گفتم ... گفتی ...

 

 

 

 

Saeed Saeedi

 

 

گفتم: خسته‌ام 

گفتی: لاتقنطوا من رحمة الله

.:: از رحمت خدا نا امید نشید(زمر/53) ::. 

 

گفتم: هیشکی نمی‌دونه تو دلم چی می‌گذره 

گفتی: ان الله یحول بین المرء و قلبه

.:: خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24) ::. 

 

گفتم: غیر از تو کسی رو ندارم 

گفتی: نحن اقرب الیه من حبل الورید

.:: ما از رگ گردن به انسان نزدیک‌تریم (ق/16) ::. 

 

گفتم: ولی انگار اصلا منو فراموش کردی! 

گفتی: فاذکرونی اذکرکم

.:: منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152) ::. 

گفتم: تا کی باید صبر کرد؟ 

گفتی: و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا

.:: تو چه می‌دونی! شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب/63) ::. 

 

گفتم: تو بزرگی و نزدیکت برای منِ کوچیک خیلی دوره! تا اون موقع چیکار کنم؟ 

گفتی: واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله

.:: کارایی که بهت گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کنه (یونس/109) ::. 

 

گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بنده‌ات هستم و ظرف صبرم کوچیک... یه اشاره‌ کنی تمومه! 

گفتی: عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم

.:: شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/216) ::. 

 

گفتم: انا عبدک الضعیف الذلیل... اصلا چطور دلت میاد؟ 

گفتی: ان الله بالناس لرئوف رحیم 

.:: خدا نسبت به همه‌ی مردم - نسبت به همه - مهربونه (بقره/143) ::. 

گفتم: دلم گرفته 

گفتی: بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا

.:: (مردم به چی دلخوش کردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا شاد باشن (یونس/58) ::. 

 

 

گفتم: اصلا بی‌خیال! توکلت علی الله 

گفتی: ان الله یحب المتوکلین

.:: خدا اونایی رو که توکل می‌کنن دوست داره (آل عمران/159) ::. 

 

گفتم: خیلی چاکریم! 

ولی این بار، انگار گفتی: حواست رو خوب جمع کن! یادت باشه که: 

و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره 

.:: بعضی از مردم خدا رو فقط به زبون عبادت می‌کنن. اگه خیری بهشون برسه، امن و آرامش پیدا می‌کنن و اگه بلایی سرشون بیاد تا امتحان شن، رو گردون میشن. خودشون تو دنیا و آخرت ضرر می‌کنن (حج/11) ::. 

 

گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم 

گفتی: فانی قریب 

.:: من که نزدیکم (بقره/۱۸۶) ::. 

 

گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش می‌شد بهت نزدیک شم 

گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال

.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/۲۰۵) ::. 

 

گفتم: این هم توفیق می‌خواهد! 

گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم

..:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲) ::. 

 

گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی 

گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه 

.:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/۹۰) ::. 

 

گفتم: با این همه گناه... آخه چیکار می‌تونم بکنم؟ 

گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده 

.:: مگه نمی‌دونید خداست که توبه رو از بنده‌هاش قبول می‌کنه؟! (توبه/۱۰۴) ::. 

 

گفتم: دیگه روی توبه ندارم 

گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب

.:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/۲-۳) ::. 

 

گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟ 

گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا 

.:: خدا همه‌ی گناه‌ها رو می‌بخشه (زمر/۵۳) ::. 

 

گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو می‌بخشی؟ 

گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله 

.:: به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵) ::. 

 

گفتم: نمی‌دونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم می‌زنه؛ ذوبم می‌کنه؛ عاشق می‌شم! ... توبه می‌کنم 

گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین

.:: خدا هم توبه‌کننده‌ها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/۲۲۲) ::. 

 

ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک 

گفتی: الیس الله بکاف عبده

.:: خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/۳۶) ::. 

 

گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار می‌تونم بکنم؟ 

گفتی:  

 

یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما 

 

.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشته‌هاش بر شما درود و رحمت می‌فرستن تا شما رو از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیارن. خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/۴۱-۴۳ 

 

هدیه ... آتین آتینی .

  

 
 
Atin Atini
 
 
 
روزی مردی به خونه اومد و دید که دختر سه ساله اش قشنگترین و گرونترین کاغذ  
 
کادوی  موجود در کمد اون رو تیکه تیکه کرده و با اون یه جعبه کفش قدیمی رو تزیین  
 
کرده !!! مرد دخترک رو بخاطر اینکار تنبیه کرد و دختر کوچولو اون شب با گریه به  
 
رختخواب  رفت و خوابید..فردا صبح وقتی مرد از خواب بیدار شد و چشاش رو باز کرد ، دید  
 
 
که دخترک بالای سرش نشسته و ج...عبه تزیین شده رو به طرف اون دراز کرده!! مرد  
 
تازه  یادش اومد که امروز ، روز تولدشه و دختر کوچولوش اون کاغذ رو برای تزیین کادوی  
 
تولد اون استٿاده کرده. با شرمندگی دخترش رو بوسید و جعبه رو از اون گرفت و درش رو  
 
باز کرد. اما در کمال تعجب دید که جعبه خالیه !!! مرد دوباره به دخترش پرخاش کرد که : «  
 
جعبه خالی که هدیه نمیشه!! باید توش یه چیزی میذاشتی !!!». دخترک با تعجب به  
 
صورت پدرش خیره شد و گفت : « اما این جعبه خالی نیست. من دیشب هزار تا بوس  
 
توش  گذاشتم تا هروقت دلت برام تنگ شد یکی از اونا رو برداری و استٿاده کنی از اون  
 
روز  به بعد ، پدر همیشه اون جعبه رو همراه خودش داشت و هروقت دلتنگ دخترش می  
 
شد در اون رو باز می کرد و با برداشتن یه بوسه آروم می گرٿت. هدیه کار خودش رو  
 
کرده  بودا ...

 

چشم مادر. آتین آتینی .

‎ 
  Atin Atini
 
 
یک پسر کوچک از مادرش پرسید : چرا گریه می کنی؟
مادرش به او گفت: زیرا من یک زن هستم...
پسر بچه گفت: من نمی فهمم!
مادرش او را در آغوش گرفت و گفت: تو هیچگاه نخواهی فهمید!
بعدها پسر کوچک از پدرش پرسید: چرا مادر بی دلیل گریه می کند؟
...
پدرش تنها توانست به او بگوید : تمام زنها برای هیچ و پوچ گریه می کنند!
پسر کوچک بزرگ شد و به یک مرد تبدیل گشت ولی هنوز نمی دانست چرا زن هابی دلیل گریه می کنند?

بالاخره سوالش را برای یک فرشته مطرح کرد و مطمئن بود که فرشته جواب را می داند

او از فرشته پرسید: چرا زن ها به آسانی گریه می کنند؟
فرشته گفت خدا زمانی که زن را خلق کرد می خواست که او موجود به خصوصی باشد بنابراین شانه های او را آن قدر قوی آفرید تا بار همه دنیا را به دوش بکشد و همچنین شانه هایش آن قدر نرم باشد که به بقیه آرامش بدهد ...
به او یک نیروی درونی قوی داد تا توانایی تحمل زایمان بچه هایش را داشته باشد وقتی آن ها بزرگ شدند توانایی تحمل بی اعتنایی آن ها را نیز داشته باشد!
به او توانایی داد که در جایی که همه از جلو رفتند نا امید شده اند او تسلیم نشود و همچنان پیش برود به او توانایی نگهداری از خانواده اش را داد حتی زمانی که مریض یا پیر شده است بدون این که شکایتی بکند ...

به او عشقی داده که در هر شرایطی بچه هایش را عاشقانه دوست داشته باشد حتی اگر آنها به او آسیبی برسانند . به او توانایی داد که شوهرش را دوست داشته باشد و از تقصیرات او بگذرد و همیشه تلاش کند تا جایی در قلب شوهرش داشته باشد به او این شعور را داد که درک کند. یک شوهر خوب هرگز به همسرش آسیب نمی رساند اما گاهی اوقات توانایی همسرش را آزمایش می کند و به او این توانایی را داد که تمامی این مشکلات را حل کرده و با وفاداری کامل در کنار شوهرش باقی بماند و در آخر به او اشک هایی دادم که بریزد این اشک ها فقط مال اوست و تنها برای استفاده اوست در هر زمانی که به آنها نیاز داشته باشد او به هیچ دلیلی نیاز ندارد تا توضیح دهد چرا اشک می ریزد
فرشته گفت: زیبایی یک زن در چشمانش نهفته است زیرا چشم های او دریچه روح اوست و در قلب او جایی که عشق او به دیگران در آن قرار دارد 

فقر. آتین اتینی . .

  • Atin Atini
     
  •  
  • روزی یک مرد ثروتمند ، پسر بچه کوچکش را به یک روستا برد تا به او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می کنند ، چقدر فقیر هستند . آنان یک روز یک شب را در خانه محقر یک روستایی به سر بردند .
    در راه بازگشت و در پایان سفر ، مرد از پسر بچه پرسید : نظرت درباره مسافرتمان چی بود ؟
    پسر پاسخ داد : عالی بود پدر !
    پدر پرسید : آیا به زندگی آنان توجه کردی ؟...

    پسر پاسخ داد : فکر می کنم !
    و پدر پرسید : چه چیزی از این سفر یاد گرفتی ؟
    پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت : فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آنها چهار تا . ما در حیاطمان یک فواره داریم و آنها رودخانه ای دارند که نهایت ندارد . ما در حیاطمان فانوس هایی تزیینی داریم و آنها ستارگان را دارند . حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود ، اما باغ آنها بی انتهاست !
    در پایان حرف های پسر ، زبان مرد بند آمده بود . پسر اضافه کرد : متشکرم پدر که من نشان دادی ما واقعا چقدر فقیر هستیم !!!!

گزیده ای ازسخنان استاد امجد.

 

 

آیت‌الله امجد:

 

شما عدالت را برقرار کن، کاری می‌کنم هیچ زنی بد‌حجاب نباشد

 

زمان حجاج ، زندان یکی بود، هارون الرشید زندان ها را متعدد کرد و با این کار هارون می خواست اسلام را در جهان پیاده کند ولی چه اسلامی؟ اسلامی که موسی بن جعفر 14سال برود به زندان ، 14سال درست است. اول تحت نظر بود بعداً از این زندان به آن زندان ، 4 سال آخر در ظلم تمام، پله می خورد میرفت پایین نه هوا بود و نه نور ، الان کشف کردند کنده اند و پیدا کرده اند این زندان ها را.  

 

 
 
«آینده»؛ فرازهایی از سخنان آیت الله محمود امجد در ادامه می آید: 
  • اگرکسی اخلاقش خوب نباشد در برزخ مشکل دارد.
  •   از صاحب شرایع الاسلام پرسیدندتربیت فرزندچطور است گفته بود وقت تربیت فرزند از20سال قبل از ازدواج است.

 

  • آن چه مهم است نیت است کسی که نیتش درست است با یک ساعت مطالعه به کلی معارف می  رسد و الا هرچه قدر هم تلاش کند با ابزار ، کامپیوتر و اینترنت به نتیجه نمی رسد.

 

  • چهار دسته اند اگه خوب باشند همه خوبند اگه فاسد شوند همه فاسد اند اول: علما ، دوم: حکام  ، سوم : تجار و چهارم: عبّاد وزهّاد.
  •  
  • آقا نگویید نصیحت خوب نیست؛ نصیحت بکنید. ممکن است بیست سال دیگر بفهمد و اثر بگذارد ، ممکن است الان نفهمد ولی بیست سال دیگر بفهمد .
  •  
  • به خدا اگر تمام عالم را بگردی یکی مثل این ادعیه مفاتیح الجنان پیدا نمی کنی: دعای توسل ، جامعه کبیره ، عشیره و... 
  • یک جمکران رفته بودیم آن وقت که معنویت داشت، این اواخر یک جمکران رفتیم، چند هزار نفر آدم بود، ولی یک ذره بوی معنویت از آن جمع نمی آمد.

 

  • در جمکران نشسته بودم جوانی آمد گفت استخاره، گفتم چشم. گفت یکی دیگر چشم ، یکی دیگر چشم ، یکی دیگر... گفتم آقا برای چه می خواهی؟ گفت تو بیکاری، من هم بیکارم گفتم استخاره بگیرم، بعداً معلوم شد پای منبر مرحوم کافی چنین چیزی رخ داده، این هم فکر کرده کار خوبیست آمده بود انجام دهد.
  • نگاه حضرت رسول به همه عالم و هر کس مثبت و خیر بوده است. البته از ارتباط با آن انسان های رذل و کثیفی که اطراف ایشان بودند یک گَردی در دل حضرت می نشسته که برای رفع آن استغفار می کردند و الا نگاه حضرت همان مارأیت الّا جمیلا بوده است .

  • مرز و اساس اسلام اخلاق است « بعثت لاتمّم مکارم الاخلاق» اگر اخلاق نباشد، فقه عبادت نیست. و الّا ظواهر فراوان است.

 

  • اگر من گناه کنم ملائکه اذیت می شوند امام زمان (عج) خجالت می کشد.تا نفسانیت هست، فرد نمی تواند اسلام حقیقی داشته باشد. نمی تواند به حقیقت بگوید یاعلی ، یاحسین. 
  • زمان حجاج ، زندان یکی بود، هارون الرشید زندان ها را متعدد کرد و با این کار هارون می خواست اسلام را در جهان پیاده کند ولی چه اسلامی؟ اسلامی که موسی بن جعفر 14سال برود به زندان ،  14سال درست است.  اول تحت نظر بود بعداً از این زندان به آن زندان ،  4 سال آخر در ظلم  تمام، پله می خورد میرفت پایین نه هوا بود و نه نور  ، الان کشف کردند کنده اند و پیدا  کرده اند این زندان ها را.
  • مقام معظم رهبری به بنده گفتند جوان ها شما را خیلی دوست دارند. من گفتم سراسری است (کل ایران) ، ایشان گفتند چه بهتر، گفتم خوب، آخر کاری نمی توانم برایشان بکنم. گفتند یک کلمه به آنان بگویید بس است. این سخن حکیمانه است واقعاً یک کلمه زندگی کسی را گاهی متحول می کند.

 

  • جامعیّت و مدیریت آقای بهشتی را هیچ کس نداشت .
  • من معتقدم باید یک توفیق عمومی شود و الّا خطرات بزرگی ما را تهدید می کند من خیلی نگران و مضطرّم .
  • من خودم از همه بدتر هستم. ولی این بلایی که بعضی از این خدانشناس ها بر سر این مردم می آورند من تحمّل نمی کنم.

 

  • شما عدالت را در جامعه برقرار کن من توان این کار را دارم که کاری کنم یک تار موی هیچ زنی در مملکت بیرون نباشد. عدالت کو؟ اول شما  عدالت را برقرار کن. امروز ما فقط می توانیم توی سر مظلوم بزنیم، اگر این کار در مملکت نباشد، خیلی کارها می توان کرد.

 

  • مرحوم مجلسی معروف است کارهای بزرگی هم کرده بحارالانوار 110 جلدش چاپ شده باقی اش هم در بیروت چاپ شده که بهتر بود با اوضاع این روزها چاپ نمی شد مربوط به مسائل خاصی است . او هزار شاگرد هم داشته که بعضی شان از خود او بالاتر بودند. پدر مجلسی از خود او خیلی بالاتر بوده است.

 

  • بعضی ها با دروغ منبرشان  گرفته است ، من یک کتابهایی می دانم و بلدم  که شماها نمی دانید. اگر مطالب آنها را بیایم و در منبر بگویم، مثل مور و ملخ در خیابان و اطراف، آدم می آید پای منبرم.
  •  مرحوم آقاسید ابوالحسن اصفهانی در نماز مغرب بوده  سر پسرش را بریدند بین دو نماز ایشان فهمید . مرحوم بهلول می گفت که در نماز عشاء ذره ای صدایش نمی لرزید من عکس ایشان را دیدم خیلی فرد متشخصی بود.

 

  • حدیث از قرآن مشکلتر است، چیزی که معقول نیست نباید گفت. بعضی چیزها هم که سنگین است، طرحش سخت است.

 

  • مشکل ما خودخواهی است. همین خودخواهی است که عاشورا را درست کرد همه این فسادها از خودخواهی است.

 

  • آدم باید حرف طرف را بفهمد، بعد قبول یا رد کند، ما حرف طرف را نمی فهمیم، بعد نفهمیده شروع به نقد می کنیم یا قبول .

 

  • ابتداءاً نباید سوء ظن داشت ولی در مقام عمل سوء ظن لازم است. در معامله، ازدواج و... باید سوء ظن داشت.

 

  • آزادی تاجایی خوب است که مزاحم آزادی دیگران نشویم.

 

  • اما آقای بهجت ، البهجه و ما ادریک ماالبهجه . ایشان هیچ داعی نداشت، اگر آدم یک داعی داشته باشد خطرناک است. خوب ما 50 سالی بود که ایشان را می شناختیم من نمی گویم شاگرد ایشان بودم. چون بگویم شاگرد ایشان بودم ایشان را کوچک کردم. برای ایشان بد است که برای بالا بردن خود ایشان را پایین بیاورم. من خیلی ناراحتم از این مسئله (فوت آقای بهجت ) امام که فوت کرد گفتیم آقای بهاء الدینی را داریم آقای بهاءالدینی که فوت کرد گفتیم آقای بهجت هست ؛ حالا کو بهجت؟ کو؟ شما بهجت به من نشان بده .

 

  • اگر کسی گفت من آقای بهجت را می شناسم باور نکنید.

  

  • عمامه وقتی عمامه است که شمشیر حق باشد.

 

  • من نه به شخصی وابسته ام و نه به گروهی ، من آزادم.

 

  • بزرگترین ظلم به جامعه ، خالی کردن آن از محتوا می باشد.

 

  • بعضی از این وعّاظ نمی دانم ابروهایشان را چکار می کنند ، فکر می کنند اگر به وضع ظاهریشان خیلی بپردازند می توانند تبلیغ کنند. ولی این نیست، تبلیغ با پاکی و صفای درونی است.

 

  • مشکل مردم بیم جان و غم نان است اگر کسی بداند اینها دست خداست، مشکلات حل می شود.

 

*** گزیده سخنرانیهای استاد محمود امجد  

 

در کوچه طحانی، به نقل از  پایگاه اطلاع رسانی استاد