مولاعلی (ع ) - 961
لَم یَضَع مِن مالِکَ ماقَضی فَرضَکَ .
مالی که خرج واجبات خودکرده ای , ازدستت
نرفته است .
Whatever you have spent for your
necessities is not lost.
گربا زروسیم ازغمی خواهی رست
زرده که درکیسه نمی باید بست
آن مال که خرج واجبات تو شدست
هرچند فزون بوده , نرفته ست ازدست
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
=
مولاعلی (ع ) - 960
لَم یَسُد مَن اِفتَقَرَ اِخوانُهُ اِلی غَیرِهِ .
کسی که برادرانش به دیگران نیازمند باشند
بزرگ نمی شود.
A man who is not sueful to his brothers
will not be dignified .
دولتمندی که نیست درویش نواز
عزوشرفی نیابد ازنعمت وناز
هرگز نشود بزرگ آن کس که مدام
باعیرکند برادرش عرض نیاز
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
=
مولاعلی (ع ) - 959
لَم یَذهَبُ مِن مالِک ما وَقی عِرضَکَ .
ازمال تو آنچه که آبروی توراحفظ کرده ازدست رفته است .
What you have spend to secure your
reputation is not lost.
آن کس که زشوق سیم وزر مست بود
گرخوارشود به راه زر پست بود
آن سیم وزری که آبرورابخرد
هرچندزدست رفته دردست بود
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
=
مولاعلی (ع ) - 958
لِلظُُلمِ تَبِعاتُ موبِقاتُ .
ظلم عواقب گمراه کننده ای دارد.
Cruelty has destructive consequences.
نابودکننده است آثارستم
بسارکمرشکن بود بارستم
اخرگردد خراب دیوار ستم
برروی سرکسی که شد یارستم
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
=
مولاعلی (ع) - 957
لِلشّدائِدتُدَخّرُالرِّجالُ .
مردان بلند همت برای زمان سختی اندوخته شده اند .
Courageous man are saved for hard days .
روشن گهران چو شمع افروخته اند
خودرازبرای دیگران سوخته اند
مردان بلند طبع باهمت را
ازبهرزمان سختی اندوخته اند
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گرداوری : م. الف زائر
=-
مولاعلی (ع ) - 956
لِلحازِم فی کُلِّ فِعلِِ فَضلُُ .
دوراندیش درانجام هرکاربردیگران برتری دارد.
In doing everything a prudent man
is superior to others.
آن کزدگران بصیرتش باشد بیش
بهترکند آن کارکه آید درپیش
اندرهمه کاربرتری داردوفضل
آن مرد که بینا بودودوراندیش
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
= =
مولاعلی (ع ) - 955
لِلاِنسانِ فَضیلَتانِ ؛عَقلُُ وَ مَنطقُُ , فَبِالعقلِ
یَستفیدُ وَبِالمَنطِقِ یُفیدُ.
دوچیزمایه فضیلت آدمی است ؛ عقل ومنطق , که
باعقل وخرد سود بردو بانطق وبیان سود رساند.
A man,s superiority resides in
two virtues intelligence and speech ; by
the means of the former he acquires
benefits and by the latter he imparts them .
ای دوست زفیض عقل ومنطق مگذر
زیرابود این دو ,مایه فضل بشر
بانطق وبیان بزندگان سود رسان
باعقل وخرد ززندگی سود ببر
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع ) - 954
لِلاَحمَقِ مَعَ کُلِّ قَولِِ یَمین .
احمق باهرسخنی قسم می خورد.
A fool is he who swears in every sentence.
بهرسخنی که راستش پندارند
مردم به قسم دگر چه حاجت دارند؟
احمق قسمی خورد پی هرسخنی
تاخلق اورادروغگو نشمارند
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
=
مولاعلی (ع ) - 953
لِکُلِّ هَمِِّ فَرَجُُ , لِکُلِّ ضیقِِ مَخرَجُُ .
هرعقده تنگ آخر گشایش یابد ودرپی هربستگی
آخرراهی بازمی شود .
Every hard knot will be untied and every
closed way will open at last.
دمسازشود طالع ناساز آخر
دور خوشی توگردد آغازآخر
هرعقده که تنگ است گشایش یابد
هرراه که بسته ست شود بازاخر
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م. الف زائر
=
مولاعلی (ع ) - 952
لِکُلِّ شَیئی ءِِ آفَهُُ و آفَهُ الخَیرِ قَرین اُلسّو ءِ .
هرجیز آفتی دارد وآفت نیکوکاری
همصحبت بدنهاداست.
Everything has its bane ; and the bane of
benefaction is a malicious companion.
دردارجهان که عاقبت هرچیزی
دارد زپی آفت ملال انگیزی
دانی چه بود آفت نیکوکاری؟
همصحبت بد نهاد ناپرهیزی
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
=
مولاعلی (ع ) - 951
لِکُلِّ حَیِِّ مَوتُُ لِکُلّ شَئی ءِِ فَوتُُ .
برای هرزنده مرگ وبرای هرچیزی نابودی است .
There is a death for every
creature ; and an end
for everything.
اندرپی هر خوشی ملالی وغمی است
درصورت هرنشاط , , چین المی است
درگردن هرزنده طناب اجل است
بردامن هروجود گردعدمی است
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
=
مولاعلی (ع ) - 950
لِکُلّ امرَءِِ فی مالِهِ شَریکان ؛ اَلوارِثُ وَ الحَوادثُ .
درمال هرمردی دوشریک هست یکی وارث دیگری حوادث .
There are two participants in wealth of each
man : One is hes heir and
the other, mishaps.
چون مرد رسد به مکنت وجاه و جلال
خواهد دوشریک یافت درمال ومنال
آن وارث اوکه می شود صاحب مال
وان حادثه ای که بهرمال است وبال
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
=
مولاعلی (ع ) - 949
لِسانُ المُرائی جَمیلُُ وَفی قَلبِهِ الدّاءُ الّدخیلُ .
ریاکارزبانی زیبا وقلبی بیماردارد.
A hypocrite has a nice tongue and
an ill heart.
آن راکه دو روئی روش دیرین است
هرجاک نهد پای , پی تفتین است
منگرکه زبان او چنین شیرین است
بنگرکه چقدرقلب او پرکین است
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع ) - 948
لِسانُ العاقِل وَراءَ قَلبِهِ , قَلبُ الاَحمَقِ وَراءَ لِسانِهِ .
زبان عاقل درپس دل اوست یعنی دلش راضی
نمی شودکه هرباطلی رابرزبان آورد , ودل بی عقل
درپس زبان اوست یعنی هرچه به زبانش آمد
بدون مانع اظهارمی کند.
A wise man,s tongue is behind his heart; he
does not mentions whatever he feels wrong. A fool
man,s heart is behind his tongue ; he
says everything without any reserve.
عاقل باشد زبانش اندر پس دل
راضی نشوددلش که گوید باطل
بی عقل وخرد ,دلش بود پشت زبان
کزمعنی حرف خویش باشد غافل
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
=
مولاعلی (ع) - 947
لِسانُ الجاهِلِ مِفتاحُ حَقّهِ .
زبان نادان کلید مرگ اوست .
An ignorant man.s tongue is a key to
his destruction.
جاهل چودرختی است تهی ازبروبرگ
بارن براو تیرملامت چو تگرگ
ای بس که چونادان به سخن لب بگشود
گرید زبان اوکلید درمرگ
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
=
مولاعلی (ع) - 946
لَذّهُ الکِرامِ فی الاِطعامِ ؛ لَذّهِ اللّئامِ فی الطّعامِ .
لذت جوانمردان به مهمانی دادن وخوشی دونان
به مهمان شدن است .
A generous man is pleased to invite , and
an avaricious person is pleased
to be invited.
آن راکه فرومایه بود همچو خسی
بامردبلند طبع فرق است بسی
این شادشود چو شدکسی مهمانش
وان شادشود چو گشت مهمان کسی
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآور ی: م.الف زائر