مشاعره 185
رسدگرسیل بنیان کن زآفات زمان یکسر
چودارم عشق تو , ویران نسازد خانه ما را
رضوی (شیوا)
=
آنچه دربزم عیان بود نهانم دادند
جلوه ی ناز به چشم نگرانم دادند
انوارحسین پاکستانی
=
دم گرمم به تو افسرده درون درنگرفت
زاهد ازحق مگذرسردتر ازکافـــــــــوری
حزین لاهیجی
=
یارآمده بود برسرمهر
بی مهری روزگار نگذاشت
وفای قمی
=
تاصباشانه برآن زلف خم اندرخم زد
آشیان دل صد سلسله رابرهم زد
=
صبوحی قمی
=
دم مرگ چون آتش هولناک
ندارد زبرنا و فرتوت باک
فردوسی
=
کارم امروز بس آشفته ترازموی توبود
درکفم دوش مگر حلقه گیسوی تو بود
الفت اصفهانی
=
دم مسیح وحیات خضربه مانرسد
غنیمتی شمر ای دوست وقت هستی را
اهلی شیرازی
=
آنچه درپرده گل بود نهان روی تو بود
گره غنچه گشودیم درو بوی تو بود
سلیم
=
دم واپسین زلیخا به همین ترانه دم زد
که به جذبه محبت پسرازپدر گرفتم
لا ادری
=
گردآوری : م.الف زائر