بسم الله الرحمن الرحیم
اول از اینکه این مقاله رادر این وبلاگ قرار بدم چند نکته را خدمت خوانندگان عزیز و گرامی برسانم:
این مقاله با توجه به منابع برادران اهل سنت و اهل تشیع و به دور از هرگونه تعصبات نوشته شده است
و همچنین چون این مقاله توسط خودم نوشته شده است تکثیر با ذکر منبع هیچگونه اشکالی ندارد
ولی بدون ذکر منبع شرعا حرام می باشد.
بسم تعالی
قال رسول اللهصل الله علیه و اله: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة»[1]؛ هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلیت، مرده است.
معرفت نسبت به امام
نماز و روزه و تمام عبادات، بدون پذیرش ولایت امیرالمومنین علیعلیه السلام، مقبول درگاه احدیت نیست و شرط قبولی عبادات و اعمالمان، امضا و تائید شدنش توسط اهلبیتعلیهمالسلام است. بدون آن امضا و تائید، عباداتمان مانند چک بیامضایی میمانند که میلیاردها مبلغ دارد ولی چون زیر آن چک، امضایی نیست، نمیتوانیم از موجودیش استفاده کنیم.
به منکر علی بگو نماز خود رها کند نماز بی ولای اوعبادتیست بی وضو
اگر ولایت امیرالمومنین علیعلیهالسلام هم را پذیرفتیم ولی نسبت به امام زمانمان معرفتی پیدا نکردیم، این پذیرش ولایت نیز فایدهای ندارد. مهمترین سند این گفته حدیث نبی مکرم اسلامصلوات الله علیه و اله هست که توسط اهل تشیع و اهل سنت نقل شده است: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیه»؛ پس علاوه بر قبول ولایت امیرالمومنین علیعلیه السلام، باید نسبت به امام زمان خودمان نیز معرفت و شناخت داشته باشیم.
امام زمان کیست؟
اهل تشیع در این باره میگویند: منظور از امام زمان در این حدیث، همان دوازده تن امامانی هستند که پیامبر اکرمصل الله علیه و اله در خطابه غدیرشان از آنها نام بردهاند.
اهل سنت در این باره میگویند: منظور از امام زمان، سلطان و زمامدار هر عصریست؛ چه ظالم باشد و چه عادل. این سخن اهل سنت را عقل تایید نمیکند؛ چون شناختن سلطان ظالم، هیچ تاثیری در ایمان و اعتقاد مردم ندارد، چه برسد به اینکه فردی که نسبت به او معرفت پیدا نکند مرگش، به مرگ دوران جاهلیت باشد.
عدهای دیگر از اهل سنت میگویند: منظور از امام زمان، در این حدیث، همان قرآن است. پاسخ این حرف ایشان هم این است که: قرآن برای تمام زمانهاست و گذشت زمان، تغییری در آن پدید نمیآورد تا هر قرآنی، امام زمان مردم زمان خود باشد. در ضمن اگر در این نظر، منظور از معرفت، شناختن کلمات و آیات قرآن باشد، در هر عصری، افراد زیادی از مسلمانان هستند که سواد خواندن و نوشتن ندارند، حال باید بگوییم آنان که نمیتوانند، بخوانند و بنویسند در هنگام مرگ به مرگ جاهلیت میمیرند؟!![2] و این حرفی است که عقل سلیم و وجدان بیدار آن را قبول نمیکند.
منظور از «مات میتة جاهلیة» چیست؟
منظور مرگی است که همراه با کفر و نفاق و ظلالت باشد و سند این سخن روایت زیر است:
«أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِیسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ الْفُضَیْلِ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِیرَةِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِاللَّهِعلیهالسلام قَالَ رَسُولُ اللَّهِصلیالله... مَنْ مَاتَ لَا یَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً قَالَ نَعَمْ قُلْتُ جَاهِلِیَّةً جَهْلَاءَ أَوْ جَاهِلِیَّةً لَا یَعْرِفُ إِمَامَهُ قَالَ جَاهِلِیَّةَ کُفْرٍ وَ نِفَاقٍ وَ ضَلَال»[3]ٍ.
حارث ابن مغیرة میگوید: از امام صادقعلیهالسلام پرسیدم آیا رسول اللهصلاللهعلیهوآله فرمودهاند: هرکس بمیرد و امامش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است؟ امام صادقعلیهالسلام فرمود: بله، گفتم: منظور از جاهلیت، جاهلیت قبل از اسلام است و یا جاهلیت نشناختن امام؟ حضرت فرمودند: جاهلیت کفار و منافقین و گمراهان است.
پس طبق این حدیث و روایات دیگر، منظور جاهلیت مطلق بوده و جهالت نسبت به امام مساوی با گمراهی در تمامی عرصه های دینی است.
ظهور بسیار نزدیک است
[1] . اصول کافی(ترجمه مصطفوی)،ج1،ص131.بحارالانوار،ج23،ص77.صحیح بخاری،ج5،ص13.صحیح مسلم،ج6،ص21و22
[2] . اصول کافی(ترجمه مصطفوی)،ج1،ص 131.
[3] . الکافی،ج1،ص377.
مشاعره 125
توگرم سخن گفتن و ازجام نگاهت
من مست چنانم که شنفتن نتوانم
شفیعی کدکنی
=
مراچو ابربهاری به گریه آر وبخند
که آبروی تو ای گل بود زژاله من
هوشنگ ابتهاج - سایه
=
نرگس ارلاف زد ازشیوه چشم تو مرنج
نروند اهل نظرازپی نابینائــــــــــــــی
حافظ
=
یک سینه بی داغ محال است گذارد
این چهره چون لا له ستانی که تو داری
صائب
=
یک شب خیال چشم تو دیدیم مابه خواب
زان شب دگر به چشم ندیدیم خواب را
سلمان ساوجی
=
آفرینش همه تنبیه خداوند دل است
دل نداردکه ندارد به خداوند اقرار
سعدی
=
رخت رادید چون زاهد به دل گفت
بهشتی راکه می گویند این است
جعفرپیداهمدانی
=
توگرم کن نفس خویش رابه آتش عشق
رها کن آن دگران رابه زیره وفلفل
اوحدی مراغه ای
=
لاله وارخورشیدی دردلم شکوفاشد
صدبهارگرمی را سرزد اززمستانم
سیمین بهبهانی
=
مراچو خلعت سلطان عشق می دادند
ندازدند که حافظ خموش بش خموش
حافظ
=
گردآوری : م. الف زائر