطنت او پایان بخشیدند.

خسروپرویز با جنگ‌های بیخردانه خود که از سال  603  تا  627  میلادی به‌طول انجامید، زمینه انحطاط ساسانیان را فراهم کرد