مشاعره 264
آن که پای ازسرنخوت ننهادی برخاک
عاقبت خاک شد وخلق براو می گذرند
سعدی
=
دربه در اندردیارکفرودین گشتم بسی
هیج کس راروح صدق وقلب آرامی نبود
جلال الدین همائی
=
دربهشت عافیت افتادم ازبی حاصلی
شدحصاربی بری ازسنگ طفلان بیدرا
صائب
=
آن که پرنقش زد این دایره مینائی
کس ندانست که درگردش پرگارچه کرد
حافظ
=
در بیستون زناله ی من گرصدافتد
نالد زدرد , کوه جدا, کوهکن جدا
جامی
=
آن که پیش لب شرین توای چشمه ی نوش
آفر ین گفته ودشنام شنیده ست منم
رهی معیری
=
مگر چشم مجنون برابر اندراست
که گل رنگ رخسار لیلی گرفت
رابعه قزداری
=
توچشم لطف فروبسته ای زمن , ورنه
به دل امید نگاهی که داشتم دارم
پارساتویسرکانی
=
مگرخدازرقیبان توراجدا بکند
عجب خیال خوشی کرده ام , خدابکند
فروغی بسطامی
=
رمز خاموشی و اسرارسکوت جاوید
گفتگوئی ست که با یادسحردارد شب
علی اشرف نوبتی ( پرتو )
=
گردآور ی: م .الف زائر
مولاعلی ع
710 «لَیسَ فِى الغُربَةِ عارُُ، اِنَّمَا العارُ
فِى الوَطن الاِفتِقارُ»
غریبى ننگ و عار نیست. بلکه ننگ و عار
ندارى در وطن است
ز غربت نباشد به کس ننگ و عار
وطن غربت است ار تو باشى فگار
چه نالى ز غربت تو اى کامکار
که ننگ است در خانه بودن ندار
==
کتاب هزارگوهر - سیدعطاء الله مجدی
گردآوری : م.الف زائر
مولاعلی ع
708 «لَیسَ بِمؤمِنِِ مَن لَم یَهتَمُّ بِاصلاحِ مِعادَه»
کسى که باصلاح کار آخرتش نکوشد
مؤمن نیست
کسى کاخرت را برد او زیاد،
نکوشد به اصلاح امر معاد
نباشد ورا دین و ایمان درست
چو اندر اصول است بسیار سست
=
کتاب هزارگوهر - سیدعطاء الله مجدی
گردآوری : م.الف زائر
مولاعلی ع
707 «لَیسَ فِى المَعاصى اَشَدُّ مِن اِتّباعِ الشَّهوةِ
فَلا تُطیعوها فَیشغَلَکُم عَنِ اللّهِ»
بین گناهان گناهى از پیروى شهوت بدتر نیست، آنرا
فرمان مبرید که شما را از یاد خدا باز مىدارد
ز شهوت پرستى گناهى بتر،
نیاید مرا هیچ اندر نظر
نمائى چو زنجیر شهوت رها،
تو را باز دارد ز یاد خدا
=
کتاب هزارگوهر - سیدعطاء الله مجدی
گردآوری : م.الف زائر
مولاعلی ع
706 «لَیسَ شَیُء اَدعى اِلى زَوالِ نِعمَةِِ وَ تَعجیلِ
نِقمَةِِ مِن اِقامَةِِ عَلى ظُلمِِ»
هیچ چیز مانند اصرار بر ستم انسان را بسوى
نابودى نعمت و زود رسیدن بلا نمى خواند
و نمى کشاند
ز اصرار بر ظلم و جور و ستم،
نباشد بتر در زوال نعم
بلا نیز اندر پى آن رسد
همه زور و قدرت بپایان رسد
=
کتاب هزارگوهر - سیدعطاء الله مجدی
گردآوری : م.الف زائر
مولاعلی ع
704 «لَوِ اعتَبرَتَ بِما اَضَعتَ مِن ماضى
عُمرِکَ لَحَفِظتَ ما بَقِىَ»
اگر از آنچه از عمر گذشته ات تباه
کرده اى، پند مى گرفتى بقیّه آنرا حفظ مى کردى
گر از آنچه از عمر کردى تباه،
ترا بود زان عبرت و انتباه
، غنیمت شمردى تو آینده را
خریدى به فانى تو پاینده را
=
کتاب هزارگوهر - سیدعطاء الله مجدی
گردآوری : م.الف زائر
مولاعلی ع
703 «لَو یَعلَمُ المُصَلّى ما یَغشاهُ مِن الرّحمَةِ لَما
رفَعَ رَاسَهُ مِن السّجودِ»
اگر نمازگزار بداند تا چه اندازه رحمت خدا او را
فرو گرفته، البتّه سر از سجده بر نخواهد داشت
بود گر کس آگه ز لطف خدا،
بدانگه که سازد نمازى ادا،
نخواهد سر از سجده کردن بلند
بدین پایه باشد نماز ارجمند
=
کتاب هزارگوهر - سیدعطاء الله مجدی
گردآور ی: م.الف زائر
701«لِسانُکَ اِن اَمسَکتَهُ اَنجاکَ
وَ اِن اَطلَقتَهُ اَرداکَ»
اگر زبانت را نگهدارى نجاتت مى دهد
و اگررهایش سازی هلاکت می کند
هلاک و نجاتت بود از زبان
چو خواهى شوى راحت از دست آن،
ببندش ز هر زشت و هر ناروا
مکن آفت جان خود را رها
=
کتاب هزارگوهر - سیدعطاء الله مجدی
گردآوری : م.الف زائر
;
مولاعلی ع - 705 ئ 706
706 «لَیسَ شَیُء اَدعى اِلى زَوالِ نِعمَةِِ وَ تَعجیلِ
نِقمَةِِ مِن اِقامَةِِ عَلى ظُلمِِ»
هیچ چیز مانند اصرار بر ستم انسان را بسوى
نابودى نعمت و زود رسیدن بلا نمى خواند
و نمى کشاند
ز اصرار بر ظلم و جور و ستم،
نباشد بتر در زوال نعم
بلا نیز اندر پى آن رسد
همه زور و قدرت بپایان رسد
=
کتاب هزارگوهر - سیدعطاء الله مجدی
گردآوری : م.الف زائر
=
مولاعلی ع
705
لَوکانَ لِربِکَ شریکُُ لَاتتُکَ رُسُلُهُ
اگرخدایت راشریکی بود , البته فرستادگانش پیش تو آمده بودند
اگر بود ذ ات خداراشریک
همه کارخلقت نمی بود نیک
رسولان اوراتودیدی تمام
کسینیست همتای او , والسلام
=
کتاب هزارگوهر- سیدعطاء الله مجدی
گردآوری : م.الف زائر
.
مولاعلی ع - 709 و 710
710 «لَیسَ فِى الغُربَةِ عارُُ، اِنَّمَا العارُ
فِى الوَطن الاِفتِقارُ»
غریبى ننگ و عار نیست. بلکه ننگ و عار
ندارى در وطن است
ز غربت نباشد به کس ننگ و عار
وطن غربت است ار تو باشى فگار
چه نالى ز غربت تو اى کامکار
که ننگ است در خانه بودن ندار
==
کتاب هزارگوهر - سیدعطاء الله مجدی
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی ع
709- لَیسَ لِابلیسَ وَهَقُُ اَعظَمُ مِن الغَضَبَ وَالِنساء
برای شیطان کمند ی بزرگتراز خشم وزن نیست
کمندی بود بهر ابلیس خشم
نپوشد زاغوای وتزویرچشم
کمند دگر بهر او زن بود
به عقل وبه دین تو رهزن بود
=
کتاب : هزارگوهر - سیدعطاء الله مجدی
گردآوری :م الف زائر
مولاعلی ع -702-703
703 «لَو یَعلَمُ المُصَلّى ما یَغشاهُ مِن الرّحمَةِ لَما
رفَعَ رَاسَهُ مِن السّجودِ»
اگر نمازگزار بداند تا چه اندازه رحمت خدا او را
فرو گرفته، البتّه سر از سجده بر نخواهد داشت
بود گر کس آگه ز لطف خدا،
بدانگه که سازد نمازى ادا،
نخواهد سر از سجده کردن بلند
بدین پایه باشد نماز ارجمند
=
کتاب هزارگوهر - سیدعطاء الله مجدی
گردآور ی: م.الف زائر
=
702مولاعلی ع
لِسانُ الجاهِلِ مِفتاحُ حَتفِهِ
زبان نادان کلید مرگ اوست
بنادان رسد هرزیان وگزند
چوروزی هم اواندر افتد به بند
زیانش همه اززبانش بود
زبان آفت جسم وجانش بود
=
کتاب هزارگوهر - سیدعطاءالله مجدی
گردآوری : م.ا لف زائر