مولاعلی ع
866 «من بَصّرَکَ عَیبَکَ وَحَفِظَکَ فى غَیبِکَ
فَهوَ الصَّدیقُ فَاحفَظهُ»
هر کس ترا به عیبت بینا کند، و
در غیابت آبرویترا محفوظ دارد، دوستى یکدل
است، او را نگه دار
کند گر کست آگه از عیب خویش
بغیبت نگه داردت هر چه بیش
نباشد چنو هیچ یارى صمیم
نگه دار او را که باشد حمیم
=
کتاب هرازگوهر
سیدعطاء الله مجدی
=
گردآوری : م.ا لف زائر
مولاعلی ع
865 «مَن عَرَفَ نَفسَهُ فَقَدِ انتَهى اِلى
غایَةِ کُلِّ مَعرِفَةِِ وَ عِلمِِ»
کسى که خود را بشناسد به منتها درجه
هر معرفت و دانشى رسیده است
چو کس نفس خود را شناسد درست
به تهذیب آن کوشد او از نخست
مر او را بود غایت معرفت
بعلم است در آخرین مرتبت
=
کتاب هزارگوهر
سیدعطاء الله مجدی
=
گرد آوری : م.ا لف زائر
مولاعلی ع
864 «مَن أَکثَرَ هُجِرَ»
هر کس بسیار بگوید مردم
از او دورى کنند
سخن تا توانى تو کمتر بگوى
ز بیهوده گفتن مبر آبروى
مکن دور از خود تو خلق خدا
چرا نیستت هیچ شرم و حیا
=
کتاب هزارگوهر
سیدعطاء الله مجدی
=
گردآوری : م .الف زائر
مولاعلی ع
863 «مَن تَکَبَّر حُقِّرَ»
هر کس تکبّر کند کوچک شمرده شود
هر آن کس که افتد به بند غرور
شود عاقبت از ره راست دور
عزیز است اگر، خوار گردد بسى
شود کم بهاتر ز خار و خسى
=
کتاب هزارگوهر
سیدعطاء الله مجدی
=
گردآوری : م .الف زائر
مولاعلی ع
862 «مَن تَفاقَرَ اِفتَقَر»
هر که خود را به نادارى زند نادار گردد
کسى کاو بخود بست فقر اى رفیق
نه بگرفت دست کسى در طریق
سرانجام فقرش گریبان گرفت
نه کارى بامساک سامان گرفت
=
کتاب هزارگوهر
سیدعطاء الله مجدی
=
گردآوری : م.ا لف زائر