مشاعره 212


مشاعره 212

دولتی راکه نباشد غم ازآسیب زوال

بی تکلف بشنو دولت درویشان است

حافظ

=

تاهمی سرخ بود همچوگل سرخ عقیق

تاهمی زرد بود همچو گل زرد زریر

فرخی سیستانی

=

رفت ازبرمن آن که مرامونس جان بود

دیگربه چه امیددراین شهر توان بود

سعدی

=

دومنزل یکی کردوآمد دوان

همی تاخت برسان تیرازکمان

فردوسی

=

نصیحت گوش کن جاناکه ازجان د وست تردارند

جوانان سعاد تمند پند پیردانا را

حافظ

=

آن روزامیددل , برآید

کایام وصال دلبر آید

آقامحمود کرمانشاهی

=

دویاریکدل اگر باهمند  درهمه کار

هزارطعنه دشمن به نیم جو نخرند

لاادری

=

دهان داردچویک بسته  لبان داردبه می شسته

جهان برمن چویک پسته بد ان پسته دهن دارد

شهید بلخی

=

دوئی به مذهب فرمانبران عشق خطاست

خدایکی ومحبت یکی ویاریکی

لاادری

=

یارب که درچراغ مزارکسی مباد

آن قطره روغنی که زمنت چکیده است

نصرت دهلوی

=


گردآوری : م. الف زائر



نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 28 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 19:40

484 «سفهک على من فوقک جهل مردىّ»


در افتادن تو با کسى که از تو بالاتر است

نادانى کشنده ‏اى است



چو باشد کسى از تو در زور بیش،


بجنگش مکن رنجه بازوى خویش



که نادانى مهلک است این ستیز
‏ مشو غرّه و از خطر می گریز



485 «سفهک على من دونک جهل موذىّ»

در افتادن تو با کسى که از تو پائین‏تر است

نادانى آزار دهنده ‏اى است



به قدرت چو کس باشدت زیر دست



به استیزه با او مکن خویش پست
، که از جهل موذى است پیکار تو


‏ چرا نیست زین کارها عار تو



486 «سل عمّا لا بدّ لک و لا تعذّر فى جهله»

آنچه را از انجامش ناگریزى و عذرت از ندانستن

آن پذیرفته نیست بپرس

نباشد ز چیزى تو را چون گریز،



ز جهلش نباشى تو معذور نیز،

بپرس ار ندانى تو آن را درست‏

که انجام آن روز و شب کار تو است‏

[ بدون نام ] یکشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 11:44

499 «شرّ النّاس من لا یثق بأحد لسوء فعله»


کسى که به علّت بدکارى خودش به هیچ کس

اعتماد نکند بدترین مردم است

چو کس را نباشد به کس اعتماد،


روا نیست نیکوئى اندر نهاد


به شرّ و بدى نیست چون او بیاد
بسستى گراید و را اعتقاد

500 «شرّ الأخوان المواصل عند الرّخاء

و المفاصل عند البلاء»



بدترین دوستان آنستکه بهنگام آسایش پیوند

کند و وقت گرفتارى جدائى جوید


کند با تو پیوند اگر دوستى،



بشادى بود چون رگ و پوستى

چو وقت بلا ترک گوید تو را،
، از او نیست بدتر بشرّ و جفا

501 «شرّ النّاس من لا یعفو عن الهفوة و لا یستر العورة»


کسى که از لغزش دیگران نگذرد و عیب پوشى نکند

از بدترین افراد است

نبخشى تو گر لغزش دیگران،



نپوشى اگر عیب و نقص کسان


نباشد بتر از تو کس اى شریر

، تو در دست نفس پلیدى اسیر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد