مشاعره عاشورائی 15


مشاعره عاشورائی 15


مرکب خدای رابه سوی کوفه زین مکن

خلق مدینه رازفراغت حزین مکن

سروش اصفهانی

=

نوجوانان علی جون که فتادند زپا

قامت سروصنوبر زچه رعنا می شد

وصال شیرازی

=

درگلشنی که خورد زخوبی بهشت آب

برخاک ریختند گل وارغوان دریغ

عاشق اصفهانی

=

غروب بود وافق حرف های گلگون داشت

زتیر فاجعه زینب دلی پرازخون داشت

حبیب آبادی

=

تاهمیشه می نوشند باعطش زلالی را

چکه چکه دریاها ازسبوی چشمانش

سیدمهدی جلیلی

=

شادی چنان زمردم عالم کناره کرد

کز خوشدلی نشانه ای اندردیارنیست

وصال شیرازی

=

تایک دوروز هست مجالی دراین عزا

ای دیده گریه سرکن  ای زغم بنال

عاشق اصفهانی

=

لحظه ای بربند چشمان شهیدت رابخواب

زخم هایت می شود فرداشکوفا ذوالجناح

رضا اسماعیلی

=

حالی شود که پرده زقهر خدافتد

وزبیم لرزه بربدن انبیافتد

وحشی بافقی

=

درشام وکوفه حکمروا اهرمن به تخت

برخاک جسم پاک سلیمان کربلا

وصال شیرازی

=

گردآوری : م الف زائر



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد