آیاخمس بخشوده شده است .؟
کتاب فلسفه واسراراحکام
جلددوم
نوشته . محمد وحیدی
ازصفحه 269 تاپایان 273
پرسش : می گویند درحالی که خمس بخشوده شده است چگونه علما می گویند خمس بپردازید؟
پاسخ : روایاتی که موجب این توهم شده است پنج دسته اند.
اول : روایاتی که درباره ی غنائم جنگی واردشده وزنانی که جزءبردگان بودند وبه عنوان کنیز به دست افراد می افتادند وان هابااین زنان ازدواج می کردندوصاحب فرزند می شدند که اگر جهادبه اذن امام نبوده تمام غنائمی که بدست امده مربوط به بیت المال است وباید بااجازه ی امام مصرف شود وحتی اگربه اذن امام باشد تاخمس آن پرداخت نشود تصرف درآنهاحرام است . بنابراین کنیزانی که به عنوان غنیمت به دست افرادمی افتادند وخمس آن پرداخت نشده بود برصاحبان ان ها حرام بوده است وحق نداشته اند به عنوان یکی همسر باآنها رفتارکنند . دراین صورت اگرکسی توجه به این حکم داشته باشد فرزندی که ازچنان زنی برای او متولد می شود
فزندنامشروع خواهد بود .لذاامامان اهل بیت (ع) این قسمت ازخمس راکه مربوط به چنین زنانی بوده به شیعیان بخشیدند تافرزندان انها همگی حلال باشند.
وسائل الشیعه : جلد 6 صفحه 379 . ابواب الانفال . باب 4 . حدیث 3-5- 10- 15-16- 18-20 -
ابواب مایجب فیه الخمس . باب 8 حدیث 8
دوم : احادیثی که دلیل برحلال نمودن خمس درزمان خاص ومعینی است . زیرا پیامبروامامان
به عنوان رئیس حکومت اسلامی حق داشتند که این مالیات اسلامی رادرشرایط خاصی که مصلحت مسلمانان رااقتضا می کرده به مردم ببخشند . همان طورکه درشرایط سخت وسنگین ایجاب می کرده که مالیات فوق العاده ای دیگر موقتا وبه طور محدود بران بیفزایند.
وسائل الشیعه . ج 6 ابواب الانفال . حدیث 6-2-1-7-8-9-14-19
سوم . آن چه مربوط به شخص معینی بوده است یعنی شخص خاصی خدمت امام رسیده وامام بادرنظرگرفتن وضع حال او وی راازخمس معاف کرده است .
وسایل الشیعه . ج6 ابواب الانفال باب 1. حدیث 6
چهارم . روایاتی که مضمون ان خمس نمودن خمس است ولی بادقت اشکارمی شود که منظور خمس نیست بلکه "انفال " می باشد.
پنجم . روایاتی که مخصوص به زمانوشخص معینی نمی باشد وظاهرش حلال نمدون خمس به صورت مطلق است که اراین باره سه روایت موجود است که بررسی می نمائیم .
1-روایتی که دروسایل الشیعه ج 6 ابواب انفال . باب چهارم حدیث 4 نقل شده است .
ازشخصی به نام " سالم بن مکرم (ابو خدیجه ) ازامام صادق (ع) نقل کرده است که :
اولا: سند این حدیث ضعیف است زیرا سالم بن مکرم که نام دیگر او (ابوخدیجه ) است درمیان دانشمندان علم رجال شدیدا محل گفتگوست .
ثانیا. اگر کمی درسوالی که ازامامشده است دقت کنیم روشن خواهد شد که بحث درمجموع روایات درباره کنیزانی است که مشمول احکام خمس بوده اند ویازنانی که مهرانها راازمال التجاره ای که خمس آن داده نشده پرداختهاند ویاکنیزوزنی که بااموال اهدائی ومیزاثی که مور دتعلق به خمس بوده وخمس ان پرداخت نشده دراختیارانسان قرارگرفته است وطبیعی است که جواب حضرت هم مخصوص همین قسمت خواهد بود .بنابراین بااین روایت که نه دلالت کافی دارد ونه سند معتبر نمی توان چیزی را اثبات کرد.
2- حدیثی که "معازابن کثیر"ازامام صادق (ع) نقل می کند که فرمود :
برشیعیان ما امروسیع است که ازآن چه دردست دارند درراه نیکی انفاق کنند . اماهنگامی که قائم ماقیام کند. برهرکسی که گنچینه ای
اندوخته است . گنچینه ی او حرام می شود تابه خدمت او بیاورند وازآن برای پیشبرد اهدافش استفاده کند.
اولا: دررجال این حدیث "محمدابن سنان " است که وضع اوردر میان علمای رجال مبهم است .
ثانیا: دراین حدیث هیچ گونه سخنی از مساله ی خمس به میان نیامده است واگرخمس بود باید بفرماید خمس آن رادراختیارحضرت قراردهند.
3- حدیث مرسلی است که در"تفسیرعیاشی " ازامام صادق (ع) نقل شده است که فرمود:
"مشکل ترین چیزی که مردم درروز قبیامت باآن سروکاردارند این است که صاحب خمس بر می خیزد و میگوید . خداوندا . خمس مرا نپرداخته ولی شیعیان ما ازاین موضوع معافند.
ناگفته پیدااست که این حدیث مرسل است وشخص مجهول وناشناسی ان راازامام صادق (ع) نقل کرده است.
خلاصه همه این احادیث مربوطبهمعاف شدن جمعی ازمسلمانان که درشرایط خاصی قرارداشتند ازبرنامه ی این مالیات اسلامی است وبه هیچ وجه دلیل برمعافیت عمومی نخواهد بود . گواه زنده ودلیل روشن براین مساله این است که عده ای دیگر ازامامان (ع)ویاشخص امام صادق (ع)وامام باقر(ع) درشرایطظ دیگری که شیعیان توانائی برپرداخت این مالیات اسلامی داشتند باشدیدترین لحنی ازآنها مطالبه نموده وآنان راموظف به انجام این وظیفه ی اسلامی کرده اند.
پرسش :
ایا خمس مزد رسالت است وایا این موضوع موجب تقویت امتیازطبقاتی نیست ؟
پاسخ: اگر خمس مزد رسالت باشد که به ساد ات د اده می شود باید به همه سادات و ذراری پیامبر داده شود وحال که چنین نیست وفقط به فقرای سادات داده می شود و همان فقراهم اگر ازاحتیاجات انان زیادتر باشد باید مازادآن رابه بیت المال مسلمانات ریحت که درراه مصالح عمومی مصرف گردد همچنان که اگر احتیاجات فقرای سادات ازمیزان خمس زیادتر باشد باید ازبیت المال کمبود آن راتامین کرد.
واما ازجهت امتیازطبقاتی بایدگفت . هیچ گونه امتیازی وجود ندارد . زیرافقرای غیرسید اززکات استفاده می کنند و فقرای سید ازخمس یعنی بانک های پرداخت کننده دوتااست ودراین زمینه حتی به فقرای سادات سخت گیری هم شده استکه به فقرای غیرسید می توان بیشتر ازمخارج یک سال هم داد بلکه می توان انهاراغنی کرد ولی به ف قرای سید بیش ازخرجیک سال داده نمی شود واگرداده شود خود انها موظفند برگردانند وشاید این سخت گیری برای این باشد که بعضی گمان نکنند قانون اسلام طرفداری ازسادات کرده است . تنها چیزی که هست برای آن که فرزندان پیغمبرخداازیک نوع احترام معنوی برخوردارباند نیازمندی های انان فقط بانکش چدا شده است .
بدیخی است که این احترام معنوی یک نوع احترام نسبت به شخص پیغمبر(ص) است .
پرسش : به چه دلیل سهم امام (ع)بایدبه مجتهد داده شود برفرض لزوم چراباید به مچتهدی که مرجع تقلید اوست پرداخت نماید.؟
پاسخ: دلیل دادن سهم امام (ع) به مجتهد آنا ستکه اوچون وکیل عام امام (ع)است و زمانی که به خود امام (ع)دسترسی نیست باید به وکیلش ردا وحداقل برائت ذمه همین است وامااین که باید به مجتهد مرجع تقلیدش بدهد باید به مجتهداعلم بدهدکه طبعا تقلید ازاوهم واجب است وبدون آن مکلف اطمینان به برائت ذمه پیدانمی کند .
الفردوس الاعلی ص 54
پرسش : اگر سرمایه کسی مخمس شود وباگذشت یکسال مالی دراثرتورم ناشی ازافزایش حجم پول درگردش . ارزش پولی آن افزایش بیابد ولی جنس عوض نشود ومقدار ان ثابت بماند ایا دراینجا
ربح صدق می کند ومشمول خمس می شود؟
پاسخ: ربح دراین جا صدق پیدانمی کند زیرانوسانات محدود وکوتاه مدت درعرف بازارهنوز به رسمیت شناخته نشده است وتنهادرمحافل علمی مورد بحث است . توضیح این که دربعضی از جوامع کنونی کمترین تغییر درتورم . درمحاسبات بدهی ها ومطالبات درعرف بازارلحاظ می شود . مثلا بانک های این کشورها هرسال هنگامیکه بهره ی سپرده هارا می دهند درکناربهره . تفاوت تورم راهم می پردازند . یعنی درعرف بازارآنها. محاسبه تورم به عنوان یک اصل اقتصادی شناخته شده است .
دراین کشورها می توان تورم رادرهمه دادوستدها ملحوظ داشت . ولی درعرف کشورهای دیگر این مساله فقط درمحافل علمی مطرح است ومی دانیم مسایل فقهی برمحورموشوعات عرفی دورمی زند .نه موضوعات خاص محافل علمی .