مشاعره 132
هرآن کس را برخاطر زعشق دلبری باری ست
سپندی گو برآتش نه که دارد کاروباری خوش
حافظ
=
شاه وگدابه دیده دریادلان یکی ست
پوشیده است پست وبلند زمین درآب
صائب تبریزی
=
باتوگستاخی است گفتن " ترک بدخوئی نما "
بادل خود گفته ام " آینه رابی رنگ کن "
نظیری نیشابوری
=
نرگس زنشاط ماه فروردین
بردست نهاد ساغر ز رین
امیرمعزی
=
نرگس ساقی بخواند آیت افسونگری
حلقه اوراد ما مجلس افسانه شد
حافظ
=
د گر به هرچه توگوئی مخالفت نکنم
که بی تو عیش میسر نمی شود مارا
سعدی
=
آمد زپی پرسش و ازرشک بمردم
کایا که خبرداده زبیماریم اورا..
بهارشیروانی
=
آمدسحر به پرسش من یاربارقیب
یامن زرشک جان دهم امروز یارقیب
آذر
=
باتوگویم شمه ای ازسرگذشت
بی تو آب دیده ام ازسرگذشت
سروش اصفهانی
=
توهیچ غم مخور ازاضطراب ای همدم
خداکه دردبه ماداد صبرهم بدهد
نوری اصفهانی
=
گردآوری : م.الف زائر
خیلی لذت بخش بود