مشاعره 179
مریزباده عشقم به خاک ره نچشیده
بنوش ازآن , که مراد است آب ناطلبیده
امیدخراسانی
=
هربرگ گل زدست نسیمی درآتش است
بندد دگرکسی بهکجاآشیانــــــــــــــــه را
کاملای کاشی
=
آنچه برد ازسرما نشئه روحانی مـــــــــــا
پیرونفس شدن بود و هوسرانی مـــــــــا
شایق تبریزی
=
آنچه برما رود زشومی بخت
همه درسایه جهالت ماست
قهرمان پاک بین ملایری
=
تاشانه صفت چنگ زدم برسرزلفت
گه عقده گشاهستم و گه نافه فروشم
فروغی بسطامی
=
مریض عشق به کوی تو تاغزال نشد
زضعف تن نتوانست کززمین خیزد
جامی
=
درد عشقی کشیده ام که مپرس
زهرهجری چشیده ام که مپرس
حافظ
=
ساده بودن عادتی مشکل نبود
سختینان بود و باقی ساده بود
قیصر امین پور
=
دلهای اسیران شده فرش حرم او
ای اشک روان شو که نسوزد قدم او
طوفی تبریزی
=
وصل چون نیست میسر به صبوری کوشیم
که صبوری ست نشانی زمسلمانی مــــــــــا
محمدحسین موسوی زاده
=
گردآوری : م. الف زائر