ولاعلی (ع ) - 869
کُن کَالنّحلِ اِن اَکَلَت اَکَلَت طَیّباََ وَاِن وَضَعَت وَضَعَت
طَیّباََ وَ اِن وَقَعَت عَلی عودِِ لَم تَکسِرهُ .
مانند زنبورعسل باش که هرچه خورد پاک است
وهرچه برجای نهد شیرین است وهرشاخی
راکه به رویش بنشیند نشکند.
Be like a bee; anything he eats is clean, anything
he leaves is sweet and any branch he sits
upon does not break.
می باش چو زنبور عسل کاوتاهست
برلقمه ناپاک نخواهد دل بست
هربارکه بگذاست بجا شیرین بود
هرشاخ که بنشست به رویش نشکست
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
===
مولاعلی (ع) - 868
کُن فِی الشّدائِدِصَبوراََ وَ فیِ الزّلازِلِ وَقورا.
درسختیها به صبر کوش ودرحوادث بزرگ سنگین باش .
Be patient in hard days and grave
in calamities.
آنجاکه تراسخت شود کارمعاش
درصبربکوش وسینه خود مخراش
وآنحای که طوفان حوادث خیزد
چون کوه بجای خویشتن سنگین باش
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع) - 867
کُن سَمِحاََوَ لاتَکُن مُبذِرا.
بخشنده باش لیکن زیاده روی مکن .
Be charitable but not extravagant.
دوری زطریق عدل وانصاف مکن
هم باخود وهم به خلق اجحاف مکن
اندازه به هیچ کارازدست مده
بخشش کن وهیچ گاه اسراف مکن
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع ) - 866
کُن زاهِداََ فیما یَرغَبُ فیهِ الجُهولُ .
ازآنچه نادان بدان دل بسته است دوری کن .
Avoid whatever an ignorant
man is fond of .
ای بس که به هرچه جاهلی پیوندد
عاقل چونظربدان کند می خندد
گرهست ترابه سرخرد ,دل بردار
ازآنچه بدان بی خردی دل بندد
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع ) - 865
کُن حُلوَالصّبرِ عِندَ مُرِّالاَمر.
باشیرینی صبروبردباری وتلخی کارراچاره کن .
Overcome the bitterness of your
difficulty by sweetness of tolerance.
بی تاب مشو چو گشت کارت د شوار
کزبی تابی تو بیش بینی آزار
شرینی صبروبردباری پیش آر
تاآنکه بدان بکاهی ازتلخی کار
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی(ع ) - 864
کُن جَواداََ مُوثّراََ اَو مُقتَصِداََ مُقَدّراََ وَ اِیاکَّ اَن تَکونَ الثّالِث .
یابخشنده ای موثر باش یامیانه روی پیش گیرولی
به اندازه , اما راه سوم درپیش مگیر.
Be generous but efficient or be economical
but within limits ; and never choose
a third way .
بخشنده شو آنجاکه اثر د ارد بیش
یاباش میانه رو به اندازه خویش
آن به که ازاین راه روی یاکه ازآن
لیکن ره سومین نگیری درپیش
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع ) - 863
کُن بِالمَعروفِ آمِراََوَعَنِ المُنکَرِناهیاََ.
مردم رابه نیکی وخوشرفتاری امروازبدکاری نهی کن .
Urge people to do good and prohibit
them from doing evil.
میکوش دلادراین که تاهشیاری
مستان راباز برسرهوش آری
تشویق به نیکی کن وخوشرفتاری
تقبیح زناکسی کن وبدکاری
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع ) - 862
کَم مِن وَضیعِ رَفَعَهُ حُسنُ خَلقِهِ , کَم مِن رَفیعِِ
وَضَعَهُ قُبحُ خَرقِهِ .
بسامردی که پایه اش پست است وبانیکخوئی
ببلندی می رسد و بسامرد بلند پایه ازبدخوئی
پست می شود.
Many a low graded man whose good
behavior promotes him to a high rank ; and
many a man of high position whose
ill temper degrades him.
بس عاقل پست پایه کزنیکی خو
کم کم به بلندی مقام آردرو
بس مرد بلند پایه کزبدخویئ
بیند ضرر و پست شود پایه او
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع) - 861
کَم مِن غَنیِِ یَستَغنی عَنهُ , کَم مِن فَقیرِِ یُفتَقِرُِِ اِلَیهِ .
بساتوانگرکه به اونیازی نیست وبساتهیدست
که براو نیازمندند.
Many a rich man upon whom no one
depends many a poor man upon
whom every one depends.
بس مرد توانگر که نبودش چون سود
کس روی نیازبردراو ننمود
بس مرد تهیدست که شد سود رسان
زینروی نیازمند او باید بود
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآور ی: م.الف زائر
==
مولاعلی(ع) - 860
کَم مِن عَقلِِ اسیرُُعِندَهَوی اَمیرِِ.
بساعقل که دربندهوس اسیرمانده زیراهوس
براو فرمانرواست .
Many minds are captivated by a
capricious desire which
command them.
خاری است هوس که چون شود دامنگیر
درزخم زدن سخت تراست ازهر تیر
بس عقل که دربندهوس مانده اسیر
چون گشته براو هوس ازآغازامیر
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع) - 859
کَم مِن ذَلیلِِ اَعَزّهُ عَقلُهُ , کَم مِن عَزیزِِاَذَلّهُ جَهلُهُ .
بساذلیل وخوارکه عقل وخردش اوراعزیزکرده
وبساعزیزکه نادانیش اوراذلیل ساخته است .
How often an honorable man is
debased by his ignorance ; and a baseman
is honored by his intelligence.
بس خواروسرافکنده که عقل وخردش
آخرسوی افتخاروعزت بردش
بس مرد سرافراز که خود بی خردی
درورطه سرفکندگی آوردش
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع) - 858
کَم مِن اِنسانِ اَهلَکَهُ لِسانُ .
چه بسیارآدمی که زبان اوسرش رابرباد داده است .
How often a man is slain by his tongue.
بی باک هرانکه درسخن پردازد
ای بس که به خیره جان وسرمی بازد
ماهی جو دهان بازکند بی پروا
سررابه کمندمرگ می اندازد
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع) - 857
کَماتَدینُ تَدانُ , کَماتُعینُ تَعانُ .
آن گونه که جزامی دهی جزا داده می شوی
وآن گونه که مددکاری می کنی
باتو مدد می کنند.
You will be rewarded as you reward
and helped as you help.
باخلق بدی مکن که بدباتو کنند
صدره چوبدی کنی دوصد باتو کنند
آنسان که جزادهی جزاداده شوی
وانسان که مدد کنی مدد باتو کنند
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع) - 856
کَما اَنَ الصّدایا یَاکُلُ الحَدیدَحَتّی یَفنیهِ کَذلِکَ
الحَسَد یَکمِدُ الجَسَد.
همانگونه که زنگ آهن را می خورد تا او را از میان
می برد حسد نیز تن را شکسته
و نحیف می سازد .
Jealousy weakens the body as rust
corrodes the iron.
چون تیره کند حسددل روشن را
گوئی چوبلاست جان مردوزن را
نیروی حسد شکسته سازد تن را
آنگونه که زنگ می خورد آهن را
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی(ع) - 855
کُلُّ ما یَحصُدُ مازَرَعَ وَ یُجزی بِما صَنَعَ .
هرکس می درود آنچه راکه می کارد وجزامی بیند
به آنچه عمل می کند .
One reaps according to what one sows; and
is rewarded according to how
one behaves .
زشتی بینی اگر به زشتی گروی
نیکی بینی چو راه نیکی بروی
درمزرعه عمل توچو ن برزگری
هرتخم که کشته ای همان می دروی
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع ) - 854
کُلَّمالایَنفَعُ یَضّرُوَ الدّنیامَعَ حَلاوَتِهاتَمُرّ.
هرچه سودی ندارد زیان می بخشد ودنیاباهمه
شیرینی اش تلخی می آورد.
Whatever is not profitable brings loss.The
world , though sweet , makes life bitter.
هرچیز دراین جهان فانی ای یار
گرسود نیاورد زیان آرد بار
این ساقی عمر باهمه شیرینی
بس جام دهد که تلخی آرد بسیار
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع ) - 853
کُلّماخُزّانُ الاَسرارِکَثُرَ ضِیاعُها.
هرچه دانندگان رازی افزون شوند آن راززودتر
ازپرده بیرون می افتد.
As much as a secret is known to more
people there will be more chance for its
being divulged.
چون خلق به بستن زبانند زبون
رازهمه کس نهان کن وباش مصون
داننده رازهرچه گردد افزون
آن رازفتدازودترازپرده برون
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
+ نوشته شده در سه شنبه هجدهم آذر 1393ساعت 19:51 توسط امیرثابت قدم
|
آرشیو نظرات
مولاعلی (ع)- 852
کُلّماقارُبتَ اَجَلاََفَاَحسِن عَمَلاََ.
هرچندبه مرگ نزدیکترمی شوی عمل خودرانکوترکن .
As you get nearer to your death
make better you conduct.
آن گزپیری خمیده پیکر باشد
بایدکه دگربفکرمحشرباشد
چندانکه به مرگ خویش نزدیک تری
بایدعملت نیز نکوتر باشد
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی(ع) - 851
کُلُّ ماضِِِِ فَکَاَنَّ لَم یَکُن ,کُلُّ آتِِ فَکَاَنَّ قَدکانَ .
انگارکه گذشته هرگزنبوده وآینده هم آمده است .
Think of your past as if it has not
existed and of your future
if it has come.
تاکی گوئی گذشته رفته است زدست
تاکی باید به فکر آینده نشست
انگارگذشته ای نبوده است ترا
پندارکه آینده کنون آمده است
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م. الف زائر
==
مولا علی (ع) - 850
کُلُّ عاقِلِِ مَغمومُ ,کُلُّ عارِفِِ مَهمومُ .
هرخردمندی غمناک وهرعارفی اندوهگین است .
Every wise person grieves and every
mystic man feels sad.
آنکاوغافل زگردش عالم نیست
رنج دل وتشویش درونش کم نیست
آنکس که خردمند بودبی غم نیست
وان مرد که عارف است بی ماتم نیست
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع) - 849
کُلُّ شَی ءِِ یَعِزّحینَ یَنزُرُاِلّاالعِلمَ فَاِنّهُ یَعِزُّ حینَ یَغزُرُ.
هرجیز هنگامی که کم است قدروبهادار جزعلم
که وقتی بسیارمی شود قدروقیمت می یابد.
Evertything becomes dear when it is scarce; except
knowledge which becomes valuable when
it is in abundance.
فرخنده کسی که علم رادارد دوست
وندرپی علم روزوشب درتک وپوست
هرچیز چو کم شود ,شود قدرش بیش
جرعلم که قدراو به بسیاری اوست
=
نرجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع) - 848
کُلُّ شَی ءِِ یَحتاجَ اِلیَ العَقلِ وَالعَقلُ یَحتاجُ اِلیَ الاَدبِ .
هرکسی نیازمند عقل و عقل محتاح دانش است .
Every man needs mind and
mind needs knowledge.
چون علم , کمال آدمی راسبب است
آن است خردمند که دانش طلب است
مخلوق نیازمند عقل وخردند
خودعقل نیازمند علم وادب است
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع) - 847
کَفی بّالمرَءِ کَیِّساََ اَن یَعرِفَ مَعائِبَهُ .
همین قدرکه مرد زیرک باشدکافی است که عیب خودرابشناسد.
Sagacity suffices a man to recognize his defects.
آن کس که به عیب خویشتن پی نبرد
شایدکه نه منفصف است نه اهل خرد
زیراکه دوچشم عقل وانصاف بس است
تاخود همه کس به عیب خود درنگرد
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع) - 846
کَثرَهُ ضَحکِ الرّجُلِ تَذهَبُ وَقارُهُ .
خنده زیادمرد, وقاراوراازبین می برد.
Too much laugheter destroys man,s dignity.
آن کارمکن که ننگ خواهد آورد
دردیده خلق کوچکت خواهد کرد
ازخنده بیحدکه نشان سبکی است
ازبین رود وقاروسنگینی مرد
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع) - 845
کَثرَهُ الهَذرِتُمِلُّ الجَلیسَ .
پرگوئی , حریف راافسرده خاطرمی کند.
Prolixity upsets your companion.
هرچند تراست بهره ازخوشروئی
اخلاق تو آیتی است ازخوشخوئی
هنگام سخن حذرزپرگوئی کن
کافسرده کند حریف راپرگوئی
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع)- 844
کَثرَه ُالمالِ تُفسدُالقُلوبَ وَ تُنشِیِءُ الذّنوبَ .
بسیاری مال دل هاراتباه سازد وگناه بارآورد.
Opulence vitiates hearts and
produces sins.
آن کس که زیاد مال می خواهدوجاه
اوراپی این دونیست پروازگناه
جان می شود اندرهوس مال تباه
دل می شود اندرطلب جاه سیاه
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع) - 843
کَثرَهُ الدّینِ یُصَیِّرُالصّادِقَ کاذِباََ.
بسیاری وام راستگو رادروغگو می کند.
Heavy inedeptedness coneverts a truthful
man to a liar.
قرض است مصیبتی که چون یافت دوام
هم مایه ننگ گشت وهم آفت نام
بس مردم راستگو که درآخرکار
گشتند دروغگو زبسیاری وام
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع) - 842
قَلیلُ الحَقّ یَدفَعُ کَثیرَالباطِلِ کَمااَنّ القَلیلَ مِن النّارِ
یُحرِقُ کَثیرَالحطَبِ .
اندکی حق نیروی کثیرباطل رادرهم می شکند
چنان که اندکی آتش توده بزرگی
ازهیزم رامی سوزاند.
A little truth overcomes a lot
of falsehood as a flame of fire burns
a pile of wood .
حق گرچه قلیل است به باطل چو زند
نیروی کثیراوبهم درشکند
چونانکه به توده ای بزرگ ازهیزم
یک شعله خرد,آتش اندرفکند
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع) - 841
قُلوبُ الرّعیّهِ خَزائِنُ مَلِکِهافَما اَودَعَها مِن عَدلِِ اَو جَورِ وَجَدَهُ .
دلهای مردم خزانه سلطان است وازعدل وظلم
هرچه درآن بگذرد همان رابازیابد.
People,s hearts are the king,s treasures ; he
receives whatever he has deposited in them of
justice or unjustice.
دلهای کسان کاینه رخشان است
نیک ارنگری خزانه سلطان است
ازعدل وستم هرچه درآن بگذارند
درعاقبت کارنصیبش آن است
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع) - 840
قَدیَکبوَالجَوادُ .
اسب تیزرو چه بساکه به سردرغلطید.
A running horse may stumble.
پرهیزکن ازشتاب زیراناگاه
رهروزشتاب می نهد پادرچاه
ای بس که به ناگاه بسر درغلطد
آن اسب که بس تیزروان است به راه
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر