اول شوال عید سعید فطر و وداع ماه مبارک رمضان
.
عید صیام آمد و ماه صیام رفت |
لطف تمام آمد و فیض تمام رفت |
شد عید فطر و لطف خدا باز تازه شد |
گرد غم گناه ز جان عوام رفت = |
وداع اى استان عصمت الله
وداع اى ماه عشق و جوشش و شور |
وداع ای ماه حق و تابش نور |
وداع اى شافع مقبول درگاه |
وداع اى استان عصمت الله |
چه دلهاى فسرده شاد کردى |
چه جانهاى گران ازاد کردى |
چه دولتها به ارزانى که دادى |
چه درهایى به رحمت برگشادى |
چه افرادى ز تو سامان گرفتند |
برات از آتش و شیطان گرفتند |
شیاطین را همه در بند کردى |
ولى الله را خرسند کردى |
لقاى حق که بس میبود دشوار |
رهش را یمن تو گردید هموار |
تو خود نور خداى مهربانى |
جمال حضرت ان دلستانى |
در این مدت که مهمان تو بودیم |
به دامان امان بخشت غنودیم |
تقلایى اگر کردیم گه گاه |
رضایت را به جان جستیم اى ماه |
چو بر چینى به صد اعزاز دامان |
شمار اور سراج از اهل ایمان |
تک بیت های حافظ
شروع ابیات باحرف (ب)
=
به بوی نافه ای کاخر صبا زان طره بگشاید
زتاب جعدمشکینش چه خون افتاد دردلها
=
به می سجاده رنگین کن گرت پیرمغان گوید
که سالک بی خبر نبود زراه ورسم منزلها
=
بشدکه یادخوشش باد روزگاروصال
خودآن کرشمه کجارفت وآن عتاب کجا
=
بده ساقی می باقی که درجنت نخواهی یافت
کنارآب رکناباد وگلگشت مصلـــــــــــــی را
=
به خلق ولطف توان کرد صید اهل نظر
به بندودام نگیرند مر؛دانــــــــــــارا
=
به ملازمان سلطان که رساند این دعارا
که به شکرپادشاهی زنظرمران گدارا
=
باصباهمراه بفرست ازرخت گلدسته ای
بوکه بوئی بشنویم ازخاک بستان شما
=
برسان بندگی دختررز گو به درآی
که دم وهمت ماکرد زبند آزادت
=
باده نوشی که دراو زهد وریائی نبود
بهتراززهد فروشی که دراو روی وریاست
=
به صورت ازنظر ما اگر چه محجوب است
همیشه درنظر خاطر مرفه ماســـــت.
تک بیت های حافظ .
شروع ابیات باحرف (الف )
گردآوری : م .الف زائر
=
الایاایهاالساقی ادرکاساوناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
=
اگرآن ترک شیرازی بدست آرد دل مارا
به خال هندویش بخشم سمرقندوبخارارا
=
اگردشنام فرمائی وگرنفرین دعاگویم
جوب تلخ می زیبد لب لعل شکرخارا
=
ای صاحب کرامت شکرانه سلامت
روزی تفقدی کن درویش بینوارا
=
آینه سکندر جام می است بنگر
تابرتوعرضه دارد احوال ملک دارا
=
ای باداگر به گلشن احباب بگذری
زنهارعرضه ده برجانان پیام ما
=
ای فروغ ماه حسن ازروی رخشان شما
آب روی خوبی ازچاه زنخدان شما
=
این چنین موسمی عجب باشد
که ببندند میکده به شتاب
=
ای قصردل افروز که منزلگه انسی
یارب مکناد آفت ایام خرابت .
=
آن کس است اهل بشارت که اشارت دارد
نکته هاهست بسی محرم اسرارکجاست.
=
ازآن به دیرمغانم عزیز می دارند
که آتشی که نمیرد هنوز دردل ماست
=
اگربه زلف تو دست درازمانرسد
گناه بخت پریشان ودست کوته ماست