وعده ای داده ای . وبلاگ شاخه نبات

 

وعده ای داده ای ... 

 

وبلاگ : شاخه نبات  

 

وعده‏اى داده‏اى و راهى دریا شده‏اى
خوش به حال لب اصغر که تو سقا شده‏اى
آب از هیبت عباسى تو مى‏لرزد
بى عصا آمده‏اى حضرت موسى شده‏اى
بى سجود آمده‏اى یا که عمودت زده‏اند
یا خجالت زده‏اى وه که چه زیبا شده‏اى
یا اخا گفتى و ناگه کمرم درد گرفت
کمر خم شده را غرق تماشا شده‏اى
منم و داغ تو و این کمر بشکسته
توئى و ضربه‏اى و فرق ز هم وا شده‏اى
سعى بسیار مکن تا که ز جا برخیزى
کمى هم فکر خودت باش ببین تا شده‏اى
مانده‏ام با تن پاشیده‏ات آخر چه کنم؟
اى علمدار حرم مثل معما شده‏اى
مادرت آمده یا مادر من آمده است
با چنین حال به پاى چه کسى 

وعده‏اى داده‏اى و راهى دریا شده‏اى
خوش به حال لب اصغر که تو سقا شده‏اى
آب از هیبت عباسى تو مى‏لرزد
بى عصا آمده‏اى حضرت موسى شده‏اى
بى سجود آمده‏اى یا که عمودت زده‏اند
یا خجالت زده‏اى وه که چه زیبا شده‏اى
یا اخا گفتى و ناگه کمرم درد گرفت
کمر خم شده را غرق تماشا شده‏اى
منم و داغ تو و این کمر بشکسته
توئى و ضربه‏اى و فرق ز هم وا شده‏اى
سعى بسیار مکن تا که ز جا برخیزى
کمى هم فکر خودت باش ببین تا شده‏اى
مانده‏ام با تن پاشیده‏ات آخر چه کنم؟
اى علمدار حرم مثل معما شده‏اى
مادرت آمده یا مادر من آمده است
با چنین حال به پاى چه کسى پا شده‏اى
تو و آن قد رشیدى که پر از طوبى بود
در شگفتم که در این قبر چرا جا شده‏اى

سپیده کاشانی

سرمایه اصلی سپیده کاشانی،شعر اوبود

 


لاله کویر، زندگینامه‌ داستانی سپیده ‌کاشانی (سرور اعظم‌باکوچی) است به‌نویسندگی «محمدرضا اصلانی» در 126 صفحه در قالب نثر روان و داستانی از سری مجموعه‌های مفاخر ملی ـ مذهبی که انتشارات سوره‌مهر سازمان تبیلغات اسلامی نیز، آن را به‌چاپ رسانده است.

شاعر نامور و بلند آوازه دوران انقلاب، خانم سپیده کاشانی (سرور اعظم‌باکوچی) به‌حق یکی از چهره‌های تابناک شعر معاصر بود که با سلامت طبع، استعداد شگرف و ذوق و قریحه سرشار، آثاری ارزنده و ماندگار از خود به یادگار نهاد.

به گزارش روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی، شاعر در 1313 کاشان بدنیا می‌آید، که طبیعت زیبا و پر گلاب قمصر را در آغوش پذیرفته است. کاشانی در همان اوایل کودکی و آغاز تحصیل در دبستانی در کاشان به کتاب و شعر روی‌ می‌آورد و قصه‌های کودکانه و شعرهای روان کودک، زندگی وی را از سایر کودکان متمایز می‌کند، سرانجام در سال 1325 (ه.ش) اولین شعر بر وی الهام می‌شود و این نخستین ودیعة الهی سرآغازی می‌شود، برای سرایش شعرهای بعدی. سپیده کاشانی پس از پایان آموزش متوسطه به ادامه تحصیل در منزل می‌پردازد؛. در سال 1331 ازدواج می‌کند و به تهران می‌رود تا در کنار بزرگان آن دیار بیشتر بیاموزد و شعر را به منزل مقصود برساند. در تهران به زودی وی غم سنگینی را در قلب شاعرانه‌اش احساس می‌کند، او معلم واقعی‌اش، مادرش را از دست می‌دهد.

وی درباره خانواده خود می گوید: «خانواده من یعنی پدر و مادرم به مطالعه کتاب و خواندن دیوان‌های شعر استادان متقدم و متأخر علاقه و عشقی وافر داشتند. طبیعی است که من نیز از همان کودکی، با شعر خصوصا با اشعارحافظ و سعدی و مولانا آشنا می‌شوم و اشعار حافظ، بیش از همه مرا تحت تأثیر قرار می‌داد و هر بار که در بحر تفکر در آثار حافظ غرق می‌شوم، صدفی یا گوهری تازه به دست می‌آورم. باید بگویم که شعر و ادبیات، نیمی از زندگی من شد که در تنهایی پناهگاه من است».           
1347 آغاز فعالیت وی با مطبوعات است و در این سالها پدر را نیز از دست می‌دهد و اندوه مضاعف را به دوش می‌کشد.
اولین مجموعه شعر وی در سال 1352 به چاپ می‌رسد و در سال 1358 با صدا و سیمای جمهوری اسلامی همکاری می‌کند و به عضویت شورای شعر و سرود در می‌آید. حضور مکرر وی در جبهه‌های جنگ تحمیلی همراه با فرزند ارشدش، وی را شاعر جنگ می‌کند و در سال 1363 در یک دیدار رسمی استاد شهریار را می‌بیند که تأثیر بزرگی بر وی می‌گذارد.         
سپیدة‌ کاشانی‌، در یکی‌ از روزهای‌ سال‌ 1358، هنگامی‌ که‌ کمتر از یک‌ سال‌ از پیروزی‌ انقلاب‌ شکوهمند اسلامی‌ مردم‌ ایران‌ به‌ زعامت‌ «امام‌ خمینی‌» می‌گذشت‌، دعوت‌ شد تا به‌ ادارة‌ رادیو برود.     
در روزهای‌ پرشور انقلاب‌ اسلامی‌، از شعرهای‌ او برای‌ ساختن‌ سرودهای‌ انقلابی‌استفاده‌ شده‌ بود:

           
«به‌ خون‌ گر کشی‌ خاک‌ من‌، دشمن‌ من

بجوشد گل‌ اندر گل‌ از گلشن‌ من

تنم‌ گر بسوزی‌، به‌ تیرم‌ بدوزی

جدا سازی‌ ای‌ خصم‌، سر از تن‌ من

کجا می‌توانی‌، ز قلبم‌ ربایی

گل‌ صبر می‌پرورد دامن‌ من‌

جز از جام‌ توحید هرگز ننوشم‌

زنی‌ گر به‌ تیغ‌ ستم‌ گردن‌ من‌

بلند اخترم‌، رهبرم‌، از در آمد

بهار است‌ و هنگام‌ گل‌ چیدن‌ من‌«

           
این‌ دعوت‌، برایش‌ غافلگیرکننده‌ و هیجان‌انگیز بود. با این‌ حال‌، با توکل‌ بر خداوند، آن‌ را پذیرفت‌ و به‌ آن‌ اداره‌ رفت‌.
تا آن‌ روز، هرگز راضی‌ نشده‌ بود که‌ با قبول‌ مسئولیتهای‌ گوناگون‌، از انجام‌ وظایف‌ مهم‌ تعلیم‌ و تربیت‌ فرزندان‌، خانه‌داری‌ و تدبیر منزل‌ شانه‌ خالی‌ کند. از آن‌ به‌ بعد نیز، انجام‌ کارهای‌ خانه‌، همسرداری‌ و سرپرستی‌ فرزندانش‌ را مقدس‌ می‌شمرد، و به‌ عهده‌دار بودن‌ آن‌ افتخار می‌کرد.         
یک‌ سال‌ پس‌ از همکاری‌ او با ادارة‌ رادیو، آقای‌ مجید حداد عادل‌، شاعر معاصر، «حمید سبزواری‌»، را مأمور تشکیل‌ «شورای‌ شعر و سرود» کرد. پس‌ از آن‌ مأموریت‌ و بعد از سنجش‌ دقیق‌ توانایی‌ها و استعدادها، عاقبت‌، کار این‌ شورا آغاز شد. استاد مهرداد اوستا، محمود شاهرخی‌، علی‌ معلم‌، مجتبی‌ کاشانی و سپیدة‌ کاشانی‌، از اعضای‌ این‌ شورا بودند.        
سپیدة‌ کاشانی‌، در همان‌ روزها و زمانی‌ که‌ هجوم‌ دشمن‌ به‌ خاک‌ وطن‌ و آغاز جنگ‌ تحمیلی‌ نزدیک‌ بود، در گفتگویی‌ که‌ با مجله‌ «سروش‌» انجام‌ داد، گفت‌: «امروز موقع‌ آن‌ رسیده‌ که‌ دیگر شعر را به‌عنوان‌ یک‌ سلاح‌ تیز و برّنده‌ جدی‌ بگیریم‌... شعر امروز ما می‌تواند با مروری‌ در آیات‌ قرآن‌، انقلابی‌ به‌ وجود آوَرَد، و از این‌ دریای‌ یگانه‌، گوهرها برگیرد.»      
او بارها به‌ همراه‌ پسرش‌ در جبهه‌های‌ جنگ‌ حضور یافت‌ و از نزدیک‌، مقاومت‌ و ایثار رزمندگان‌ دلیر و باایمان‌ اسلام‌ را دید. میزان علاقه‏مندی سپیده کاشانی به حضرت امام خمینی (ره) تا آن اندازه بود که وقتی امام بزرگوار در بستر بیماری افتاد او نیز کارش به بیمارستان کشید.

1364 همسرش را از دست می‌دهد و به ادامه فعالیتهای فرهنگی و هنری روی می‌آورد. در سفر رسمی به کشور تاجیکستان از هم‌گرایی، هم‌زبانی می‌گوید ودر سال 1371 به انگلستان جهت معالجه اعزام می‌شود که پایان سفر دنیا و سفر آخرت را آغاز می‌کند. 
وی در بیست و دوم بهمن همان سال به جهان باقی می‌شتابد و در بهشت زهرا خاک پذیرنده را به آغوش می‌کشد. «لاله کویر» کتابی است زیبا و روان که تمام این ماجرای قشنگ شاعر را به تفصیل بیان کرده است و نعمتی است بزرگ برای دوست داران شعر و ادب و جوانانی که در پی شناخت مفاخر ملی مذهبی خود هستند.

سپیده کاشانی، در روزهایی به عنوان یک زن شاعر مسلمان انقلابی قدم به میدان نهاد که دشمن مدعی بود در صحنه های فرهنگ، ادب و هنر این انقلاب، جایی برای زنان نیست. او ثابت کرد که چنین دیدگاهی، باطل است. وجود او، به خودی خود گویای این حقیقت بود که می توان یک زن بود و با حفظ همه ویژگی های مثبت یک زن، و با رعایت همه حدود و ضوابط اسلامی و با حفظ حجاب، عفت و متانت، در فعالیت های سیاسی، اجتماعی و ادبی شرکت کرد.

غزل تاجبخش درباره زنان شاعر کشورمان، می‌گوید: زنان شاعر سعی می‌کنند گذشته‌هایی را که زن به فراموشی سپرده شده بود و او را بی‌اهمیت فرض می‌کردند، با حضور جدی و مستمرشان، جبران کنند. اکنون من هنگامی که آثار شاعران زن را می‌بینم، نسبت به این حضور و تلاش امیدوار می‌شوم.

«حمید سبزواری» درباره ویژگی های شعر و شخصیت «سپیده کاشانی» می‌گوید: «اعتقاد در شعر سپیده موّاج است؛ اعتقاد به خدا، به پیامبر و به اولیای خداوند، و تعهد در آثارش چشم گیر، او هرگز سخن به هوس نسروده است. اشعارش هدفدار و موضع گیرانه است. سپیده، شعر را نوعی عبادت می‌دانست و این باور را به دیگران نیز توصیه می کرد... . سپیده، خانمی بود پرجرات و جسور در سخت ترین شرایط، از انجام وظیفه شرعی و وجدانی خود غافل نبود. ... هرگز از مبارزه با دشمن مهاجم دست بر نمی‌داشت. با شعر، سرود، با حضور در سنگرهای مقدم جبهه و پشت جبهه، با خواندن شعر و... مایه تشجیع و ترغیب بود... . سپیده، الگوی یک زن مسلمان بود... . در اعمال و رفتار خود، به زهرای اطهر علیهاالسلام و زینب کبری علیهاالسلام تأسی می‌جست».

یکی از نویسندگان معاصر، در توصیف شعر و عملکرد خانم «سپیده کاشانی» می‌گوید:«سرمایه اصلی سپیده کاشانی، شعر او بود که آن را بی کم و کاست به انقلاب اسلامی تقدیم کرده بود. او انقلاب را نه برای خود، بلکه برای اسلام می‌خواست در طول سیزده چهارده سالی که او را می شناختم، هرگز به یاد ندارم که از کمبودها و مشکلات طبیعی ناشی از انقلاب، شکوه و شکایتی کرده باشد و سهمی و غنیمتی مطالبه کند. طبعی بلند و طبیعتی نجیب و اخلاقی کریمانه داشت. بسیار صبور و آرام بود و هرگز خود را وارد بعضی جنگ و جدال های لفظیِ کودکانه و درگیری های شخصی نمی کرد... . شعر سپیده کاشانی، خوب و پراحساس بود و صداقت و صمیّمیت در آن موج می زد. او در شعر، زبانی مخصوص به خود داشت. زبانی که از ابهام و ایهام و تعقید و تکلف و صنایع پیچیده شعری دور بود؛ روان و ساده شعر می گفت... . با این همه، رنگ و بوی مسلمانی و تعهد و دردمندی انقلابی، در همه اشعارش به وضوح به چشم می خورد.

یکی از کسانی که مدت زیادی با «سپیده کاشانی» در حوزه اندیشه و شعر همکاری داشته، در مورد ایشان می گوید:«خانم کاشانی در یک جمله و به معنای واقعی عبارت، یک شاعر «ملتزم شیعی» بود... . کاشانی، به التزامات و تعهدات گوناگون ملتزم است: اوّلاً التزام عمیق به مکتب و جهان بینی توحیدی داشت. تا جایی که من مطلع هستم، از همان اوان جوانی تا دوران ارتحال، در تفکر و مذهب هیچ گونه لغزش و میلی به این سوی و آن سوی نداشته است و دقیقا پای بند موازین دینی و شرعی بوده است؛ ثانیا التزام خاصی به مبانی انقلاب اسلامی داشت و عقیده مند به محور انقلاب و ولایت بود؛ ثالثا التزام به مسایل اخلاقی، وجه دیگر شخصیّت خانم کاشانی بود. متانت و وقار در سراسر اشعار ایشان مشهود است».

فرزند کاشانی، در ضمن توصیف ویژگی‌های مادر بزرگوارش می‌گوید: «ایشان هم پدر بود و هم مادر. چون پدر در سال 1364 از دنیارفت، برای ما مادری مهربان بود و همیشه فرزندانش را به صبر و استقامت دعوت می‌کرد. به عنوان مادر، همسر و خانم خانه، مسایل زندگی برای او در اولویت قرار داشت. مادر خود را مدیون انقلاب و نظام اسلامی می‌دانست. در بدترین شرایط بیماری، خانه را برای انجام امور مربوط به انقلاب، جنگ و نظام ترک می‌کرد. حتی پزشکان برای ایشان استراحت مطلق صادر کرده بودند، اما ایشان اصرار می‌ورزید که باید در خدمت مردم و انقلاب باشند و ما هم سعی می‌کردیم به رغم بیماری ایشان، جلوگیری نکنیم، چون روح و روان ایشان به انقلاب تعلق داشت».

«محمد رضا اصلانی»، در سال 1332 در تبریز متولد شد، در کودکی به تهران مهاجرت کرد و اکنون در تهران دانشجوی کارشناسی ارشد رشته حقوق در مدرسه عالی شهید مطهری است.     
او نشریه ندای عدالت را در دادگستری راه‌اندازی کرد و از سال 1350 نیز با بیشتر روزنامه‌های رسمی کشور در خصوص چاپ شعر، داستان و مقاله همکاری داشته است. از بین آثار او، داستان «بازبینها» در جشنواره مطبوعات سال 76 برگزیده شده است.          
اصلانی با زبان محبت (سال 73)، ساعت ضد آب (سال 73)، خواب لیلا (سال 78)، پاییز مادربزرگ (سال80)، گزیده ادبیات معاصر (سال 81)، اسب نقره‌ای (سال 81)، بازگشت به زندگی (سال 81)، پهلوان غریب (سال 81)، بوی دستهای پدر (سال 81)، شمع و پروانه (سال 83) و لاله کویر (سال 83) را در کارنامه کاری خود دارد.

سرنوشت راه آهن شیراز. همشهری آن لاین

 

راه آهن اصفهان به شیراز 

 

 شنبه 21 آذر 1389

 

با گذشت چند سال از آغاز عملیات اجرایی راه‌آهن اصفهان- شیراز و بهره‌برداری نیمه‌کاره از این پروژه، اخیرا وزیر راه و ترابری زمان تکمیل این پروژه را مبهم قلمداد کرده است.

این دیدگاه در حالی مطرح می‌شود که پیش از این مسئولان حمل‌ونقل ریلی کشور در پاسخ به انتقادهای مطرح شده مبنی بر بهره‌برداری نیمه‌کاره از این پروژه، بارها اعلام کرده‌بودند که برخی کارهای جزئی این خط آهن مانند تکمیل ایستگاه ‌(صدرا) باقی مانده که به‌زودی تکمیل می‌شود.

با وجود این روز گذشته وزیر راه و ترابری با بیان اینکه ‌سال مالی پروژه ریلی شیراز- اصفهان به اتمام رسیده و اختصاص بودجه آن با مشکل مواجه است، به فارس گفت: درصورت اختصاص بودجه به این مسیر ریلی در سال‌جاری، به‌طور قطعی می‌توانستم قول دهم که این خط‌آهن در چه زمانی به بهره‌برداری می‌رسد. ‌

حمید بهبهانی در مورد زمان اتمام عملیات تکمیل مسیر ریلی اصفهان - شیراز، اظهار داشت: عملیات تکمیل این خط آهن تقریبا به اتمام رسیده و تنها مسیر7‌کیلومتری اضافه شده به این ‌خط آهن و احداث ایستگاه جدید شیراز در منطقه قصر قمشه به زمان اتمام این مسیر ریلی افزوده است.

وی با بیان اینکه احداث ایستگاه راه‌آهن شیراز بسیار پرخرج‌ و هزینه‌بر است، تصریح کرد: در آینده بسیار نزدیک 7 کیلومتر باقیمانده از این مسیر و ایستگاه راه‌آهن شیراز به بهره‌برداری می‌رسد. وزیر راه و ترابری تأکید کرد: اگر مطمئن بودم که به این مسیر ریلی چه میزان بودجه اختصاص می‌یابد به‌طور قطع زمان قطعی افتتاح آن را اعلام می‌کردم.

همچنین درحالی‌که هنوز خبری از سرنوشت آزادراه تهران - شمال نیست، بهبهانی ‌از آغاز عملیات اجرایی بزرگراه اصفهان - شیراز در آینده بسیار نزدیک خبر داده و اعلام کرده است، احداث این آزادراه به‌صورت مشترک با همکاری وزارت که راه‌وترابری و بخش خصوصی انجام می‌شود.

منبع : همشهری آنلاین 

سعدی شاعرمحبوب جهان

 
سعدی شاعر محبوب جهان
 
دکتر سیدحسین محیی‌الدین الهی قمشه‌ای
 


در معرفی سعدی و شرح حال او خوانندگان را به کتابهای بسیاری که در این زمینه نوشته شده از جمله کتاب «زبان خوش سعدی» اثر استاد فقید، عبدالحسین زرین کوب، ارجاع می‌دهیم و برای آشنایی با کلیات اندیشه سعدی و پیام‌های او مطالعه مقاله «از نفس تا عشق» اثر نگارنده را در کتاب مقالات توصیه می‌کنیم. همچنین در مقدمه جلد دوم یا سوم این مجموعه که 365 روز در صحبت شکسپیر است مقایسه نسبتاً مفصلی بین سعدی و شکسپیر آمده است که به نظر علاقمندان خواهد رسید. در اینجا تنها به ذکر این نکته اکتفا می‌کنیم که:

سعدی از شاعران محبوب جهان است و ترجمه‌های متعدد از گلستان و بوستان او از زمان رنسانس به بعد به زبان‌های مختلف اروپایی و آسیایی عرضه شده و نیز غزلیات و قصاید او نیز به محافل ادب مغرب و مشرق راه‌یافته است. وقتی اولین بار گلستان و بوستان سعدی به زبان لاتین ترجمه شد، یکی از کشیشان مسیحی پس از مطالعه کتاب چنین تصور کرده بود که این کتاب متعلق به یکی از پیامبران بنی‌اسرائیل است که اثرش تازه پیدا شده است! آثار سعدی در غرب در مجموعه کتب مقدسه به طبع رسیده و پیوسته مورد ستایش و منبع الهام بزرگان مغرب زمین بوده است. هنری دیود ثورو ـ شاعر و نویسنده بزرگ آمریکایی در قرن نوزدهم، نویسنده کتاب معروف والدن ـ از عاشقان سعدی بوده و گفته است که: «من همان سعدی هستم که پس از شش قرن باز آمده‌ام و یا سعدی همان ثورو است که شش قرن پیش به نام سعدی در جهان زیسته است!»

امرسون ـ شاعر و نویسنده آمریکایی ـ نیز از ستایشگران سعدی بوده و او را در کنار شکسپیر و دانته و همر و در شمار شاعرانی قرار داده است که سخنانشان پیوسته تازه و باطراوت است و این قضاوت‌ها نشان درستی است از اینکه اهمیت سعدی چنان‌که بعضی از محققان معاصر گمان برده‌اند، تنها به زبان فصیح و سحر کلامش نیست، بلکه چنان‌که خود سعدی اشاره کرده، آن زبان جادویی تنها نقابی است بر چهره شاهد زیبارویی است که مقصود و محبوب اوست.

نقابی است هر سطر من زین کتیب

فروهشته بر عارضی دلفریب

معانی است در زیر حرف سیاه

چو در پرده معشوق و در میغ، ماه

در اوراق سعدی نگنجد ملال

که دارد پس پرده چندین جمال

مرا کاین سخن‌هاست مجلس‌فروز

چو آتش در او روشنایی و سوز

نرنجم ز خصمان اگر برتپند

کزین آتش پارسی در تب‌اند(بوستان)

نه صورتی است مزخرف سروده سعدی

چنان‌که بر در گرمابه می‌کند نقاش

که برقعی است مرصع به لعل و مروارید

فرو گذاشته بر روی شاهد جمّاش

(غزلیات)

این شاهد جماش، همان گوهر معنی است و به گفته شمس تبریزی «المعنی هوالله». معنی و جانِ جانِ جان همه معانی خداست و لذا توصیه سعدی این است که:

رفیقان، چشم از این ظاهر بدوزید

که ما را در میان سرّی است مکتوم

همه عالم گر این صورت ببینند

کس این معنی نخواهد کرد معلوم

بدین نگاه، شیرین زبانی سعدی محصول شور عاشقانه و عارفانه‌ای است که در دل اوست و به حقیقت آن شور است که این شیرینی‌ها را خلق می‌کند.

هم بوَد شوری در این سر بی خلاف

کاین‌همه شیرین زبانی می‌کند(غزلیات)

آتشی از سوز عشق در دل داوود بود

تابه فلک می‌رسید بانگ مزامیر او

سعدی شیرین سخن! این همه شور از کجا؟

شاهد ما آیتی است، این همه تفسیر او

(غزلیات)

البته مقام افصح المتکلمین برای سعدی محرز است و به قول خود او «سخن، ملکی است سعدی را مسلم» و جادوی سخن او هزاران قافله دلها را مفتون و شیدای خود کرده است؛ اما اگر آتش عشق و نور حکمت و معرفت سعدی در پیش این کاروان سحر نبود، تاثیر آن مانند هر جادوی دیگر به تدریج کمرنگ می‌شد و از رونق می‌افتاد:

لاف مزن سعدیا، شعر تو خود سحرگیر

سحر نخواهد خرید غمزه جادوی دوست

و به‌خصوص از ورای ترجمه قادر به جلوه‌گری و دلبری نبود و اگر چنین نبود، ثورو که فارسی نمی‌دانست، نمی‌گفت که: «من همان سعدی‌ام!» و امرسون با مطالعه ترجمه آثار سعدی او را در کنار شکسپیر نمی‌نهاد و دیگر بزرگان جهان که اغلب فارسی نمی‌دانستند، از او به عظمت یاد نمی‌کردند و شعر معروف او «بنی آدم اعضای یک پیکرند» بر در سازمان ملل به چشم نمی‌خورد.

در خاتمه، ترجمه شعری از پرفسور نیکلسون انگلیسی ـ مترجم و مفسر مثنوی مولانا و یکی از بزرگترین مستشرقان دوران اخیرـ را در ستایش سعدی می‌آوریم و نیز به عنوان نمونه‌ای از تاثیرسخن سعدی در بزرگان اروپا، ترجمه یک قطعه شعر از خانم مارسلین دبور ـ شاعره فرانسوی ـ را درج می‌کنیم و خوانندگان علاقه‌مند را به مطالعه مقالات متعددی که در باب تاثیر سعدی در غرب به انگلیسی و فارسی وجود دارد حوالت می‌دهیم.

حکیم خندان

‌ای حکیم خندان!

ای گنجینه حکمت انسانی،

ای هوراس پارس،

ای که برصفحات گلستانت...

که کودکان بدان خواندن می‌آموزند

و بزرگان به خواندنش دانا می‌شوند...

درهم آمیخته‌ای

نصیحت را با شادی

و حکایت را با حقیقت

چنان که از خواندنش خیال افسون می‌شود

و به شیوه بیانش معانی بر دل می‌نشیند

چرا که جامه‌ای ساده برتن دارد

و به نرمی دل می‌رباید

و عزیز می‌کند لطیفه معنا را

و لطیف می‌کند طنز بی‌پروا را

(رینولدنیکلسون)

گل‌های سعدی

امروز صبح می‌خواستم دامنی از گل سرخ برایت بیاورم

اما آنقدر گل به دامن ریختم که گره دامن تاب نیاورد و گسست

گره دامن گسست و گل‌ها به همراه باد به پرواز آمدند

و همه در دامن دریا ریختند

و همراه امواج رفتند و دیگر باز نگشتند

فقط امواج را گلگونه کردند

و آتشی در دل دریا انداختند

امشب دامن من هنوز از آن گل‌های بامدادی عطرآگین است

اگر می‌خواهی بوی خوش آن گل‌ها را احساس کنی

سردر دامن بگذار.

(مارسلین دبور ـ شاعره فرانسوی)

شعرفوق ملهم از قطعه زیر در دیباچه گلستان سعدی است: «به خاطر داشتم که چون به درخت گل رسم، دامنی پرکنم هدیه اصحاب را. چون برسیدم، بوی گل چنان مست کرد که دامنم از دست برفت.»

سپاس خدای را که بدین بنده کمترین توفیق عنایت فرمودکه دامنی از گل‌های باغ و بوستان سعدی پرکنم و در پای جوانان و نوجوانان و جمله اصحاب ذوق افکنم تا دماغ جان معطر کنند و به بوی خوش آن سرو خرامان بروند. و سلام بر زناربندان معبد زیبایی باد!

codex27x

فرش کاشان درخطرنابودی . همشهری ان لاین

           

              فرش‌کاشان در خطر نابودی

 

فرش‌کاشان در خطر نابودی 

فرهنگ و تاریخ > میراث‌ایران  - گروه شهری:
به‌رغم ثبت مهارت‌های بافت فرش کاشان در فهرست جهانی یونسکو، فعالان بافت فرش دستباف در کاشان از وضعیت بد این حرفه خبر می‌دهند.

مدیر سایت فرش دستباف کاشان و از کارشناسان فرش در گفت‌وگو با همشهری اعلام کرد: متأسفانه به‌دلیل پایین بودن دستمزدها و استقبال کم جوانان از ورود به حرفه فرش دستباف کاشان، فرش دستباف کاشان در خطر نابودی است. ماشاءالله شاطریان با ابراز تأسف از بافت فرش کاشان در شهرکی در چین به نام کاشان افزود: متأسفانه کشور چین شهر کاشان بنا می‌کند و فرش‌های بافته شده خود را به نام فرش کاشان به جهان می‌فروشد.

کارشناس فرش دستباف کاشان افزود: مهارت بافت فرش در کاشان تنها به گره‌هایی که با سرانگشتان بافندگان بر فرش‌ها نشسته است، شناخته نمی‌شود بلکه برخی بافندگان آنقدر مهارت دارند که تنها با نگاه به یک طرح می‌توانند بدون محاسبه همان نقش را روی فرش ترسیم کنند.

 

خروج از انقراض با حمایت دولت

 

همچنین دکتر چیت‌سازیان نویسنده کتاب تاریخ درخشان فرش کاشان و استاد دانشگاه به قدمت 3 هزار ساله فرش کاشان اشاره کرد و گفت: فرش کاشان که مهارت‌های بافت آن در فهرست یونسکو نیز به ثبت رسیده جزء بهترین‌ فرش‌های جهان است.

چیت‌سازیان که دکترای صنایع‌دستی در رشته فرش دارد با اشاره به مشکلات فرش کاشان در ایران گفت: متأسفانه این مشکل در ایران وجود دارد که افراد یا هنرها در دوره رونق نیز مورد حمایت قرار نمی‌گیرند. وی افزود: اگر دولت از فرش کاشان حمایت کند می‌توان فرش کاشان را از خطر انقراض برخی جنبه‌های آن خارج کرد.

وی گفت: فرش‌های باستانی کاشان دارای طرح‌های هندسی بوده که معمولا ذهنی بافته می‌شد ولی بعد از این دوره نقش‌های شهری نیز به‌وجود آمد که یکی از معروف‌ترین آنها همان فرشی است که در موزه ویکتوریاآلبرت نگهداری می‌شود که به فرش شیخ صفی معروف است و در دوره شاه طهماسب صفوی بافته شد و اکنون در خارج از ایران نگهداری می‌شود.