دوازدهم محرم
شهادت زیباترین روح پرستنده
حضرت امام زین العابدین علیه السلام
گر دین خدا به کربلا احیا شد |
از خون حسین زاده زهرا شد |
با اشک و دعاى خود امام سجاد |
تکمیل گر قیام عاشورا شد |
الصّبر صبران صبر على ما تکره و صبر على ما تحبّ
صبر دو تا است، یکى صبر بر چیزى که آنرا
نمىخواهى و دیگرى صبر بر آنچه آنرا مىخواهى.
دو صبر است صبر اى پسندیده خوى
چنو کیمیائى نیابى، مجوى
یکى صبر بر آنچه دارى تو دوست
دگر صبر بر آنچه منفورت او است
کشیشی در اتوبوس نشسته بود که یک ولگرد مست و لایعقل سوار شد و کنار او نشست. مردک روزنامه ای باز کرد و مشغول خواندن شد و بعد از مدتی هم از کشیش پرسید: "پدر روحانی! روماتیسم از چی ایجاد می شود؟"
کشیش هم موعظه را شروع کرد و گفت: "روماتیسم حاصل مستی و میگساری و بی بند و باری است."
مردک با حالت منفعل دوباره سرش گرم روزنامه خودش شد.
بعد کشیش از او پرسید: تو حالا چند وقت است که روماتیسم داری؟
مردک گفت :من روماتیسم ندارم.
این جا نوشته است پاپ اعظم دچار روماتیسم بدی است!
امشب و فردا
امشـب شهـادت نـامهی عشاق، امضا میشود
فردا ز خون عاشقان، ایــن دشـت دریا میشود
امشب کنار یـکـدگـــر،بنشــستــه آل مـصـطـفـی
فردا پریشان جمعشان، چون قلب زهرا میشود
امشــب بــود برپــا اگــر، ایـن خـیمهی ثـاراللهی
فردا به دست دشمنــان، برکنده از جــا میشود
امــشب صــدای خــواندن قـرآن به گوش آید ولی
فردا صدای الامــان، زین دشــت بــر پــا میشود
امشب کنار مادرش، لب تشنه اصغر خفته است
فــردا خـدایــا بستــرش، آغــوش صحـرا میشود
امشب که جمع کودکان، در خـواب نــاز آسودهاند
فردا به زیر خـــــارها، گـمگــشتـه پیــدا میشود
امــشب رقیــه حلــقهء زریــن اگـر دارد به گوش
فردا دریغ ایــن گوشــوار از گــوش او وا میشود
امشب بـه خـیـل تشنگان، عباس باشد پاسبان
فردا کنــار علقمــه، بــی دسـت سقّـا میشود
امشب که قاسم، زینت گلـــزار آل مصطــفـاست
فردا ز مرکب، سرنگون، ایــن سـرو رعنا میشود
امشب گـــرفته در میــــان، اصحـــاب، ثـــارالله را
فـردا عــزیــز فاطمـه، بی یــار و تنــها میشود
امشب به دست شاه دشت،باشد سلیمانی نگین
فردا به دست ساربان، این حلقه یغما میشود
امــشــب سـر سِــرّ خــدا بــر دامـــن زینـب بود
فــردا انیس خولی و دیــر نصــــاری مــیشود
ترسم زمین وآسمان، زیر و زبر گردد "حسان"
فردا اســــارت نامهی زینب چو اجرا میشود
حسان چایچیان
زمزمه ای با ارباب عشق...سالار شهیدان
آقا بــه خــدا مــا زشـمــا فـاصله داریم
بــا اصل مــرامــت به خــــدا فاصلـه داریم
بـا شور تــو و کرببـــلا محــفلــمــان گــرم
هم بــا تــو و بــا کربــبـلا فاصــلــه داریم
با چشمه ی احساس تــو ای خـون خداوند
با این همه تــزویر و ریــــا فاصــلــه داریم
تــا کربــبــلا تــا غــــم تنــهاییــت آن روز
صد حــنــجره فریــاد صـــدا فاصــله داریم
دیوار و در و دفترمان عکس شهـیـد است
با حــرمت خـــون شــهـــدا فاصــله داریم
گر مرجـع تقلید شمــا زینب کـبــری است
خواهر ز چه رو این همه ما فاصله داریم
تــصویــر تو را آیــنــه فــــــریــاد بــر آورد
با عـصمت حق،تا به کجــا فاصــله داریم
ما وارث خــون شــهــدایــیــم ولــی حــیف
بــا شــیــر زن کــربــبـلا فاصــلــه داریــم
عــمــریست کـه زنـدانی اندیشه ی خویشیم
با ذهــن پــر از عطــر هوا فاصــله داریم
دیــروز کـه در سنـگرمان ذکر و دعـــا بود
امــروز کــه از ذکــر و دعـا فاصله داریم
بــا عشــق و صـفــا خـانه یکی بود دل ما
افسوس که با ایـن هــمه جــا فاصله داریم
آیــا شــده از خویـش بـپــرسیم کـه امروز
با عشـق ســرآغــاز چــرا فاصله داریم ؟......
..شعر هاشمی زاده